شعار سال: واقعیت زندگی به عنوان یک فرد تراجنسی(transgender)، بسیاری از اوقات دربردارندهٔ تجربه هایی مانند مواجهه با تعصب، تبعیض، و حتی خشونت است. این رویکردها اغلب نتیجهٔ مجموعه ای از عوامل و نگرشهای اجتماعی است که تحت عناوینی مانند "ترنس هراسی" و "تعصب جنسیتی"، شناخته میشوند.
تعصب جنسیتی(cissexim) بر این پیش فرض استوار است که تطابق کامل بین هویت جنسی یک فرد (احساس او از زن یا مرد بودنش) با جنسیت بیولوژیک و جسمانی او، تنها وضعیت بهنجار، طبیعی و معتبر است.با این پیش فرض، هر وضعیتی خلاف این حالت، محکوم به حذف، سرکوب، و رانده شدن به حاشیه به عنوان یک ناهنجاری است.
ترنس هراسی(transphobia) که پدیده ای بسیار نزدیک به تعصب جنسیتی است، شامل مجموعه نگرشها و باورهای منفی نسبت به هویت تراجنسی، شامل درنظر گرفتن آن به عنوان یک بیماری روانی، یک وضعیت گذرا یا حتی یک دروغ، است.
تحقیر، خشونت و رفتار تبعیض آمیز با افراد ترنس، و مشروط کردن اعتبار و مقبولیت آنها به ادامهٔ زندگی در قالب جنسیت بیولوژیکشان، از پیامدهای چنین باورهایی است.
نگرش های تبعیض آمیز و طردکننده به افراد ترنس، در هنگام استخدام، اعطای مسکن و حتی مراقبت های درمانی، منتهی به آن شده است که میزان شیوع بی خانمانی، فقر، مشکل اشتغال و محرومیت از خدمات سلامت، در میان افراد ترنس بیش از سایر افراد جامعه باشد.
به طور نمونه، بسیاری از شرکتهای بیمه، خدمات مربوط به اعمال جراحی تغییر جنسیت افراد ترنس را تحت پوشش قرار نمیدهند؛ این موضوع، با درنظر گرفتن هزینه بالای این خدمات، باعث روی آوردن بسیاری از افراد ترنس به افراد غیرمتخصص، انجام جراحی در فضاهای غیراستاندارد، و ایجاد عوارض، بدشکلی، عفونت و حتی مرگ میشود.
شیوع ۵۵ درصدی اختلال اضطراب اجتماعی، در میان افراد تراجنسی، در مقایسه با شیوع ۶ تا ۷ درصدی آن در میان سایر افراد جامعه، نشانه ای از تاثیر نگرشها و رویکردهای اجتماعی تنش زا بر سلامت روان این گروه از افراد جامعه است.
در حدود ۴۰ درصد از افراد ترنس ساکن امریکا سابقه یک نوبت اقدام به خودکشی را گزارش کرده اند، در حالیکه که آمار خودکشی در جامعه عمومی امریکا، نزدیک به ۲ درصد است.
موانع و محرومیتهایی که در مسیر اشتغال، سکونت و سلامت افراد ترنس قرار گرفته است را میتوان یک انتخاب جمعی از سوی سایر افراد و نهادهای جامعه در نظر گرفت. بر همین اساس، جستجوی راه حل برای رویکردهای متعصبانه به افراد ترنس، در درجه اول مستلزم شنیدن صدای آنها به عنوان قربانیان این نگرشها، و در درجه دوم، دعوت کلیه افراد جامعه به پذیرش سهم خود در تلاش برای ایجاد تغییر است؛ حرکت به سمت این انتخاب جمعی، که انسان های دیگر را فراتر از هر گرایش، هویت یا اقلیتی که به آن تعلق دارند، در درجه اول به عنوان یک همنوع، و نه به عنوان تهدیدی برای نظم اجتماعی، شایستهٔ احترام بدانیم.
ترجمه توسط کانال دکتر علی نیکجو
پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال، برگرفته از فضای مجازی