شعار سال: از آن زمان که خواهران میرابال در جمهوری دومینیکن به جرم دادخواهی برای عدالت به دستور دیکتاتور نظامی آنجا کشته شدند؛ دهه ها گذشته و پیش از میرابال ها، هزاران زن گمنام دیگر نیز برای «آنچه دیکتاتور ها» تاب نمی آورند، وحشیانه به مرگ محکوم و کشته شدند هر چند همواره در تلاطم تاریخ فریادشان خاموش تر بوده، و رنج هایشان عظیم تر است.
چهار دهه بعد از واقعهی قتل وحشیانهی خواهران میرابال، سازمان ملل متحد 25 نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت و بعد از آن در جهان تلاش های بسیاری برای اهمیت «مبارزه با خشونت علیه زنان»در سطحی گسترده انجام شد.
خواهران میرابال تکثیر شدند و در جغرافیاهای مختلفی برای «شنیده شدن»، «به رسمیت شناخته شدن» و «توقف خشونت» جنگیدند و شاید خیلی از آنها از اقبالی نیک برخوردار بوده و مانند آنان با باتوم بیهوش و سپس خفه و به انتهای یک دره در کوهستان پرتاب نشدند، اما زنان بسیاری در مناسبات مختلف اجتماعی،سیاسی، عاطفی، اقتصادی، خشونت را تجربه و برای نهی آنچه که «ظلم و رفتاری سبعانه» می دانستند مبارزه کردند.
در گوشه ای از این جغرافیا و فلاتی به نام ایران، زنان همچنان با چالش های ناشی از خلأهای قانونی روبرو بوده و به خاطر نبود سپهری مطمئن برای حمایت، تاوانهای فراوان دیده و اما هیچگاه جریان های ترقی خواه از تلاش های مدنی برای تحقق عدالت و ارتقای شاخص های وضعیت زنان خسته نشده و از هر فرصت و ظرفیتی برای پایان دادن به خشونت علیه زنان بهره برده است.
در سالی که گذشت شاهد قتل های زنان در سنین مختلف بودیم از رومینا تا هاجره و زبیده، بدست مردانی که در مناسبات اجتماعی غلط صاحبان آنان تعبیر شده بودند کشته شدند و از طرفی، افشاگری های زنان از آزارگرانی که حتی شناخته شده و صاحب اسم و رسم در جامعه بوده و ردای روشنفکری و هنرمند را بر تن داشتند، نشان می دهد که جماعت نسوان هیچگاه در امان نیستند.
هر چند دستاورد های زنان در حوزه های مختلف انکار ناپذیر است اما باید اذعان داشت بخش زیادی از این جامعه، در ایران قربانیان خاموش مناسبات قدرت حتی در میان خانواده ی خود هستند.
صورت کبود باشد یا نباشد، فرقی ندارد، زمانی که جامعه، زن را به واسطه ی جنسیتش از حقوق اولیه نظیر حق انتخاب همسر، استقلال اقتصادی و دیگر موارد محروم و او را به بند کلیشه های ملال آور اسیر کند، یعنی همچنان خشونت علیه زنان متوقف نشده است.
25 نوامبر امسال، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بیست و یک ساله می شود و پاندمی کرونا در کنار پاندمی خشونت علیه زنان در سال جاری این واقعیت تلخ را برجستهتر کرد که خشونت علیه زنان علت و معلول نابرابریهای جنسیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و مانع جدی احترام به حقوق انسانی زنان است و ما راهی طولانی برای رفع همه اشکال خشونتهای جنسی-جنسیتی در فضاهای عمومی و خصوصی، در پیش داریم.
خشونتهای جنسی-جنسیتی در مناسبات قدرت پدر/ مردسالاری و قوانین مرد سالارانه، برداشت های زن ستیزانه از عرف نشانگر این است که باید تلاش های جامعه برای مبارزه با خشونت علیه زنان چند سویه باشد و موارد بسیاری را در بر میگیرد.
رفع همه اشکال خشونت از جمله خشونتهای فیزیکی، جنسی، کلامی، احساسی در فضای خصوصی، قتلهای ناموسی، خشونتها و تعرضات جنسی در روابط و فضای مجازی، اذیت و آزار در فضای عمومی و محیط کار و تدوین لوایحی که به منع خشونت علیه زنان منجر می گردد و همسو ساختن دستگاه های دولتی و توانمند سازی سمن های حوزه ی اجتماعی در این زمینه یک هدف است.
این عزم جدی نباید دستمایه ی و شعاری برای سیاست مداران باشد و از طرفی نباید نگاه به مسایل جامعه ی زنان،کاسبکارانه و کالایی باشد.
مسایل مربوط به زنان و تلاش برای منع خشونت علیه آنان یک موضوع شیک، تفننی و ابزاری نیست، بلکه گامیست در راستای احقاق حقوق شهروندی یک انسان که به واسطه ی جنسیتش از آن محروم شده است.
25نوامبر، یک فرصت است برای گفتگو با جامعه و خانواده هایمان، برای تاکید هر چه بیشتر بر تحقق برابری و توقف خشونت علیه زنان. این روزها را باید گفتگو کرد و از زن گفت، از پاندمی خشونت علیه زنان. باید تمامی حقوقش به رسمیت شناخته شود وسدهای پیش روی توسعهی همه جانبه اش شکسته شود.
آن زمان است می توان با لبخند از صلح و جهانی در آرامش سخن گفت.
*عضو کمیسیون مطالعات زنات حزب اتحاد
پایگاه تحلیلی-خبری شعار سال، برگرفته از کانال تلگرامی امتداد