شعار سال: «آمنه» مادری که به ناگهان سرپرست خانوار شد. دو کودک دارد و مهارت خاصی نیز ندارد. همسرش تا پیش از ابتلای به کرونا و فوت در بیمارستان، درآمد خوبی داشت؛ اما با فقدان شوهر، مشکلات نیز یکی یکی پیدا شد. عمده پولهایی که پسانداز شده بود صرف هزینه کفن و دفن همسر و خرید مایحتاج خانه شد. اما پساندازها نیز تمام شد و در حال حاضر جز قرض از خانوادهاش منبع درآمد دیگری ندارد. آمنه، به دلیل شوک ناشی از حادثه هنوز نمیتواند درست بیندیشد و از پیش بینی آینده نیز عاجز است. دیگران برایش به دنبال کار هستند. چند جا برای مصاحبه رفت، اما شرایط سخت اقتصادی و نیاز مالی شدید، زمینههای سوءاستفاده از او را افزایش داده است. بدون توضیح به اطرافیانش کارها را «نامناسب ارزیابی کرد»، اما میگوید: «ماندن در این شرایط سخت است. نمیدانم تا کی میتوانم در برابر شرایط سخت اقتصادی دوام آورم.». تنها خوششانسی خودش در روزگار فعلی را «داشتن یک سقف بالای سرش» میداند و خدا را شکر میکند که قرار نیست اجارهنشین باشد.
کرونا قرار نیست به این زودیها از بین برود و از سوی دیگر به دلیل جهشهای متوالی که در ساختار آن پدید میآید، حتی با فرض ساخت واکسن نیز افراد کمی آن هم به صورت کوتاهمدت مصونیت خواهند داشت. بنابراین پیشبینی دقیق مخاطرات به خصوص در اقتصاد آسیبپذیر ایران نه تنها ممکن نیست بلکه بیشتر بر پایه حدس و گمان است. با وجود اینکه نمیتوان خطرات آن را تخمین زد، اما نباید از توجه به آسیبهای اقتصادی و اجتماعی که پدید میآورد، غافل شد. بیکاری یکی از موضوعاتی است که کرونا آن را به شدت تحت تاثیر قرار داده؛ بر اساس گزارش رسمی مرکز آمار حدود ۱.۵ میلیون نفر از شاغلین، در بهار سال جاری به دلیل شیوع کووید ۱۹ از بازار کار خارج شدند. این تعداد تنها ارقامی روی کاغذ نیستند، بلکه همسران، پدران، مادران و فرزندانی هستند که از بهار سال جاری مشخص نیست روزگارشان را چگونه میگذرانند و نحوه ارتزاقشان چیست.
تبعات کاهش شمار شاغلین به معنای افزایش آسیبهای اجتماعی نیز هست؛ فحشا، گسترش اقتصاد زیرزمینی و روی آوردن به کارهای خلاف قانون تنها نمونههای کوچک از فقری است که به واسطه نبود شغل به اندازه افراد جویای کار کشور را در خود فرو میبرد. اما در میان گروههای سنی و جنسیتی که با کرونا مواجه شدند، وضعیت زنان سرپرست خانوار ممکن است بدتر شود. این زنان علاوه بر مواجهه با فقدان سرپرستشان باید با مشکلات مالی که از خلأ حمایتگر مالیشان نشات میگیرد نیز دست و پنجه نرم کنند. چند نفر از ۱۸ هزار و ۸۰۰ نفری که تا روز دوشنبه فوت کردند، سرپرست خانوار بودند و چند زن دیگر به جمع «سرپرستان خانوار» اضافه شده است؟
کرونا بیماری اقتصادی و اجتماعی
تقریبا شهر یا ناحیهای در ایران وجود ندارد که از آسیب کرونا در امان مانده باشد. از بزرگترین شهرها تا کوچکترین روستاها نیز مبتلا و فوتی داشتند. کووید ۱۹ برای آسیب زدن به افراد، جنسیت نمیشناسد. همه را اعم از پیر و جوان و زن و مرد در معرض بیماری قرار میدهد. به موقع بیکاری و تعطیلی کسب و کارها نیز رفتاری به دور از جنسیت دارد. بر اساس گزارش «طرح آمارگیری نیروی کار در بهار ۹۹» نرخ مشارکت اقتصادی مردان در بهار سال جاری ۶۷.۹ و برای زنان نیز ۱۴.۱ درصد بود که برای هر دو گروه نسبت به زمستان سال ۹۸ به ترتیب کاهشی ۴ و ۳.۵ درصدی گزارش شده است.
با وجود اینکه گزارش مرکز آمار آخرین و رسمیترین وضعیت از بازار کار را نشان میدهد، اما شیوع موج جدید کرونا در تیرماه که شمار مبتلایان و مرگ را تا ۲۵۰ نفر افزایش داد، قطعا میتواند تاثیرات مخربتری بر بازار کار داشته باشد. علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی عنوان کرده بود: «در حال حاضر نزدیک به ۳.۳ میلیون نفر از شاغلان رسمی کشور بهطور مستقیم در معرض آسیب قرار گرفتهاند. بیش از ۱.۵ میلیون کارگاه رسمی و غیررسمی دچار توقف فعالیت شدند. ۴ میلیون شاغل غیررسمی در کشور در معرض توقف یا کاهش فعالیت کاهش دستمزد و اخراج هستند. بیش از ۱۲ میلیون کارگر در بخش خدمات مشغول به کارند و آثار اولیه بیکاری در ۱۰ رستهای که بلافاصله با شیوع بیماری دچار تعطیلی شدند، هویداست». اعداد و ارقام نشان میدهند که سهم زنان پیش از شیوع کرونا نیز زیر ۲۰ درصد بود و نرخ مشارکت اقتصادیشان تا چه میزان تحت تاثیر عوامل بیرونی است و با هر تکانهای که به اقتصاد آسیبپذیر کشور وارد میشود، مشارکت زنان نیز کاهش مییابد.
ادامه میدهیم تا زنده بمانیم
موقعیتهای شغلی در شهرهای بزرگ به واسطه برخورداری از امکانات مالی بیشتر، قابل مقایسه با شهرهای کوچک و روستاها نیست. شاید اگر کسی در کلانشهری شغلش را از دست دهد، میتواند در جای دیگری شغلی برای خود دست و پا کند، اما وضعیت اشتغال در روستاها و نواحی کوچک اینگونه نیست. خدیجه غنچه، دارنده نشان صنایع دستی برای احیای پارچهبافی در شهر «کلاته خیج» استان سمنان از مشکلات شدیدی که برای زنان این ناحیه به وجود آمد، گفت. بر اساس صحبتهای او عمده فعالیت زنان در این شهر، بوم گردی، مواد غذایی و صنایع دستی است که به واسطه کرونا و گرانیهای بیضابطه از بین رفته و مدتهاست که منبع درآمدی ندارند. او و ۹ خانم دیگر در این شهر بوم گردی کرده. مربا، رب و لواشک درست میکردند و به گردشگران میفروختند یا به مغازههای تهران و سایر استانها میفرستادند. اما به دلیل حساسیتهای بهداشتی که مغازهها و مسافران عبوری دارند، فروشی ندارند. میگفت «ماهانه یک میلیون درآمد داشتیم و با این میزان نیز خوشحال زندگی میکردیم. اما الان هیچ پولی نداریم و فقط به دنبال این هستیم که زنده بمانیم.».
البته تنها دلیل کسادی بازارشان شیوع کرونا و نخریدن محصولات دستساز نیست، بلکه افزایش قیمت مواد اولیهای مانند شکر را نیز بیتاثیر نمیداند. او تا پیش از کرونا شکر را کیلویی ۶ هزار تومان میخرید، اما الان باید ۱۰ هزار تومان بدهد. غنچه پارچهبافی نیز انجام میدهد. اما این صنعت نیز از مخاطرات کرونا در امان نماند. این دارنده نشان ملی صنایع دستی در بخش دیگری از صحبتهایش به افزایش قیمت نخ نیز اشاره کرد و گفت: «تا پیش از کرونا هر کیلو نخ ۳۰ هزار تومان بود که الان ۱۶۰ هزار تومان میخریم. مجبوریم قیمت محصولاتمان را نیز افزایش دهیم که در این صورت کسی از ما نمیخرد»
از او درباره وامهایی که دولت به مشاغل آسیب دیده پرداخت کرده، پرسیدم. پاسخ داد وامی نگرفته چرا که ضامنی ندارد بنابراین نمیتواند چک درآمدی برای گرفتن وام گرو بگذارد. به جایش از وامهایی که صندوقهای کوچک شهرشان به ساکنین میدهد، استفاده کرده؛ خودش و ۹ خانم دیگری که با هم فعالیت میکنند، مجموعا ۸۰۰ هزار تومان قسط ماهانه وام میدهند بدون اینکه درآمدی داشته باشند. این دارنده نشان ملی صنایع دستی از نبود امکانات مالی برای فعالیتهایی که نبض شهرها و روستاهای کوچک است بسیار گلهمند بود.
زنانی که در اهواز بیکار شدند
در شهرهای دیگر نیز مشکلات زیادی برای زنان سرپرست خانوار پیش آمده و برخی از این زنان که تا پیش از کرونا شغل مناسبی نداشتند، همان شغل را ندارند. یکی از افراد خیر در اهواز خبر داد که به واسطه کرونا ۶۸ زن که در کارخانه تفکیک زباله زیرنظر بخش خصوصی، بیکار شدند و سه ماه است منبع درآمدی جز کمک خیرین و بیمه بیکاری ندارند. از این تعداد ۴۶ نفر سرپرست خانوار هستند و مشخص نیست کمک خیرین و بیمه بیکاری تا چه زمانی ادامه یابد و آیا میتواند زندگیشان را برای مدتی تضمین کند.
برای شوکزدگان، آینده اقتصادی در اولویتهای بعدی قرار دارد
بهاران غبرایی، ارشد روانشناسی بالینی دارد و در رشت، یکی از مراکز شیوع موج اول کرونا مشاوره میدهد. در این مدتی که کرونا خانوادههای زیادی را سوگوار کرده، او نیز مراجعهکنندگان زیادی داشته که به واسطه کرونا سرپرست خانوار شدند و الان با دو مساله مواجه هستند؛ سوگ سرپرست و چگونگی تامین مالی برای بقای خانواده. غبرایی در ابتدا شمایی کلی از وضعیتی که افراد پس از فوت یکی از عزیزانشان با آن مواجه هستند، داد و گفت: «کرونا و مرگ به دلیل آن اتفاقی ناخواسته و ناگهانی است. ابعاد این بیماری بسیار ناشناخته بوده و الان نیز هست. به همین علت به خانوادههایی که فردی را از دست دادهاند، افرادی که بهبودی پیدا کردند یا افرادی که هنوز مبتلا نشدند، استرس بسیار زیادی وارد شده است. از سوی دیگر به دلیل اینکه نمیتوان بر نحوه و میزان شیوع آن کنترلی داشت، این استرس بیشتر هم میشود. زمانی که مرگی اتفاق میافتد و افراد در چنین شرایطی با فقدان عزیزی مواجه میشوند، مشکلاتشان نیز دوچندان خواهد شد.». این روانشناس بالینی در ادامه توضیح داد: «وقتی عزیزی از دست میرود، سوگ اتفاق میافتد و افراد خانواده متوفی دورهای را به عنوان سوگواری تجربه میکنند که مشخص نیست چه زمانی به اتمام میرسد. بسته به فرهنگ و تابآوری افراد ممکن است تا یک سال نیز به طول انجامد. در این مدت ذهن خانواده با فرد از دست رفته درگیر است و گاها عصبی و تحریکپذیر میشوند.».
غبرایی در ادامه تصویری از وضعیت افراد پس از سوگ ترسیم کرد: «افرادی که باقی میمانند در عین حفظ پیوند عاطفی و درونی با عزیز از دست رفته، باید یک سری پیوندهای جدیدی را نیز برای زندگی پس از متوفی و با افراد بازمانده دیگر داشته باشند. برای شروع زندگی جدید نیاز است با موضوع مرگ و فقدان کاملا کنار آیند بدون اینکه بخواهند از آن فرار کنند. درک شرایط بازماندگان وقتی پیچیدهتر میشود که متوفی سرپرست خانوادهای بوده و تا پیش از کرونا همسر و فرزندانش را از نظر مالی و ابعاد دیگر حمایت میکرده و اکنون افراد باید بدون آن فرد با واقعیت جدید زندگی سازگار شوند تا کمکم بتوانند به روند عادی زندگی بازگردند. کار ما این است که با جلسات مشاوره، روند گذار را باورپذیرتر کنیم و فرد را با پیشامد تازه زندگیاش مواجه کنیم تا بتواند در این زندگی جدید ثابت شود و بینشی برای ادامه زندگی بیابد.»
اکثر مراجعهکنندگان غبرایی زنان خانهداری هستند که به واسطه کرونا سرپرست خانواده شدند. او نگران این افراد است چرا که بیشترشان برای انجام فعالیتهای روزمره مانند غذا پختن رمقی ندارند و همین امر کار بازگشت به زندگی عادی و پیدا کردن راهکاری برای کسب درآمد را طولانیتر میکند.
غبرایی در ادامه توضیح شرایط زنان سرپرست خانوار پس از همسران خود افزود: «این افراد علاوه بر احساسات سوگوارانه مانند شیون و زاری، دچار بیرمقی نیز هستند و اگر این روند ادامه یابد ممکن است فرد دچار اختلالات افسردگی شود. افسردگی علائمی دارد مانند احساس گناه در تمام مسائل، کندی رفتاری، اختلال در عملکرد افراد مبتلا و نداشتن حس ارزشمندی.»
از او درباره مشکلات مالی که خانمهای خانهداری که به ناگهان سرپرست خانوار شدند، پرسیدم و او پاسخ داد: «یکی از مشکلی که برای زنان مستمری بگیر همسرانشان ایجاد شد، بلوکه شدن حسابها به دلیل طولانی شدن روند قانونی ناشی از انحصار وراثت یا مسائل دیگر بود. این دسته از زنان تا مدتها پولی در اختیار نداشتند و برخی نیز به همین دلیل نتوانستند سنگی بر مزار همسرشان بگذارند.». سوال دیگرم به نحوه مواجهه زنان سرپرست خانوار با قطع درآمد و مشکلات مالی که در آینده ممکن است برایشان ایجاد شود، اختصاص داشت. اما غبرایی گفت: «این افراد آنقدر دچار شوک هستند که مسائل مالی را به عنوان مساله اساسی که باید برایش راهکاری در نظر گرفت، نمیدانند. چرا که ابعاد شوک حادثه آنقدر گسترده است که آنها توان پیشبینی آینده را ندارند. اما همچنان پیگیر مسائل مالی آنها هستیم و گاها زنان سرپرست خانوار را برای دریافت کمک به سازمانهای حمایتی مانند کمیته امداد ارجاع میدهیم. تا اگر منابع درآمدی ندارند از طریق این سازمانها اقدام و حتی اگر فرزند زیر ۵ سال داشته باشند میتوانند سبد و بستههای حمایتی از کمیته امداد دریافت کنند.»
غبرایی ابراز امیدواری کرد که سازمانهای بیشتری به بحث حمایت از زنان سرپرست خانوار وارد شوند و برای آنها اشتغالزایی کنند تا بار نگرانی مالی از دوش این افراد برداشته شود. محور پرسش دیگر بر مسائلی که زنان خانوار پس از فوت سرپرست با آن مواجهند، اختصاص داشت. به گفته این روانشناس بالینی نحوه برخورد با فرزند نوجوان یکی دیگر از مواردی است که خانوادهها با آن روبهرو میشود. به گفته او نوجوانی دوره گذار از کودکی به نوجوانی است و فرد نه بزرگسال است که انتظار داشته باشیم مانند یک فرد بالغ رفتار کند و نه کودک است که از یک سری رفتارهایش چشمپوشی شود. در این شرایط مادران تنها با مشکلات سرپرستی فرزندانشان به صورت ویژهای روبهرو میشوند چرا که دوره سوگ نوجوانها متفاوتتر از سایر گروههای سنی است. این گروه تحریکپذیر میشوند و کندی عملکردی پیدا میکنند و مسوولیتهایی که پیشتر در خانواده بر عهده داشتند، دیگر بر عهده نمیگیرند. غبرایی راهکار سلامت روانی خانوادههایی که سرپرستشان را از دست دادند، در کمک گرفتن میبیند و در این خصوص میگوید: «میبایست خانمها و به صورت کلی افرادی که در حال حاضر عزیزی را از دست دادند به سمت مشاوره هدایت شوند. هر چند برخی مسائل مانند «انگ اجتماعی» حضور در مطب یک روانشناس بر آنها زده میشود. از دید جامعه افرادی که به مشاور مراجعه میکنند مشکلاتی دارند که قادر به حل کردنشان نیستند. در حالی که باید نظر جامعه نسبت به بهرهگیری از روانشناسان مقداری ملایمتر شود و افراد سواد مراجعه به روانشناس را بالاتر ببرند و راحتتر وارد مراکز شوند. مراجعهکنندهای داشتم که انگ روانی بودن میخورد و همین انگ مانع از مراجعهاش به مراکز و دریافت خدمات شد.»
غبرایی در پایان صحبتهای خود به این موضوع اشاره کرد که عمده عوامل استرسزا برای زنان بازمانده پس از فوت سرپرست خانواده، چگونگی کسب درآمد است. برای کاهش استرسهای مالی این خانوادهها نیز باید حمایتها بیشتر شود. به این صورت که اطلاعرسانیهای دقیقی برای مراکزی که به زنان سرپرست خدمات میدهند یا برایشان اشتغالزایی میکنند، انجام شود. به گفته او زمانی میتوان از آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی بعدی زنان سرپرست خانوار جلوگیری کرد که جایی مشغول به کار شوند تا احساس ارزشمندی کنند. در این صورت است که از پس مشکلاتشان برمیآیند و در نهایت بدون احساس غم و اندوه میتوانند در مورد متوفی صحبت کنند.
به سرپرستان خانوارها افزوده خواهد شد
با استناد به آخرین سرشماری کشور در سال ۹۵ از حدود ۲۱ میلیون خانوار ایرانی، ۱۲ درصد یا حدود ۲ میلیون و ۵۲۰ هزار خانواده، سرپرست زن دارند که ۷۰ درصدشان به دلیل فوت همسر سرپرست خانوار شدهاند. مشخص نیست چه میزان از کشتهشدگان کرونا، به سرپرستان خانوارها اضافه کرده باشد. اما با توجه به شرایطی که بهاران غبرایی از آن سخن گفت و مراجعهکنندگانی که هر روز به آنان مشاوره میدهد، در سرشماری بعدی قطعا شمار زنان سرپرست خانوار به دلیل کرونا بیشتر خواهد شد. اما وضعیت مالی این زنان پس از کرونا نیز تغییرات چشمگیری نخواهد کرد. چرا که عمده رستههایی که قادر به استخدام زنان سرپرست هستند، در بخشهای گردشگری یا خدماتی است که آنها نیز با توجه به موجهای متعدد شیوع کرونا و تعطیلیهای اجباری، افق کوتاهمدت خوشبینانهای برایش قابل تصور نیست. «آمنه»ها و «خدیجه»ها نمونههای کوچکی از جامعه بزرگ زنان سرپرست خانوار یا مستقلی هستند که با مشکلات بیکاری، زیرساختهای معیوب بازار کار و اقتصاد ضعیف دست و پنجه نرم میکنند. افرادی که فکر نمیکردند روزی با شیوع یک ویروس چینی خانهنشین شوند و از پس هزینههای روزمره خودشان نیز برنیایند. شاید پاندمی کرونا وضعیتی را پدید آورد که دولتها چتر حمایتی ویژهای را برای زنان سرپرست خانوار و مستقل جدای از حمایتهای مالی و بستههای معیشتی تعریف کنند.
یکی از مشکلاتی که برای زنان مستمریبگیر همسرانشان ایجاد شده بلوکه شدن حسابها به دلیل طولانی شدن روند قانونی ناشی از انحصار وراثت یا مسائل دیگر بود. این دسته از زنان تا مدتها پولی در اختیار نداشتند و برخی نیز به همین دلیل حتی نتوانستند سنگی بر مزار همسرشان بگذارند
به واسطه کرونا ۶۸ زن که در کارخانه تفکیک زباله زیرنظر بخش خصوصی بیکار شدند سه ماه است منبع درآمدی جز کمک خیرین و بیمه بیکاری ندارند. از این تعداد ۴۶ نفر سرپرست خانوار هستند و مشخص نیست کمک خیرین و بیمه بیکاری میتواند زندگیشان را تضمین کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه اعتماد، تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۵۲۸۵۳، www.etemadnewspaper.ir