شعار سال: در پروژه بزرگراه اصفهان و شیراز که هزاران درخت بلوط کهنسال ریشهکن شد، دوربینها خاموش ماندند، اما وقتی مدیران پروژه تکدرختی را جابهجا میکند تمامی اهل رسانه و تبلیغ برای ثبت صحنه دعوت میشوند.
سرداران جنگ بجای سروران سازندگی
حافظه تاریخی به ما یادآور میشود که توسعه و پیشرفت در این کشور معادل ساخت و ساز معنا شده است. چندین دهه مهندسان و سازندگان، چون فاتحان دلاور جنگها مورد تقدیس قرار گرفتهاند و قدرت تمام در اختیار آنها بود. وقتی صحبت از قدرت میکنم منظورم فقط قدرت آنها در ساختارهای نهادی و حمایتهای اقتصادی و چیرگی بر سیاستگذاری نیست که هنوز هم برقرار است. مهمترین صحنهای که در آن باید قدرت این تفکر را جستوجو کرد، نفوذ اجتماعی و مشروعیت بینالاذهانی است. مردم به صحنههای کلنگگردانی افتتاحیهها علاقه نشان میدادند و بر گرد قیچی به دستان و کلنگ تعارفکنندگان گرد میآمدند و برای همه «کاری کردن» معادل «چیزی ساختن» بود.
سرداران جنگ جای خود را به سروران سازندگی میدادند که قرار است به کمک بتون و ستون، پایههای خوشبختی و رفاه را پیریزی کنند و کشور را به پای قافله تیزپای رقابت جهانی برسانند. در هلهله افتتاحیهها و توفان نخوت سیاسیون و فن به دستان گهگاه نجوایی اعتراضی از دو گروه برمیخاست که قاعدتا فضایی برای استماع پیدا نمیکرد. علاقهمندان به طبیعت و برخی دانشوران علوم اجتماعی دو گروهی بودند که به آسیبهای زیست محیطی و فرهنگی اشاراتی داشتند. نقدها یا شنیده نمیشد یا برچسب احساسی- فانتزی یا به اتهام تنگنظری و حتی وابستگی به عقب رانده میشد.
کمبود جدی آب در کشور
یکی از نخستین نقاطی که شکافهای جدی در هژمونی این تفکر را نمودار کرد، کمبود جدی آب در کشور و رخدادهای پیرامونی آن بود. به عبارتی، فریاد طبیعت به مدد نجوای ناشنیده پیروان خود درآمد و با خشکیدگی گسترده تالابها، طغیان ریزگردها، فرونشست دشتها و منازعات اجتماعی حاصل از کمجانی رودها فصل رنگ باختن اعتماد به فاتحان پیشین را آغاز کرد. دیگر روزگار افتتاحیههای پر سروصدا و منتهای بیهوده رو به پایان بود و پروژههای مدام به جای فرش قرمز با مقاومت و پرسشهای جدی مواجه شد. اصولا چه نیازی به انجام چنین دست اقدامات پرهزینهای است و چه کسانی از آنها منفعت میبرند؟ تکلیف زیاندیدگان چه شد و اصولا چرا پس از سالها اجرای این پروژهها سرنوشت مردم و سرزمین تیرهتر شده است. پرسشها جای تشویقها را گرفت و رضایتمندی و مشروعیت رخت بربست و هژمون میدید که از اریکه اذهان به زیر آمده است و این نخستین ترک مهم در قدرت بیچون و چرایی بود که نیاز به ترمیم داشت، زیرا دیگر راهحلهای مهندسی در اجرا با چالشهای اجتماعی و بدبینی عمومی مواجه شد.
اقدام اخیر وزارت نیرو در جهت اصلاح قانون آب فارغ از ابعاد حقوقی و تاثیر نهایی آن بر وخامت مساله به نظر میرسد، بخشی از اقدام برای ترمیم هژمونی از دست رفته است که بیشباهت به دو روایت ابتدای یادداشت نیست. انتخاب واژههای آنتی- هژمون و حتی گزارههایی که توسط رقیب با تلاش مستمر جاافتاده، بخشی از رفتار پراگماتیک تفکری است که همچنین میخواهد سلطه خود را حفظ کند. نه فقط در زمینه مدیریت آب که در تمامی عرصهها، چون شهرسازی و راهسازی و حتی انواع خشنتر بهرهکشی از سرزمین، چون معدنکاوی شاهد ورود ادبیاتی متفاوت در زمینه رعایت ضوابط محیط زیستی و احترام به طبیعت هستیم. در بدو امر این نوع ادبیات امیدوارکننده به نظر میرسد، اما نوع سیاستگذاریهای کلی و مهمتر از آن رفتارهای میدانی حکایت از چیز دیگری دارد. حقیقتا هیچ تغییری در مسیر اتفاق نخواهد افتاد، بلکه فقط با واژهگزینی و انتخاب در نقاط غیر موثر اقدام به عقیمسازی آنها و گفتمان آنتی- هژمون صورت میپذیرد. هر چند وزارت نیرو بر مبنای اخبار غیررسمی متنی تحت عنوان «پیشنویس نهم قانون جامع آب» را از دستور کار خارج کرده است لکن برانداز متن حاکی از همین رویکرد ترمیمی است یا میتوان اصلاح متن قانونی را در دستور کار قرار داد که دستافزار حقوقی خود برای تسلط بر کلیه منابع آبی کشور بوده و این بار در نقش مصلح ظاهر شود، در هر صورت تفکر فنسالارانه مدیریت آب در قامت وزارتخانه نیرو میخواهد همچنان هم خود مساله را تعریف کرده و هم برای آن چارهجویی کند.
اصلاح نهادی
انتخاب راهحل اصلاح قانون به عنوان چارهجویی برای بهبود چالشی بزرگ به نام آب بیشتر عملی تقلیلگرایانه است که به جای تن دادن به اصلاح نهادی و سایر ساختهای موثر به نوعی هم تقصیرات را متوجه ساخت حقوقی فعلی میکند و هم برای دههها همگان را به انتظار به بار نشستن قانون جدید میگذارد. همین انتظار کافی است که علل مهمتر پوشیده مانده و بر وخامت مساله بیفزاید و البته همچنان قدرت در دستان کسانی باشد که از مشارکت واقعی و دگرگونیهای بنیادین رویگردان هستند. نکته جالب در چنین وضعیت این است برخلاف انتظار هژمون از بحرانی نشان دادن آنچه محصول مدیریت خود اوست طفره نخواهد رفت، بلکه حتی با اضطراری نشان دادن آن خواهان تن به چارهاندیشیهای فوریتی است. فضای فوریتی به هژمون این فرصت را میدهد که طرح گسترده و همهجانبه مساله از دستورکار خارج و به راهحلهای سادهگو و امیدساز قناعت شود.
سبزپوشی، انتخاب گزینشی ادبیات گفتمان طرف مقابل با حفظ مسیر گذشته، تقلیل بحران مدیریت آب به عیوب ساخت حقوقی، اضطراری نشان دادن مساله برای مدیریت زمان به سود خویش، تعریف دلخواه مساله و ارایه راهحل، همگی در خدمت هژمونی است که سرزمین اذهان و دلها را از دست داده و این بار میخواهد به زبانی متفاوت در فتح آن تلاش کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از روزنامه اعتماد، تاریخ انتشار:۲۴ آذر۱۳۹۹، کدخبر: etemadnewspaper.ir، ۱۶۰۱۸۲