پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۵۰۶۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۹
درحال‌حاضر تعداد سلاح‌های شکاری موجود در کشور از میزان آماری که سازمان محیط‌زیست از تعداد حیوانات در مناطق حفاظت شده و غیرحفاظت شده خود می‌دهد، پیشی گرفته است، به‌طوری‌که چندین اسلحه در کمین یک حیوان است و به‌ازای هر حیوان چندین اسلحه برای شکار وجود دارد.
شعار سال: در این رابطه فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست گفت: تعداد سلاح مجوزدار موجود با تعداد شکاری که محیط‌زیست می‌تواند اجازه آن را بدهد، همخوانی ندارد. سه‌میلیون سلاح‌ کجا و 200عدد مجوز شکار کجا. برای یک شکار 150شکارچی در نوبت هستند و مجوز به همه نمی‌رسد و به همین خاطر شکار غیرمجاز می‌شود. 38 نفر از جانبازان ما با سلاح مجوزدار جانباز شدند و 11 نفر از شهدای ما با سلاح مجوزدار به شهادت رسیدند و این برای ما خیلی بد است.
در حرفه پر از مخاطره محیط‌بانی خبری از قراردارد‌های طولانی‌مدت نیست. حتی با زبده‌ترین آن‌ها که بیش از 20سال سابقه خدمت در مناطق صعب‌العبور دارند، هم در همین قراردادهای کوتاه‌مدت مانند یک کارگر بی‌مهارت برخورد می‌شود. جمشید محبت‌خانی، فرمانده یگان حفاظت از محیط‌زیست، می‌گوید: رسیدگی به معضلات این حرفه کلید خورده است و به‌زودی با اجرای حمایت‌های چندجانبه این مدافعان طبیعت به حق قانونی خود دسترسی پیدا می‌کنند، مشروح این گفت‌و‌گو به شرح زیر است.

در سال 98 اعلام شد، پنج‌رصد از جمعیت سه‌هزار و 500نفری محیط‌بانان کل کشور در حین مأموریت به شهادت رسیده‌اند. از طرفی می‌دانیم تا به حال‌ از سوی بنیاد شهید این عنوان به این محیط‌بانان فداکار و از جان گذشته اطلاق نشده است. با توجه به تصویب قانون حمایتی قضایی از محیط‌بانان به نظر می‌رسید مراحل توافق با بنیاد شهید در این زمینه زودتر از این‌ها به سرانجام برسد. چرا بازه زمانی شهادت این محیط‌بانان با اطلاق شدن عنوان شهید به آنان تا این اندازه طولانی شده‌است؟
از بدو تشکیل محیط‌بانی آماری که در دسترس است و در حوزه اداره ایثارگران ارائه شده، تاکنون 143محیط‌بان به شهادت رسیده‌اند. حدود 30درصد از این نیروها‌ توسط تیراندازی جان خود را از دست دادند و بقیه در حین مأموریت و تعقیب شکارچی یا از کوه پرت شدند یا با ماشین تصادف کردند. درواقع بیش‌تر در حوادثی مانند تصادفات و سقوط از ارتفاع است که باعث جان باختن محیط‌بانان شده است. در معاونت توسعه در جلسه‌ای از رئیس مرکز ایثارگران نیروی انتظامی و چند تن از مدیران داخلی دعوت کردیم و گفتیم از بازه زمانی شهید شدن محیط‌بانان و در مصدومیت‌ها از جانباز شدن محیط‌بانان گله‌مندیم. پیگیر این هستیم که با مدیران ارشد بنیاد شهید جلسه داشته باشیم. با توجه به تصویب قانون حمایت قضایی و بیمه محیط‌بانان که صورت گرفته، در آن‌جا صراحتاً اشاره شد که شهادت و جانبازی محیط‌بانان و جنگل‌بانان مانند کارکنان نیروهای مسلح و نیروی انتظامی است و احراز شدن بندهایی که مربوط به کارکنان ناجا هست، شامل حال محیط‌بانان نیز بشود. خانواده‌های این افراد در مشقت هستند و هر چقدر هم کمک حال این عزیزان باشیم، این کمک‌های غیرمستمر هیچ وقت نمی‌تواند جای یک حقوق ثابت را بگیرد.

در کدام استان‌ها تعداد شهدا و جانبازان محیط‌بان بیش‌تر است؟
در استان‌های فارس، مازندران و گیلان فراوانی مکانی شهادت و جانبازی محیط‌بانان را داریم و کشفیات و پرونده‌های تشکیل شده و دستگیری متخلفان ما در این سه استان هم بالاترین آمار را دارد. این مناطق غنی هستند و تعداد محیط‌بانان ما در این سه استان هم از همه استان‌ها بالاتر است؛ یعنی تعداد محیط‌بانانی که در استان‌های مازندران، فارس و گیلان است، قابل‌مقایسه با استانی مثل قم نیست که شاید 20نفر محیط‌بان دارد. در استان مازندران بیش از 200محیط‌بان داریم. فراوانی مکانی شهید و جانباز شدن محیط‌بانان و فراوانی مکانی جرائم ما نیز در این سه استان است.

یکی از دغدغه‌های عمومی در واکنش به خبر جراحت یا شهادت محیط‌بانان این است که چرا این مدافعان طبیعت شرایط آزادانه دفاع از خود را ندارند. در واقع خبر شهادت یا مجروحیت محیط‌بانان بیش از دستگیری یا حتی کشته شدن شکارچیان سودجوی غیرمجاز رسانه‌ای می‌شود. آیا با این روند محیط‌بانان در عرصه دفاع از خود منفعل معرفی نمی‌شوند؟
بله، همین طور است. به هر حال کشته شدن شکارچیان نیز برای ما ناگوار است. من همین جا از طرف همه همکارانم اعلام می‌کنم که ما راضی به این اتفاق‌های ناراحت‌کننده نیستیم. آن شکارچی هم خانواده‌ای دارد و براساس یک انتخاب و رویه اشتباه به این کار غیرقانونی رو آورده است. اما به هر حال این کار او صدمات و خسارت‌های جبران‌ناپذیری به سرمایه ملی وارد می‌کند و مأموران ما نمی‌توانند و اجازه ندارند در این زمینه منفعل عمل کنند. پس این گونه نیست که محیط‌بان از خود دفاع نکند. تعداد شکارچیان غیرمجازی که در این چند سال کشته شدند، از تعداد محیط‌بانانی که شهید شدند، بیش‌تر است. در برخی از شهرستان‌ها و استان‌های ما هنوز هم به شکارچی گونه‌های کمیاب جانوری که در خطر انقراض هم هستند، به دید یک قهرمان نگاه می‌شود که باید در این زمینه فرهنگ‌سازی از مدارس و از طریق فیلم‌ها، کتاب‌ها و شبکه‌های مجازی آغاز شود.

گفته می‌شود که با ارتقای قوانین در زمینه استفاده محیط‌بانان از سلاح گرم در همین چند سال گذشته نیز برخی از محیط‌بانان در زندان‌ها به انتظار حکم قضایی‌شان بودند. برای رضایت گرفتن از خانواده شکارچیان غیرمجاز مقتول تلاشی انجام شده است؟
سه‌سال گذشته که مسئولیت یگان حفاظت محیط‌زیست را برعهده گرفتم، حکم اعدام چهار محیط‌بان صادر شده بود؛ یعنی در کمال تأسف این محیط‌بانان در انتظار اعدام بودند. با تلاش بسیار زیادی از دو خانواده رضایت گرفتیم و این محیط‌بانان آزاد شدند. یکی از محیط‌بانان ما به‌دلیل حواشی که در پرونده وجود داشت 10سال در زندان به‌سر برده بود. متأسفانه تلاش‌ها برای وی به‌جایی نرسید و اعدام شد. برای یکی دیگر از این محیط‌بانان حکم اعدام صادر شد. به این حکم اعتراض کردیم و هشت‌ماه است که این پرونده در دیوان است. نمی‌دانم تصمیم نهایی عزیزان قضایی درباره این محیط‌بان چه خواهد شد؛ ولی اگر دوباره همین رأی صادر شود، ما اقدامات بعدی را دنبال خواهیم کرد.

در این سه‌سال تعدادی از شکارچیان متخلف با تیراندازی محیط‌بانان کشته شدند، ولی هیچ یک از آن‌ها محکوم به اعدام نشدند. پیش از این اسلحه به محیط‌بان می‌دادند؛ اما قانونی برای استفاده از آن مشخص نشده بود. این موضوع کاملاً پدافندی بود. سلاح را به‌دست محیط‌بان داده و گفته بودند، برای حفظ جان خودتان می‌توانید از آن استفاده کنید. این دستورالعمل با اما و اگر و ابهام‌های زیادی همراه بود؛ یعنی اگر همکار محیط‌بانی را با گلوله می‌زدند، همکار دیگر نمی‌توانست به شکارچی شلیک کند یا در حین فرار شکارچی اجازه شلیک نداشت.

در پرونده یکی از محیط‌بانان محکوم به اعدام اکنون به‌دلیل همین موضوع مشکل پیش آمده است؛ یعنی شکارچی شلیک کرده و درحال فرار بود و محیط‌بان ما از پشت‌سر به او شلیک کرده و قاضی پرونده دلیل آن را می‌خواهد. کار بسیار حساسی است. همه چیز در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد و محیط‌بان ما باید با آمادگی کامل واکنش درست را انجام دهد. محیط‌بان به این نتیجه رسیده بود که این شکارچی قرار است، از او فاصله بگیرد و دوباره شلیک کند. تیر هوایی زده بود و این تیر به ناحیه حساس اصابت کرده و موجب کشته شدن شکارچی شده بود. دوباره لازم می‌دانم که تاکید کنم هیچ محیط‌بانی راضی به کشته شدن این شکارچیان نیست. اما در صحنه‌های درگیری شاهد یک دوئل هستیم. اگر محیط‌بان ما برای صیانت از حوزه استحفاظی و برای دفاع از خود و همکاران یا اسلحه اش شلیک نکند، او را از پا درمی‌آورند. بسیاری از محیط‌بانان ما با اسلحه‌های نظامی به شهادت می‌رسند. یعنی شکارچی با تجهیزاتی به میدان می‌آید که اگر محیط‌بان ما در مقابلش نایستد، ممکن است اتفاقات بسیار ناگواری رخ بدهد.

این حقیقت دارد که در بسیاری از این درگیری‌ها و در پرونده‌هایی که محیط‌بان مجبور به شلیک به فرد متخلف شده، فقدان گزارش اولیه‌ای که ادبیات قضایی درستی داشته باشد، باعث صدور آرای قضایی علیه محیط‌بان شده است؟
بله، متأسفانه این حقیقت دارد. دلیل آن هم این است که این محیط‌بانان آموزش جامعی در کار خود ندیده‌اند؛ یعنی صورتجلسه با ضعف کامل و بی‌خبر از قانون نوشته شده بود. با این‌که در این مدت آموزش‌های متعددی به محیط‌بانان داده شده است، با این حال باز هم در هر ساعت از شبانه‌روز موظف هستند تماس بگیرند و صورتجلسه اولیه با نظارت مستقیم من نوشته می‌شود.

در این صورتجلسه‌ها مطابقت قوانین، عملکرد محیط‌بانان را به اطلاع قاضی می‌رسانید؟
بله، محیط‌بانان ما خارج از این قوانین به کسی تیراندازی نمی‌کنند. خوشبختانه با ارتقای این موارد این عزیزان در دفاع از خود و کار با اسلحه‌شان آموزش دیده‌اند که برابر با قانون رفتار کنند. وقتی این مسئولیت را برعهده گرفتم، سه‌هزار و 500 محیط‌بان داشتیم. نصف بیش‌تر آن‌ها آموزش اولیه برای استفاده از سلاح را ندیده بودند که این فاجعه بود. من این محیط‌بانان را در گروه‌های 100نفری در‌ 18دوره به کرج آوردم و آموزش دادم. در این راه هزینه کردیم. اکنون یک‌هزار و 850نفر از محیط‌بانان را آموزش دادیم و این جواب داد، چون پس از شرکت در این کلاس‌ها به‌درستی از اسلحه‌های خود استفاده کردند و هیچ‌کدام از محیط‌بانان به اعدام محکوم نشدند.

مدتی است که شاهد روند صعودی میزان کشف سلاح از سوی محیط‌بانان هستیم. در این زمینه نیز آموزش‌هایی به محیط‌بانان داده شده است؟
با اصلاح قوانین و حمایت بیش‌تر از محیط‌بانان این عزیزان با شهامت بیش‌تری با شکارچیان درگیر شدند. نتیجه این شد که ما از کشف سالانه‌ دوهزار و 600‌ به پنج‌هزار و 400 قبضه سلاح رسیدیم؛ یعنی نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات با هم به اندازه محیط‌بانان سلاح کشف نکردند.

این‌ سلاح‌ها مجاز بودند یا به‌صورت غیرمجاز در اختیار این شکارچیان بودند؟
برای تعدادی از آن‌ها مجوز صادر شده بود، اما بسیاری هم قاچاقی و غیرقانونی در اختیار این افراد قرار داشت.

یکی از دغدغه‌های عمومی در این زمینه این است که چرا به برخی از شکارچیان مجوز حمل اسلحه داده می‌شود؟
صدور مجوز سلاح با در حیطه اختیارات ما نیست. ما می‌توانیم مجوز 200 تا 300شکار را بدهیم که برای این تعداد حدود سه‌میلیون سلاح مجوزدار وجود دارد. این تعداد مجوز شکار بین تعداد افراد دارای سلاح مجاز قرعه‌کشی می‌شود. حدوداً سه‌میلیون سلاح غیرمجاز هم وجود دارد که باید به آن رسیدگی شود.

تعداد سلاح مجوزدار موجود با تعداد شکاری که محیط‌زیست می‌تواند اجازه آن را بدهد، همخوانی ندارد. سه‌میلیون کجا و 200عدد مجوز شکار کجا. برای یک شکار 150شکارچی در نوبت هستند و به همین خاطر شکار غیرمجاز اتفاق می‌افتد. 38نفر از جانبازان ما با سلاح مجوزدار جانباز شدند و 11نفر از شهدای ما با سلاح مجوزدار به شهادت رسیدند و این خیلی بد است. دو سال پیش آقای کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، نامه‌ای به وزیر کشور ارسال کرد و در آن من را به‌عنوان نماینده این سازمان در شورای توزیع سلاح معرفی کرد. در این دو سال که من نماینده سازمان شدم، با این‌که هفت تا هشت جلسه این شورا تشکیل شده، ولی یک‌بار هم من را دعوت نکردند.

در این زمینه درخواستی از قانون‌گذار دارید؟
درخواست ما این است که برای صدور مجوز سلاح، نماینده سازمان محیط‌زیست را نیز به این جلسات دعوت کنند. من می‌توانم با تشریح اتفاقات ناگواری که در این زمینه برای محیط‌بانان و خانواده‌های آن‌ها رخ داده، نظر این عزیزان را جلب کنم تا کار به این‌جا نرسد.

از سال گذشته درمورد حقوق و مزایای محیط‌بانان تغییر و تحولات مثبتی صورت گرفته است و آیا امتیازاتی برای محیط‌بانانی که در مناطق سخت‌ هستند، در نظر گرفته شده است؟
در سال1395 بودجه سازمان محیط‌زیست و حقوق و مزایاهای کارکنانش که محیط‌بانان هم جزو آن هستند استانی بود و در هر استانی که مدیریتش قوی‌تر بود، حقوق و مزایایش نسبت به استانی که در پرداختی‌ها و پیگیری‌ها جدی نشده بود، بیش‌تر بود، مثلاً دریافتی‌ها در‌ لرستان، فارس، مازندران، گلستان و گیلان خوب بود و در استان همدان و کرمانشاه چیزی نزدیک به فاجعه بود. حتی در استان تهران هم حقوق‌ها بسیار کم بود. سازمان محیط‌زیست این موضوع را دنبال کرد و امسال، یعنی سال1399 بودجه سازمان محیط‌زیست ملی شد. اتفاق مبارکی که برای محیط‌بانان رقم خورد این بود که عدالت درمورد تمام محیط‌بانان برقرار شد؛ یعنی محیط‌بانان استان‌های ضعیف‌تر یک افزایش 50درصدی را در حقوق‌شان تجربه کردند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه سبزینه، تاریخ انتشار: 19 مهر 1399، کد خبر: 89129،  www.sabzineh.org

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۰
0
0
واقعا برای مردم همین هم میتونه خیی خطر افرین باشه خیلی از کشتار ها در روستاها توسط همین تفنگ ها اتفاق میفته
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین