شعار سال: «سه دانگ از خانه؟ چرا باید نیمی از خانه را به نام زنی کرد که درآمدی نداشته که در خریدن این خانه نقش داشته باشد؟»
این باور غلط که عموما درباره زنان خانهدار وجود دارد، نقش اقتصادی غیر مستقیم «کار خانگی» زنان در خانواده، را نادیده میگیرد.
اما واقعا سهم زنان خانهدار از اموال شوهر چقدر است؟
«کار خانگی» یا خانهداری، مجموعهای از خدمات است از قبیل خریداری مواد غذایی، طبخ غذا، شستشو و اتوکشی لباسها، انواع جابجاییها و مرتب کردنها در خانه، نظافت منزل و دهها کار ریز و درشت دیگر که بعضا نگهداری از کودکان یا سالمندان یا بیماران در خانه هم به این مجموعه کارها اضافه میشود. یک زن خانهدار، بدون آنکه عملا دستمزد، بیمه یا ساعت کاری داشته باشد، مشغول انجام همزمان کارهای یک خدمتکار، آشپز، خشک شو، نظافتچی، پرستار و مربی کودک و حتی مشاور است.
اما طبق عرف جامعهی ما زنان بدون دریافت هیچ دستمزدی از سوی همسر (یا از دولت) کلیه این کارها را انجام میدهند. اجرت المثل مبلغی است که شوهر طبق قانون ملزم به پرداخت آن است ولی در عمل پرداخت نمیشود و ضمانت اجرایی ندارد. مبلغی که حق زن این و به او پرداخت نمیشود برای خانواده و در واقع به نفع انباشت اموال شوهر «ذخیره و پس انداز» میشود.
بنابراین نه دربارهی زنان شاغل، که با درآمدشان در خرید اموال نقش مستقیمی دارند (که البته همچنان به کار خانگی هم میپردازند)، بلکه زنان خانهدار هم که در ظاهر درآمدی ندارند، با عدم مطالبهی دستمزد خدماتی که انجام میدهند، در هزینه کرد درآمد همسرشان صرفه جویی میکنند و در خرید اموال و املاک نقش غیر مستقیم دارند.
وقتی به ارزش اقتصادی پنهان کار خانگی توجه کنیم، خواهیم دید که اگر زنان خانهدار را مستحق تنصیف اموال ندانیم، تا چه حد غیرمنصفانه قضاوت کردهایم و تا چه میزان نه تنها به ارزش معنوی کار خانگی بی توجه بودهایم، که ارزش اقتصادی کار خانگی که زن بی هیچ چشمداشتی در طول زندگی انجام میدهد را به هیچ گرفتهایم. مردان و زنان، هر دو در ساختن یک زندگی مشترک در زیر یک سقف نقش دارند و نمیتوان زنان را به دلیل خانهدار بودن و شاغل نبودن، از سهیم شدن در اموال مشترک زندگی محروم کرد.
برگرفته از فضای مجازی