شعار سال:در ادبیات مدیریت و برنامهریزی همواره دو واژه " ساختارسازی" و سازمانسازی" مورد توجه نظام برنامهریزی و سیاستگذاری و به تبع آن سیاستمداران است بهگونهای که در شرایط نرمال، بسته به عارضهیابی از ساختارهای موجود مشخص میشود که کدامیک باید در اولویت قرار گیرد اما در شرایط غیرنرمال، بسته به میزان قدرت و فشار نیروهای تأثیرگذار ورای عارضهیابیها و پیامهای ناشی از آن، یکی از این دو در اولویت قرار میگیرد.
❇ بعد از انقلاب اسلامی به جهت اهمیت توسعه روستاها و رفع محرومیتها از مناطق روستایی، وزارت جهادسازندگی شکل گرفت اما با توجه به تحولات شکل گرفته در گذر زمان در یک مقطع زمانی، تصمیم بر این شد که وزارت جهادسازندگی و وزارت کشاورزی در هم ادغام شوند و وزارت جهادکشاورزی را شکل دهند تا بتوانند راهبرد کشاورزی محور توسعه اقتصادی را عملیاتی نمایند؛ اما سالها پس از ادغام این دو وزارتخانه، بار دیگر طرحی تحت عنوان ایجاد "سازمان توسعه و عمران روستایی" مطرح و در کمیسیون تخصصی مورد تأیید قرار گرفته که لازم است این طرح از منظر کارشناسی توسط متخصصین کشاورزی و روستایی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد تا هزینههای جدیدی را بر بخش کشاورزی و روستایی وارد نکند.
* نویسنده در این یادداشت تلاش مینماید از دو زاویه (1) فضای منتج به همسو شدن برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای ارائه این طرح و نیز (2) محتوای طرح ایجاد سازمان توسعه و عمران روستایی، به موضوع بپردازد و نکاتی را ارائه دهد تا در نهایت مشخص شود آیا در شرایط موجود ایران و با توجه به تصویر خرد و کلان موجود از روستاها و وزارت جهادکشاورزی و نیز سایر سازمانهای مرتبط، باید ساختارسازی در اولویت قرار گیرد یا سازمانسازی تا به افزایش کارآمدسازی و دستیابی به اهداف موجود و یا حتی اهداف جدید مورد نظر منجر شود؟
الف- فضای منتج به ارائه طرح
بررسی تصویر خرد و کلان موجود در حوزه توسعه و عمران روستایی نشان میدهد که این فرایند بیش از آنکه ناشی از خلاء و نبود یک سازمان مستقل بهعنوان متولی توسعه و عمران روستایی باشد، ناشی از ناکارآمدی ساختارهای موجود در بخشهای مختلف میباشد که نتوانستهاند در دستیابی به اهداف ترسیم شده برای آن هدایتگر باشند. بهبیاندیگر، برای دستیابی به توسعه و عمران روستایی نیاز به ایجاد سازمان جدید نیست که ممکن است خود به ایجاد وقفه بیشتر منجر شود، هزینههای بیشتری را بر روستاها و تا حدود زیادی بخش کشاورزی تحمیل کند و نتیجه عکس دهد. در این راستا لازم است نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نظام برنامهریزی و سیاستگذاری دستگاههای اجرایی درگیر توسعه و عمران روستایی بیشتر با ارائه طرحها، برنامهها و سیاستهای ویژه به کارآمدسازی ساختارهای موجود کمک کنند و نگاه یکپارچه به موضوع داشته باشند تا اهداف ترسیم شده در عمل با کمترین انحراف تحقق یابند.
ب- محتوای طرح
در ارتباط با محتوای طرح بررسی نویسنده نشان میدهد که این طرح از نارساییها و خلاهای اساسی برخوردار است که کارایی آن را در عمل برای دستیابی به اهداف ترسیم شده برای آن که خود محل تأمل است، دچار شک و تردید میکند که بهجای توسعه به ابزاری ضد توسعه تبدیل شود.
1. در مقدمه توجیهی از مواردی نامبرده شده است که با این طرح امکان دستیابی به آنها بسیار دشوار بوده و پیشبینی نویسنده آن است که نیازمند ربع قرن زمان است.
2. در تبصره 3 ماده یک به انتزاع گروههای پژوهشی توسعه روستایی و نظامهای بهرهبرداری و صنایع کشاورزی از موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی اشاره شده است در حالی که اشاره میشود این سازمان ذیل وزارت جهادکشاورزی تشکیل میشود و عملاً موسسه میتواند کارکردهای مطالعاتی سازمان جدید را داشته باشد و نیازی به انتزاع و شکلگیری یک مرکز مطالعاتی جدید نیست که خود نشان میدهد طرحان این طرح اطلاع چندانی از کارکردهای مطالعاتی و تحقیقاتی در یک ساختار یکپارچه ندارند. ضمن این که عمران روستایی در این مرکز نادیده گرفته شده است.
3. در ماده 2 به اهداف اصلی سازمان در 34 بند اشاره شده است که حداقل 30 بند آن برگرفته از یک برنامه راهبردی نوشته شده در زمینه توسعه روستایی است و بیشتر بُعد تحقیقاتی و مطالعاتی دارد تا اجرایی و باید در شرح وظایف مرکز ارزیابی و پژوهشهای توسعه روستایی تصریح شده در این طرح قرار داده شود نه سازمان زیرا سازمان را از مأموریتهای اجرایی دور و به یک سازمان تحقیقاتی- مطالعاتی تبدیل میکند.
4. تضاد زیادی در کل طرح وجود دارد که از جمله مهمترین آن میتوان به مدرک رئیس سازمان اشاره کرد که در تبصره یک ماده 4 و تبصره یک ماده 8 مطرح شده است.
5. در ماده 5 مرکز ارزیابی و پژوهشهای توسعه روستایی به عنوان ارکان مطرح شده است که محل تأمل است.
6. در ماده 12 به مواردی مانند توسعه زیرساختها، فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و محیطزیستی اشاره شده است که در قانون موجود نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی برای آنها تعریف و مأموریتی مشخص نشده است که خود نشان میدهد نویسندگان اشراف به قانون نظام مهندسی کشاورزی نداشتهاند. علاوه بر آن، خود ساختار موجود نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی نتوانسته است شرایطی را فراهم آورد تا اهداف، وظایف و اختیارات موجود تعریف شده در قانون تأسیس را عملیاتی نماید که خود مبین این موضوع است که سازمان جدید ضرورت ندارد و باید ساختارهای موجود را کارآمد ساخت.
7. در این طرح به موادی (تبصرههای 3، 4، 7 و 8 ماده 14،15، 22 و...) اشاره شده است که بیشتر در حوزه اهداف و وظایف مرکز ارزیابی و پژوهشهای توسعه روستایی قرار میگیرد تا سازمان توسعه و عمران روستایی.
8. بخش عمران روستایی بسیار ضعیف مطرح و مورد توجه قرار گرفته است.
9. در بخشها 4 تا 7 نیز به مواردی اشاره شده است که بیشتر در حد برنامههای راهبردی کلی است که سالها است در وزارت جهادکشاورزی و سایر وزارتخانههای مرتبط مانند وزارت صمت مورد تأکید بوده اما تاکنون شکل عملیاتی پیدا نکرده است که بازتأییدی بر این موضوع است که سازمانسازی جدید لازم نیست بلکه باید با عارضهیابی عمیق ساختارهای موجود را بهروز کرد و مناسبسازیهای لازم برای عملیاتیسازی موارد ذکر شده در بخشهای 4 تا 7 را انجام داد. درواقع این مهم بیشتر نیازمند نوسازی و بازسازی ساختارهای موجود است.
* با توجه به دو محور بیانشده در این یادداشت مشخص است که این طرح (1) از هارمونیهای لازم برای ایجاد یک سازمان برخوردار نیست و تضادهای زیادی در آن به جهات مختلف وجود دارد، (2) سطح فعالیتها و مأموریتهای تعریفشده ورای توان مدیریتی یک رئیس سازمان و در مجموع یک سازمان است که خود تهدیدی برای آینده فعالیت آن محسوب میشود، (3) این سازمان بیشتر به یک سازمان مطالعاتی- تحقیقاتی شباهت دارد تا یک سازمان اجرایی- عملیاتی که میخواهد مسئولیت توسعه و عمران روستایی را داشته باشد و عقبماندگیها و عارضههای تعریفشده در بخش توجیهی و اهداف مشخصشده برای آن را جبران کند. بهبیاندیگر، در دام مسئولیتها و مأموریتهای فراوان، متنوع و پراکنده گرفتار خواهد شد و بهجای توسعه و عمران روستایی بیم آن میرود به یک سازمان ضد توسعه و عامل تخریب روستایی و نهادهای شکلگرفته در گذر زمان تبدیل شود و تجربه گذشته در تفکیک و ادغامها تکرار شود و (4) وجود سازمان عمران و توسعه روستایی در قبل از انقلاب اسلامی نشان داد که تجربه موفقی نبود و نتوانست به تحول، توسعه و عمران روستایی منجر شود.
⭕️ نتیجه اینکه با این عارضهیابی سطحی از محتوای طرح و فضای منتج به ارائه طرح مشخص است که باید به ساختارهای موجود توجه داشت، بدان اولویت داد و بر روی آن فکر کرد تا کارآمدسازی ساختارها رخ دهد نه سازمانسازی جدید در بدنه وزارت کشاورزی که هماکنون در دستیابی به اهداف و مأموریتهای خود در جغرافیای کشاورزی ایران با چالشها و مسئلههای فراوانی مواجه است و نتوانسته است آنها را به شکل مطلوب و مورد انتظار فعالان بخش کشاورزی مدیریت نماید.
امید اینکه کارشناسان و متخصصین نقدهای دلسوزانه خود را راجع به طرح ایجاد سازمان توسعه و عمران روستایی ارائه دهند تا نمایندگان مردم در قوه مقننه به این نتیجه برسند که بهجای سازمانسازی جدید، طرحهای منتج به تحول و نوگرایی در ساختارها برای دستیابی به مأموریتهای ترسیم و تعریفشده برای توسعه و عمران روستایی را ارائه نمایند تا بیش از این روستا و کشاورزی در فرایند آزمونوخطاهای تکرارشونده منتج به تأخیر در توسعه از طریق سازمانسازیها قرار نگیرد و بتواند با ساختارهای موجود اما بهشرط وجود "مدیریت کارآمد" و" کارآمدسازی، بازسازی و نوسازی ساختارها"، رشد و توسعه را به مفهوم واقعی تجربه نماید و اتفاقهای مثبتی در این بخش رقم بخورد.
محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
اختصاصی پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال