شعار سال: خرما ازجمله محصولات استراتژیک کشاورزی است که نقش مهمی در سبد صادرات غیرنفتی دارد، اما در سالهای اخیر بهدلیل نداشتن صرفه اقتصادی داشت و برداشت این محصول، شاهد رهاشدن نخلها در برخی از شهرهای جنوب کشور هستیم. این محصول که یکی از اقلام اصلی سفره مردم جنوب کشور است و قسمت عمدهای از سهم اشتغال و اقتصاد این منطقه را تأمین میکند، اکنون با مشکلات زیادی ازجمله کمآبی و تشنگی بهعلت خشکسالیهای متوالی یکدهه گذشته، ضعف بنیه اقتصادی باغداران، فرسوده و اقتصادی نبودن نخلها، مشکلات بازاریابی، فرآوری و بستهبندی و نبود مکانیزاسیون روبهرو است که باعث ایجاد دغدغه برای فعالان این بخش شده. در همین رابطه گفتوگویی با اکبر مسلمی، یکی از نخلداران و تولیدکنندگان استان را میخوانید.
وضعیت تولید خرمای کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
خرما در هفت استان محروم کشور تولید میشود و کشاورزان، محرومترین قشر در این استانها بهشمار میروند. تولید و عرضه خرما با مشکلات بسیاری ازجمله نبود امکانات و اطلاعات صحیح و بهروز، عدم استفاده از توانمندی و ظرفیتهای این بخش و درنهایت عدم دسترسی کشاورزان به پروتکلهای صحیح تولید تا عرضه خرما روبهرو است.
مهمترین مشکلاتی که نخلداران با آن روبهرو هستند، چیست؟
خرما محصولی است که بعد از پنج تا 10سال به ثمر میرسد. زمانیکه کشاورز میخواهد نهال را به بار بنشاند، در همان مرحله اول با کمآبی روبهرو است؛ با وجود این، پس از اینکه نخلستان به ثمر نشست، مشکلات بیشتر هم میشود. کشاورز هزینهای بالا برای برداشت محصول را تحمل میکند (از کارگر گرفته تا تمام سختیهایی که برای چیدن خرما وجود دارد)، اما وقتی قرار است محصول به بازار عرضه شود، میبینیم که دستهای پشتپردهای وجود دارد که روی محصولی که تلاش بسیاری برای تولید آن شده، قیمتگذاری میکند و خود تولیدکننده نقشی در آن ندارد. وقتی هزینه کارگر، بستهبندی، سردخانه و... را برای کشاورز حساب میکنیم، میبینیم که این کار سودی برای او ندارد؛ با این وضع کشاورز از کار دلسرد شده و امیدش به آینده را از دست میدهد؛ به همین دلیل است که بسیاری از باغها درحال خشک شدن هستند. وقتی میبینیم کشاورز محصولش را از قبل پیشفروش میکند، یعنی بهخاطر هزینهها مجبور شده است چنین کاری کند.
با همه این تفاسیر و با وجود اینکه خرما محصولی ارزآور است، اما صاحب دلسوزی برای آن وجود ندارد. اگر از بیآبی و خشکسالی فریاد بزنیم، کسی صدایمان را نخواهد شنید. نهایت کاری که برای ما انجام میشود، بیمه محصولات کشاورزی است که بخشی از خسارات وارده را به ما پرداخت میکند.
از دیگر مشکلاتی که کارگران نخلستانها دارند، این است که وقتی کار در استانی تمام میشود، مکانی برای اسکان ندارند و تضمینی هم برای کار در منطقه دیگر وجود ندارد. حمایت از نیروی کار در این حوزه بسیار حائز اهمیت است، زیرا رطب و خرما باید در زمان مناسب چیده شود؛ درغیر اینصورت کیفیت خود را از دست خواهند داد. اگر اتحادیهها و تعاونیهای دلسوز در این بخش شکل بگیرد، قطعاً باید فکری هم برای کارگران این بخش داشته باشند و حتی تخصص کارگران در چیدن و بستهبندی سنجیده شود تا به کیفیت محصول آسیبی وارد نشود.
با وجود اینکه ایران از معدود کشورهای تولیدکننده خرماست، چرا آنطور که باید نتوانسته در بازارهای جهانی حضور داشته باشد؟
مهمترین موضوع در این زمینه، ضعف در تشکلها و اتحادیههاست و اینکه دولت به این تشکلها که مربوط به بخشخصوصی هستند، اعتمادی ندارد. تعاونیهایی هم که اکنون وجود دارند، به دلیل نبود فضای مناسب، کارآیی لازم را ندارند و فرسوده هستند؛ به همین دلیل از کار کنار کشیدند.
یک تعاونی زمانی فعال و پویا محسوب میشود که بتواند کشاورز را از لحاظ مالی، بازاریابی و فروش و تأمین نهادهها در سطح ملی و بینالمللی یاری کند. امروز باید به فکر صادرات باشیم، زیرا بخش زیادی از خرمای کشور که درجه یک است، به دلیل نبود صادرات تبدیل به درجه5 شده و در شیرینیپزی و صنایع تبدلی استفاده میشود؛ در صورتیکه میتوان با بستهبندی زیبا، برندسازی و صادرات، برای کشور ارزآوری کرد و منافع آن را به کشاورز که تولیدکنندهای محروم بهشمار میرود، رساند.
لازم است اتحادیه و تشکل خوبی با حضور نیروهای جوان در این بخش شکل بگیرد و با دولت، مسئولان و نمایندگان تعامل داشته باشد، هدفمند کار کند و نیاز بازارهای جهانی را بشناسد. ضمن اینکه باید با برنامهریزی و صحبت با کشاورزان از آنها بخواهیم محصول ارگانیک به ما تحویل دهند تا بتوانیم در قالب یک برند مشخص آن را عرضه کنیم. از سوی دیگر، باید نخلداران تمام کشور با هم متحد شوند و با یکدیگر رقابت نکنند؛ اگرچه رقابت را هم دلالان به پا میکنند تا منافع خود را تأمین کنند.
اتحادیهها چگونه میتوانند زمینه فعالیت بدون دغدغه را برای کشاورزان فراهم کنند؟
اتحادیه از مجموعه نیروهای توانمند یک استان تشکیل میشود که زیرمجموعههای خود را دارد و حلقه واسط بین کشاورز و شرکتهای مختلف در زمینه تهیه کود، سم، سردخانه و... است. اتحادیه بهنوعی یک سرمایهگذاری خواهد بود که کشاورز سهامدار آن است؛ درواقع کشاورز به تعداد نخلهایی که دارد، سهامدار میشود و اتحادیه طبق سوابق و میزان تولیدش به وی خدمات ارائه میدهد؛ برای مثال اگر کشاورز به تسهیلات نیاز داشت، به اندازه محصولی که دارد، میتواند تسهیلات دریافت کند. یکی از مزایای وجود اتحادیه این است که دلالان نمیتوانند در قیمتها دخالت کنند. در زمان ملیشدن برند خرمای ایران در شهر خشت، رطب کیلویی 800تومان بود، اما طی دوماه به 19هزار تومان رسید؛ دلیل آن نیز حضور سرمایهگذاران داخلی و خارجی در جشنواره خرما بود، اما وقتی دلالان دیدند که دیگر رطبی در بازار وجود ندارد و کشاورزان بدون واسطه محصول خود را میفروشند و آنها سهمی از این سود نمیبرند، کارشکنی کردند و نگذاشتند دیگر جشنواره برگزار شود.
چرا ساختار مستحکمی در حوزه خرما وجود ندارد؟
یکی از دلایل عدم وجود ساختار مستحکم در حوزه خرما، رقابت اشتباه و ناسالمی است که بین استانها شکل گرفته که رانتخواری بسیاری پشت آن وجود دارد؛ مثلاً برخی دلالان خرمای درجه2 و 3 یک شهر را با خرمای درجه یک شهر دیگر مخلوط و وارد بازار میکنند. این در حالی است که با این کار به کشور خیانت میکنند، اما اگر اتحادیههای قوی شکل بگیرد، قطعاً ناظرانی خواهد داشت که با نظارت خود مانع چنین اتفاقاتی میشوند. اگر ظرفیت سردخانه یک استان تمام شده و قرار است محصول به استان دیگر برود، باید تمام اطلاعات از کیفیت گرفته تا محلی که محصول بستهبندی شده، روی محصول درج شود تا عرضه به بازارهای داخلی و خارجی به شکل صحیحی صورت بگیرد.
با سروسامان گرفتن بازار خرما، ارزآوری و اشتغالزایی چقدر افزایش خواهد یافت؟
سروسامان گرفتن بازار خرما قطعاً تأثیر بهسزایی در افزایش اشتغال و ارزآوری خواهد داشت. اگر این اقدام در سطح ملی انجام شود، سود بالایی برای کشور خواهد داشت. متأسفانه ما زنجیره تولید درستی در این بخش نداریم و شاهدیم که خرمای درجه3 هنوز با بستهبندی بیکیفیت عرضه میشود. برای ایجاد زنجیره تولید صحیح نیاز به فناوریهای نوین، بستهبندیهای متنوع، برندسازی و گسترش صنایع تبدیلی داریم؛ با این روش میتوانیم ارزآوری داشته باشیم. اگر منافع صادرات به جیب کشاورز هم برود، قطعاً نخلهایش را رها نمیکند تا خشک شود، بلکه تلاش میکند حتی با ایجاد سیلبندهای کوچک، آب ذخیره کند تا محصولش به بار بنشیند. برای این کار به همدلی نیاز است؛ باید کشاورز را بینیاز کرد تا بدون دغدغه کار کند و فقط به فکر تولید محصول باکیفیت باشد، نه اینکه محصول خود را بهخاطر نیاز مالی پیشفروش کند. شکلگیری زنجیره تولید، نیاز به انسجام، وحدت و همدلی دارد. دولتمردان و مسئولان باید دلسوزانه در کنار تشکلهای ضعیف کشاورزان محروم بایستند و از آنها حمایت کنند.
موانع صادرات خرما چیست؟
متأسفانه در حوزه صادرات حمایت جدیای صورت نگرفته و اگر هم گرفته، بهصورت مقطعی بوده است؛ به همین دلیل در این راه به بنبست رسیدهایم. اگر تشکل و اتحادیهای قوی وجود داشته باشد، برای صادرات رایزنی میکند و به دولت تضمین میدهد که در سال چقدر تولید خواهد کرد تا دولت هم برای آن برنامهریزی داشته باشد. یکی از مشکلات بخش خرما، سنتی بودن تولید آن است که باید فناوریهای نوین را جایگزین و کشاورزان را به کشت خرمایی که در بازارهای جهانی مشتری دارد، ترغیب کنیم. ضمن اینکه شرکتهای دانشبنیان مطالعات زیادی روی خرما انجام دادهاند، اما زمینه کار فراهم نیست.
زنجیره تولید چه تأثیری در افزایش تولید و صادرات دارد؟
کشاورز و سرمایهگذار باید روی یک محور باشند و در یک راستا فعالیت کنند تا همه به سود برسند. در این صورت حتی مصرفکننده هم سود میبرد، چراکه وقتی کشاورز بداند پول و سودش بیشتر است، محصولش را با کیفیت بیشتر تولید میکند.
انتظار شما از دولت چیست؟
انتظار ما حمایت همهجانبه از سوی دولت است. اتحادیهها نماینده کشاورزان هستند. دولت باید با اعتمادسازی، فضای صادرات را برای ما فراهم کند. فراهمکردن شرایط حضور در نمایشگاههای بینالمللی و بازارهای خارجی، برقراری ارتباط سازنده و امکان نشست با نمایندگان و مسئولان کشورهای همسایه و درمجموع مدیریت فضای صادرات ازجمله اقداماتی است که دولت میتواند انجام دهد. با حمایت دولت از اتحادیهها دست دلالان کوتاه میشود و سود اصلی به کشاورزان و سهامداران این بخش خواهد رسید. در این صورت میتوانیم علاوه بر کشورهای همسایه به دیگر کشورها نیز صادرات داشته باشیم.
در پایان چه صحبتی دارید؟
نخلداری کار پرزحمت و پرخطری است. نخل در محرومترین استانهای کشور و نقطه صفر مرزی بارور میشود و کشاورز در شرایط سخت و گرمای طاقتفرسا نخل را پرورش میدهد تا به محصول برسد، اما در پایان کار میبیند که خودش تصمیمگیرنده نیست و دلالان وضعیت بازار خرما را تعیین میکنند. بخش کشاورزی میتواند سود بسیاری برای کشور داشته باشد، چراکه در شرایط تحریم که امکان فروش نفت وجود ندارد، تنها محصولات کشاورزی میتوانند برای کشور ارزآوری داشته باشند. باید سرمایهگذاران را بهسمت بخش کشاورزی سوق دهیم، چراکه بسیاری از افراد نمیدانند کجا سرمایهگذاری کنند. امیدوارم در آینده با کمک دولت و به همت رسانهها و اعتماد و همدلی کشاورزان بتوانیم دست دلالان را از این بخش کوتاه کنیم. کشاورز اگر بداند که بازار کشش لازم را دارد و محصولش قرار است مستقیم به کشورهای دیگر برود، با انگیزه بالا کار خواهد کرد.
شعار سال، بااندکی تلخیص واضافات برگرفته از روزنامه سبزینه، تاریخ انتشار: 16 شهریور ۱۳۹۹، کد خبر:-، sabzineh.org