شعار سال: صرف نظر از ابعاد سیاسی، فرهنگی و امنیتی این برنامه همکاری دوجانبه و چندجانبه که مبتنی بر منافع متقابل و رویکرد برد-برد است و ترمیم کننده فصلی جدید در سپهر مناسبات دو ملت متمدن و بزرگ است، در جایی از بند دوم آن بر بازنگری موثر و مستمر همکاریهای مشترک اقتصادی به منظور فائق آمدن بر موانع و چالشها تاکید شده که به اعتقاد تحلیلگران بی تردید یکی از این چالشها مقابله مشترک با هژمونی مالی و اقتصادی آمریکا است.
همچنین بند چهارم این برنامه برای تقویت زمینههای تعامل دوجانبه راهبردی بر شروع "همکاریهای بانکی با استاندارد بالا، با تاکید بر استفاده از ارزهای ملی، با تصریح بر مقابله با پولشویی، تامین مالی تروریسم و جنایتهای سازمان یافته" صحه گذاشته که طبق بند هشتم این برنامه نیز دو طرف میتوانند در راستای حمایت از اصل چندجانبه گرایی، در مقابل فشارهای غیرقانونی طرفهای ثالث از اجرای مفاد این سند همکاری حفاظت کنند.
فشارهای خارجی که سالها است از سوی هژمونی سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی غرب بر دو ملت بزرگ ایران و چین تحمیل شده و میشود و همکاری پکن و تهران بر سر تحریمهای اقتصادی ناعادلانه واشنگتن و یاران آن علیه ملت بزرگ ایران طی چند سال اخیر حتی بر این فشارهای خارجی نیز افزوده است.
البته قابل پیش بینی بود ادامه این فشارها بتواند همبستگی دو ملت و دولت ایران و چین را تقویت کرده و حتی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا نیز که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر (آبان) در کشورش آماده میکند، در اول اردیبهشت امسال در یک رجز انتخاباتی علیه "جو بایدن" رقیب خود از حزب دموکرات مدعی شده بود که "اگر بایدن، پیروز شود ایران و چین، آمریکا را مال خود میکنند".
یعنی اینکه هژمونی غرب به سرکردگی آمریکا نیز به خوبی به خطرات تعامل مثبت ایران و چین در جنگ اقتصادی و سیاسی غرب با شرق وقوف پیدا کرده است، اما متاسفانه همچنان بر اعمال تحریمهای ناعادلانه اقتصادی بر ملت ایران پافشاری میکند، غاقل از اینکه اصرار بر این تصمیم به ناحق میتواند زمینه ساز بروز برخی تغییرات در سیاست داخلی آمریکا (پیروزی دموکرات ها) و یا در دراز مدت در سیاست خارجی این کشور نیز به باختن قافیه رقابت اقتصادی با شرق منجر شود.
بر پایه همین تحولات اقتصادی و سیاسی بود که در ماه مارس (فروردین) سال گذشته پایگاه تحلیل اقتصادی لومباردی لِتِر آمریکا در تحلیلی به خوبی پیش بینی کرده بود که ادامه تحریمهای اقتصادی و هستهای آمریکا علیه ایران موجب میشود که یوان چین جایگزین دلار آمریکا در معاملات نفتی جهان شود.
«الساندرو بورنو» کارشناس این اندیشکده آمریکایی در این تحلیل نوشته بود: 'اگرچه تغییر و تحولات اساسی معمولا بدون آمادگی قبلی افراد و یا ملتها رخ میدهد، اما با ظهور قدرتهای اقتصادی جدید در جهان بی تردید هژمونی مالی و اقتصادی آمریکا در معرض تهدید جدی قرار گرفته و میگیرد. "
به اعتقاد وی، مدت ۵۰ سال بود که قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا بر پایه دلار به عنوان ارز غالب در معاملات نفتی جهان قرار داشت، اما تغییرات جدید در مناسبات مالی بین المللی به تدریج میرود تا همگان را شگفت زده کند و حتی اگر این تغییرات بخواهد برای بهبود وضعیت اقتصادی جهان همچنان پیش رود، شکی نیست برخی کشورها از جمله آمریکا را با تنشها و خطرات مالی جدی مواجه خواهد ساخت.
در تایید این نکته باید اذعان داشت که بند چهارم برنامه راهبردی همکاری ایران و چین که بر شروع "همکاریهای بانکی با استاندارد بالا، با تاکید بر استفاده از ارزهای ملی" تاکید میکند نیز به حق با حمایت از اصل چندجانبه گرایی، بر این اصل تاکید میکند که امروزه ایستادگی دو کشور در مقابل فشارهای غیرقانونی طرفهای ثالث که در اینجا آمریکا است، محترم و مشروع است و بی تردید به نتیجه مثبتی برای هر دو کشور ایران و چین خواهند انجانید.
با وجود اینکه ارزهای معتبر زیادی در معادلات اقتصادی وجود دارد، اما آمریکا با سوء استفاده از اهرم نهادهای بین المللی تحت کنترل خود همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول سالها است ارز ملی خود را به عنوان ارز غالب در معاملات نفتی و غیرنفتی بر جهانیان تحمیل کرده است.
به همین دلیل هر کشور خریدار نفت، صرف نظر از محل تولید این انرژی اعم از نفت وست تگزارس اینترمدیت، برنت دریای شمال و حتی نفت (اوپک) لاجرم دلار آمریکا را پرداخت کرده و میپردازد، اما ادامه این روند اجباری موجب شد بسیاری از کشورها به تدریج از زیر بار این سیاست اقتصادی اجباری شانه خالی کرده و بخواهند و حتی جرات کنند خود را از زیر سلطه دلار خارج سازند.
در این بین برخی کشورها حرکتهای ناتمامی را برای حذف دلار به ویژه دلار نفتی آغاز کرده بودند، اما دولت ایران با راه اندازی بازار بورس کیش در اواخر سال ۲۰۱۰ تلاش زیادی کرد که این استیلای دلار را در عرصه ژئوپولتیک جهان به چالش بکشد.
اگرچه تاثیر این اقدام تهران در آن زمان بسیار محدود بود و تهدید اولیه آن چندان از سوی آمریکا جدی گرفته نشد، اما بعد از آن تغییرات باورنکردنی و تهدیدات بزرگی که در عرصه اقتصاد نفتی جهان رخ نمود چین به تدریج معاملات نفتی خود با روسیه را به یوان انجام داد و حتی ژاپن نیز در مواقعی مجبور شد در معاملات نفتی خود از دلار فاصله بگیرد.
اگرچه واژه 'دلار نفتی' برای نخستین بار توسط "ابراهیم اوویس" استاد دانشگاه جرج تاون آمریکا برای بررسی تاثیر اختلال اجتماعی و اقتصادی دریافت میلیاردها دلار آمریکا توسط کشورهای، چون عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی و ایران ساخته و استفاده شده بود، اما افزایش قیمت نفت به همراه افزایش تقاضای آن که بر اساس قرارداد نظام پرداخت بین المللی سال ۱۹۴۴ موسوم به "برتون وودز" و برمبنای مبادله ارزی به طلا شکل گرفته بود، موجب افزایش هرچه بیشتر قیمت آن در بازارهای جهانی شد و لذا دلار به یک ارز بدون چالش در مبادلات جهانی تبدیل شد و ارزش آن تا بحران مالی سال ۲۰۰۸ در اقتصاد جهان همچنان ثابت ماند و حتی رو به افزایش نهاد.
حتی اگرچه این بحران بسیاری از کشورهای کوچکتر جهان به ویژه کشورهای کم جمعیت تولید کننده نفت را با چالشهای جدی رو به رو کرده بود، اما به سهم خود بزرگترین نعمت برای اقتصاد آمریکا بود، چرا که دلار آمریکا به تدریج ارز غالب دیگر محصولات از جمله محصولات معدنی نیز قرار گرفت و حتی بدهیهای خارجی آمریکا که از قضا بدهکارترین کشور جهان نیز بوده و هست را نیز جبران کرده بود.
با این وجود، اگرچه هنوز بانکهای مرکزی بسیاری از کشورهای جهان معاملات بین المللی خود را بر اساس دلار تنظیم کرده و میکنند، اما رقیب آمریکا، یعنی چین که دومین اقتصاد جهان را از آن خود دارد و به تدریج میرود با سیاستهای جدید و همکاری با کشورهای مهمی، چون ایران و روسیه به اقتصاد اول جهان تبدیل شود، کم میل نیست یوان را در معاملات بین المللی جایگزین دلار کند و بر همین اساس برنامه همکاری راهبردی ایران و چین که مورد تایید حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیز قرار گرفته است تاثیر زیادی در تحقق این مهم دارد.
بر این اساس، با وجود اینکه چین با آن جمعیت فراگیرش که از قضا بزرگترین خریدار نفت ایران نیز به شمار میرود و رقیب اصلی اقتصاد آمریکا است، یکی از حامیان برنامه هستهای ایران به شمار میآید، پس هرچه تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران و برنامههای هستهای تهران بیشتر ادامه یابد، بهترین فرصت را در اختیار چین و ایران قرار میدهد تا تمامی معاملات تجاری اعم از نفتی و غیرنفتی میان خود را طبق برنامه راهبردی جدید به ارزهای ملی خود انجام دهند و به تدریج این اصل را در معامله با دیگر کشورهای جهان نیز تسری بخشند.
در واقع برنامه همکاریهای جامع ایران و چین که در سال ۱۳۹۴ همزمان با سفر «شی جی پینگ» رئیس جمهوری چین به تهران اعلام شد و در دیدار شی با مقام معظم رهبری به تایید رهبران دو کشور مهم شرق رسید، در این ایام شیوع گسترش کرونا در جهان و به ویژه در آمریکا که میرود پایه سیاست داخلی آن کشور را سست کرده و حتی زمینه شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی آن کشور تسریع کند، بهترین فرصت را به ایران و چین داد تا بتوانند با امضای این سند راهبردی مهم دوجانبه اهداف بلند مدت اقتصادی مقابله با استیلای اقتصادی و سیاسی آمریکا را به چالش بکشند.
به اعتراف بسیاری از تحلیلگران، ادامه تحریمهای آمریکا علیه ایران نه تنها تهران را از واشنگتن دورتر و به پکن و مسکو به عنوان رقیبان اصلی واشنگتن نزدیکتر کرد، بلکه ادامه این روند میرود در دراز مدت سنگ بنای یک تجارت بدون دلار را در جهان پایه ریزی کند که حاصل آن چندان خوش آیند آمریکا و همپیمانان غربی آن نخواهد بود.
از این رو بسیاری از تحلیل گران سیاسی و اقتصادی معتقدند که ادامه تحریمهای آمریکا علیه ایران و موضع ناپایدار واشنگتن در خصوص توافق جامع هستهای قدرتهای جهانی با ایران (برجام) که در سال۲۰۱۵ (۱۳۹۴) امضا شد، موجب شد دلار به تدریج ارزش اقتصادی سابق خود را از دست بدهد و یوان چین جایگزین آن شود، به ویژه اینکه قدرتهای نوظهور اقتصادی (بریکس) در چهار گوشه جهان (آفریقای جنوبی، چین، روسیه، برزیل و هند) نیز به تدریج تلاش کنند وابستگی خود به دلار نفتی را کم کرده و به ارز غالبتر این اتحادیه اقتصادی که همان یوان باشد، روی آورند.
از طرف دیگر اگرچه امروزه ژئوپلتیک خاورمیانه نیز تغییر کرده است به گونهای که کوچکترین محاسبه غلط سیاسی و اقتصادی میتواند به بزرگترین فاجعه سیاسی و نظامی و جنگهای مخرب در جهان تبدیل شود، اما بی تردید با تدوین و اجرایی شدن برنامه ۲۵ ساله همکاری راهبردی بین ایران و چین، آمریکا در جنگ اقتصادی با آمریکا موضعی انفعالی و حتی بسیار ضعیف را در پیش خواهد گرفت.
در واقع ادامه همین روند غلط رقابتی آمریکا با چین و نیز سیاستهای خصمانه دولت تحت کنترل صهیونیست جهانی یعنی واشنگتن علیه ملت ایران موجب شد که پیش بینیهای بسیاری از تحلیلگران غربی از جمله کارشناس اندیشکده اقتصادی لومباردی لِتر آمریکا نیز امروز درست از آب در آید «چو وی» همان موقع با اعلام اینکه گرچه ایران به لحاظ نظامی نمیتواند با ارتش آمریکا هماوردی کند، تاکید کرده بود که "آنها (ایرانیان) از دوره باستان ثابت کردند که بسیار استراتژیک عمل کرده و به عنوان تکمیل کننده بازی شطرنج در جهان، از قضا در عین حال شطرنج بازان ماهری هستند، بهتر از آمریکا عمل کنند. "
به گفته "السانرو برنو، "ایرانیان براحتی میتوانند با تشویق خریداران پراشتیاق نفت خود از جمله چین برای انجام معامله نفتی به یوان، ضربه بزرگی به منافع آمریکا وارد کنند و صرف نظر از اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا چه تصمیمی برای برجام بگیرد، براحتی از تاثیرات مخرب تحریمهای آمریکا علیه اقتصاد تهران بکاهند. "
در واقع میتوان چنین گفت که آمریکا با تداوم سیاستهای خصمانه خود علیه ایران و جدا کردن خود از بازار این کشور، نه تنها از بازندههای اصلی معاملات با ایران است، بلکه این اقدام تهران را به سمت رقیبانی سوق داد که آنها نیز خواستار جایگزین شدن یوان نفتی با دلار نفتی هستند؛ بنابراین میتوان اذعان داشت که برنامه جامع همکاری ایران و چین میتواند موید این ادعا باشد که آمریکا به تدریج میرود نه تنها بازنده جنگ اقتصادی با چین باشد، بلکه در جنگ نابرابر سیاسی و ایدئولوژیک با ایران نیز در موضع ضعف قرار گیرد، چون اگرچه کشورهای حوزه اتحادیه اروپا امروزه از یک توان اقتصادی برابر چین برخوردار نیستند، اما اغلب این کشورها کم میل نیستند تا معاملات تجاری خود را به یورو انجام دهند و چین نیز در این میان بی تردید از این فرصت استفاده خواهد کرد، همانگونه که قبلا سنت معامله با دلار نفتی را شکسته بود از این پس نیز بعد از ایران قصد دارد معاملات تجاری خود با ونزوئلا، کشورهای شمال آفریقا و حتی عربستان سعودی را بدون دلار انجام دهد و قدرت دلار را به چالش جدی بکشد.
بنابراین، چنانچه ترامپ همچنان بخواهد با سیاستهای خصمانه همیشگی خود ایران را به نقض برجام تهدید کند، هم فرصت گفت وگوی سازنده با ایران را از دست میدهد و هم خود را از حمایتهای روسیه و چین و برخی کشورهای اروپایی مهم برای دخالت نظامی در ایران محروم میکند، چرا که آنها رسما اعلام کرده اند در این زمینه در کنار ایران هستند و آمریکا در این میان تنها از حمایت رژیم صهیونیستی و چند کشور خاورمیانه برای تقابل با ایران برخوردار خواهد بود.
تحلیلگران با درس گرفتن از تاریخ معاصر و چیدن پازلهای جدید در معادلات منطقه و جهانی به این نتیجه میرسند که تحریمها علیه ایران دیگر راه چاره برای جلوگیری از قدرت گرفتن ایران در خاورمیانه نیست، چرا که تجربه اعمال تحریمهای آمریکا از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) ایران به این سو خلاف آنرا ثابت کرده است و در واقع تشدید همین تحریمها در دهه ۱۹۸۰ و حمایت آمریکا و در واقع غرب از صدام حین در جنگ هشت ساله تحمیلی به ملت ایران بود که ملت ایران را واداشت برنامههای دفاعی خود را توسعه ببخشد.
بطور مثال، تحریمهای آمریکا برای جلوگیری از سرمایه گذاریهای خارجی در بخش نفت و گاز ایران موجب شده بود این کشور در مقابل، صنایع و فناوریهای هستهای خود را توسعه بخشد و از این طریق به نوعی دیگر سیاست خارجی خود را در مقابل دشمنان خود قدرتمند سازد.
همین سیاستهای استقلال طلبانه دولت مردان ایران موجب شد که آنها این بار نیز در اوج فشارهای سیاسی غرب بتوانند با فاصله گرفتن از غرب و تقویت نگاه به شرق به تدوین برنامه راهبردی با رقیب شماره یک آمریکا یعنی چین روی آورند و به بهترین نحو اقتدار کاذب آمریکا بر جهان را به چالش بکشند، چالشی که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران سیاسی و اقتصادی جهان به دلیل همراهی چین با آن، به یک شکست تاریخی برای آمریکا ختم شود. / علی نصیری