پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۳۱۳۳۶۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۰
دکتر معلمین، یعنی معلمانی که با تحصیل تا پایان دوره دکترای تخصصی در رشته خود متبحر شده اند، ظرفیت مغفول مانده در آموزش و پرورش است.
شعار سال: به اذعان همه صاحب نظران و دست‌اندرکاران مدیریت سازمان‌ها، منابع انسانی یکی از سرمایه‌های اصلی هر ‏سازمانی است. هر اندازه نیروی انسانی یک سازمان کارآمدتر، متبحرتر و از تحصیلات تکمیلی آکادمیک ‏برخوردار باشد، به همان اندازه آن سازمان در ایجاد تحول و رسیدن به اهداف خود پیشرو خواهد بود. این ‏یک اصل اساسیِ پذیرفته شده در مدیریت سازمان هاست و از جمله ملاک‌های سنجش پیشرو بودن سازمان در ‏رسیدن به اهداف خود می‌باشد. در این بین، نظام آموزشی ما علیرغم برخورداری از پتانسیل نیروی انسانی ‏توانمند و تأثیر گذار در رسیدن به اهداف خود پیشرو نیست (شاهد و مدعای نویسنده در این مورد، حضور ‏نویسنده در بخش‌های مختلف نظام آموزشی و ارتباط تنگاتنگ با صاحب نظران تعلیم و تربیت می‌باشد).

دلایل و ‏علل زیادی برای این امر از سوی صاحب نظران و متولیان حوزه صف و ستاد عنوان می‌شود، اما دلیلی که از ‏فراوانی بیشتری برخوردار است عدم توجه به کیفیت نیرو‌ها و نبود انگیزه در بین متولیان امر مقدس تعلیم و تربیت است. در مورد دلیل اول یعنی عدم توجه به کیفیت نیرو‌ها بحث‌های مفصل و طویلی وجود دارد که از حوصله ‏این نوشته‬ خارج هست و به ذکر همین نکته باید بسنده کنم که متولیان حوزه ستادی از مرکز تا استان‌ها برنامه‌ای برای استفاده از ظرفیت معلمان صاحب قلم و صاحب اثر و پژوهشگر ندارند و این معلمان هم راه حل را خروج ‏از بدنه آموزش و پرورش می‌دانند. اما در مورد دلیل دوم یعنی کمبود انگیزه باید اضافه کنم که این بیماری روز ‏به روز در حال پیشروی در بدنه نظام آموزشی اعم از صف و ستاد می‌باشد و علت اصلی این کاهش انگیزه هم ‏این است که فرهنگیان حقوق و مزایای خود را با حقوق و مزایای پرسنل سایر سازمان‌ها و ارگان‌های دیگر مقایسه ‏کرده و دچار بی انگیزگی می‌شوند. ‏

علاوه بر آنچه که در سطور فوق به عنوان مقدمه بیان شد، آموزش و پرورش ما از بیماری مزمنی به نام سیاست ‏زدگی رنج می‌برد. دستگاه خزان زده‌ای که به جای تربیت شهروندان فعال، خود در ورطه سیاست ‏زدگی گرفتار شده و دست و پا می‌زند و اجازه عرض اندام و نقش آفرینی برای نیرو‌های کارآمد، نخبه و ‏تحصیل‬ کرده را نمی‌دهد.

اینکه معلمان ما باید دارای بینش سیاسی بوده و شهروندان سیاسی و مدرن تربیت کنند، هیچ شکی در آن نیست؛ ‏اما نکته باریک‌تر از مو در این میان، حضور هدفمند و طمع‌مند در ستاد‌های انتخاباتی و التهابات بعد از انتخابات ‏در مجموعه آموزش و پرورش می‌باشد که باعث عدم ثبات در مدیریت و روی کار آمدن افراد فاقد صلاحیت ‏در رأس مدیریت‌ها است. عاملی که موجب شده تا شایستگان و نخبگان این دستگاه عریض و طویل و خزان ‏زده یعنی دکتر معلمین به حاشیه فراموشی سپرده شوند. دکتر معلمینی که وجود ذی وجودشان، برای آموزش و ‏پرورش فرصت بسیار مغتنم و باارزشی است. هر کدام از این دکتر معلمین (که بر اساس آمار‌های غیر رسمی ‏قریب به ۳ هزار نفر می‌باشند) با طی کردن و تحمل مراحل طاقت‌فرسا به درجه تخصص‬ در رشته خود ‏نائل شده‌اند. اما متأسفانه مورد بی مهری و کم لطفی مسئولین فاقد صلاحیت مدیریتی که عمدتاً از بیرون وارد ‏آموزش و پرورش شده و سکان امور این مجموعه را به دست گرفته‌اند، قرار گرفته‌اند.

اگر بنا بر شایسته ‏سالاری بود، دکتر معلمین باید در عضویت هیأت علمی و رأس مدیریت مجموعه‌های علمی - پژوهشی آموزش ‏و پرورش از جمله دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ‏قرار می‌گرفتند؛ نه اینکه با مصاحبه‌های صوری، غیر علمی و غیر حرفه‌ای از پذیرش هیأت علمی دانشگاه ‏فرهنگیان محروم می‌شدند و افرادی از بیرون برای تربیت معلمان آینده به کار گرفته می‌شدند. افرادی که فاقد ‏سابقه معلمی و تدریس می‌باشند؛ اما برای تربیت معلمان به کار گرفته می‌شوند و آموزش و پرورش ما از این ‏ناحیه دچار خسران بزرگی است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. اینکه هر کدام از دکتر معلمین با رزومه‌ای پربار و مقالات علمی - پژوهشی و طرح‌های پژوهشی در مدارس و هم سطح همکاران دارای مدرک ‏کاردانی و کارشناسی به انجام وظیفه شغلی خود یعنی تدریس مشغول باشند خسارت جبران ناپذیری برای ‏آموزش و پرورش رها شده ما می‌باشد. دکتر معلمین باید در پژوهشگاه‌ها حداقل بخشی از وظیفه شغلی خود را برای طراحی آموزشی رشته خود و آموزش همکاران هم رشته خود سپری نمایند تا از این طریق باعث ‏کارآمدی و پویایی نظام آموزشی شوند. ‏

مدیریت علمی و تئوری سازی آموزش و پرورش باید به دست با کفایت دکتر معلمین صورت بگیرد، نه اینکه ‏وزیران برای نمایش کارآمدی خود جلسات متعدد با صاحب نظران علوم تربیتی دانشگاه‌های دیگر برگزار ‏نموده و هیچ دعوتی از دکتر معلمین علوم تربیتی که صاحب نظر در عرصه نظر و عمل آموزش و پرورش هستند ‏صورت نگیرد. چرا چنین امر ناشایست (عدم دعوت از دکتر معلمین در جلسات مشورتی با صاحب ‏نظران) صورت می‌گیرد؟ چون متولی و برگزار کننده چنین جلساتی که وزیر به وی مأموریت داده خود از بیرون ‏از مجموعه آموزش و پرورش بوده و نگاهش هم به بیرون از آموزش و پرورش است! ‏

امروزه دکتر معلمین باید بیش از هر زمان دیگری در میدان تصمیم‌گیری و تصمیم سازی آموزش و پرورش ‏مشارکت داشته باشند. امروز برای برون رفت از شرایط و مشکلاتی که آموزش و پرورش با آن دست به گریبان است، باید دست به دامن دکتر معلمین شویم. امروز باید برای نظریه پردازی در مورد شیوه‌های جدید تدریس ‏در دوران کرونا و پساکرونا و آموزش متد‌های نوین تدریس در شبکه‌های مجازی و واقعی باید دست همکاری ‏و همیاری به سوی دکتر معلمین دراز کرد. امروز وقت آن رسیده تا دانشگاه به اصطلاح فرهنگیان به دکتر معلمین ‏سپرده شود، نه اینکه با مصاحبه‌های ساختگی، فرمایشی و صوری دکتر معلمین از گردونه رقابت‌ها حذف شوند. ‏

سوال اساسی و بنیادی در مورد جذب دکتر ‏معلمین به دانشگاه به اصطلاح فرهنگیان این است که، مگر نه اینکه تربیت معلمان باید توسط معلمین با صلاحیت ‏و تحصیل کرده صورت بگیرد؟! آیا دکتر معلمین همان معلمان با صلاحیت و تحصیل کرده نیستند که با داشتن ‏رزومه قوی به راحتی از فیلتر وزارت علوم عبور کرده و می‌توانند در کسوت هیأت علمی در دانشگاه فرهنگیان ‏نقش آفرینی نمایند، اما مورد غفلت واقع شده‌اند! آیا رواست معلمی که با بیش از ۲۰ سال تجربه تدریس در ‏مدارس و تدریس غیر موظف در دانشگاه فرهنگیان و سایر مؤسسات آموزش عالی و با بالاترین مدرک ‏تحصیلاتی دانشگاهی یعنی دکترای تخصصی توسط افرادی مورد مصاحبه قرار بگیرند که خودشان از فوت و ‏فن معلمی هیچ بهره‌ای نبرده‌اند؟! آیا اصلاً دکتر معلمین نیاز به مصاحبه دارند و یا این مراحل بهانه‌ای است برای از میدان به در کردن دکتر معلمین و سپردن دستگاه‌های علمی زیرمجموعه آموزش و پرورش به افرادی ‏بیرون از آموزش و پرورش! ‏

به هر حال نظام آموزش و پرورش ما بدون برنامه ریزی هدفمند و آینده نگر و بدون استفاده از ظرفیت نخبگان و ‏متخصصین خود یعنی دکتر معلمین در شرایطی به فعالیت خود ادامه می‌دهد که هیچ چشم انداز روشنی برای ‏آینده موفق آن متصور نیست! چه در حوزه اثربخشی آموزشی و چه در حوزه اثربخشی محتوا. متأسفانه پیچیدن ‏نسخه واحد محتوایی برای کل کشور و عدم استفاده از ظرفیت دکتر معلمین در تدوین محتوا‌های بومی استانی، نظام آموزش و پرورش ما را با یک بحران جدی مواجه کرده که از دید صاحب نظران هیچ امیدی به موفقیت و ‏اثربخشی آن نیست! این قابل قبول نیست مجموعه‌ای که دارای نیروی انسانی متخصصی به نام دکتر معلمین باشد ‏اما تعداد معدودی در پایتخت مشغول تألیف و تدوین کتب درسی نزدیک به ۱۵ میلیون نفر دانش آموز باشند. کشور‌های توسعه یافته از چندین سال قبل بر روی برنامه درسی مدرسه محور متمرکز شده‌اند در حالی کشور ما ‏هنوز بر روش‌های متمرکز و قرون وسطایی تأکید دارد. کشور ما جز کشور‌های در حال توسعه بوده و حداقل ‏انتظار این است که محتوا‌های آموزشی به صورت استانی تألیف شود. هیچ توجیه علمی و منطقی ندارد محتوا‌هایی که در مدارس تهران تدریس می‌شود در روستا‌های محروم و دورافتاده سیستان و بلوچستان، کرمان ‏و.. نیز تدریس شود. بستر‌های فرهنگی و اجتماعی موجود اجازه اثربخشی تدریس محتوا‌های یکسان در کل ‏کشور را که دارای خرده فرهنگ‌های متعدد می‌باشد نمی‌دهد. راهکاری که به نظر می‌رسد باید به کار بسته ‏شود استفاده از ظرفیت دکتر معلمین جهت تألیف کتب درسی یا حداقل تعدادی از کتاب‌های درسی به صورت ‏استانی می‌باشد.

به هر حال علاج درد‌های امروز آموزش و پرورش در گرو باور توانمندی نیرو‌های موجود آموزش و پرورش ‏مخصوصا دکتر معلمین می‌باشد. از طرف دیگر حداقل انتظار دکتر معلمین از مسئولین و دست‌اندرکاران امر ‏مدیریت آموزش و پرورش این است که همسطح دکتر معلمین وزارت علوم دیده شوند! حال که با پیگیری ‏مجدانه مجلس انقلابی دولت مجبور به ارائه لایحه رتبه بندی معلمان به مجلس می‌باشد، انتظار این است که رتبه ‏ویژه و ممتازی برای دکتر معلمین در نظر گرفته شود تا اختلاف دریافتی دکتر معلمین آموزش و پرورش و دکتر ‏معلمین وزارت علوم نزدیک به هم گردد. این اختلاف فاحش حقوقی بین دکتر معلمین وزارت علوم و وزارت ‏آموزش و پرورش در حالی رخ می‌دهد بر اساس ماده ۲۹ برنامه ششم توسعه، اختلاف حقوقی در بین مشاغل ‏مشابه نباید از ۲۰ درصد بیشتر باشد، ولی مشاهدات میدانی و مستندات موجود حاکی از اختلاف حداقل ۱۰۰ ‏درصدی بین دریافتی دکتر معلمین وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش در شرایط یکسان می‌باشد که انتظار ‏می رود این درد مزمن آموزش و پرورش یعنی تبعیض نیز با تدبیر مسئولین درمان شود. ‏
 
*علی احمدی،؛ دانش آموخته دکترای تخصصی تعلیم و تربیت، مدرس و پژوهشگر مسائل تعلیم و تربیت 
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار:۲ آذر  ۱۳۹۹، کدخبر:۵۰۷۷۷۷۴، mehrnews.com
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۳
0
0
وزارت خونه باید زمینه های رشد بچه هارو با استفاده از علوم اموزشی جدید در دنیا بررسی کنه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۳
0
0
همیشه در ایران از یک سری از ظریت ها غافل میشیم و نمیتونیم اون رو به بلوغ برسونیم
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین