پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۳۸۹۵
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۷
استادان نمی‌نویسند، زیرا نظام ارتقاء استادان براساس نوشتن مقاله تنظیم شده است. ناشران از این کتاب‌ها استقبال نمی‌کنند، زیرا ذائقه مشتریان با کتاب‌های ترجمه خو کرده است. مشتریان هم به این کتاب‌ها اقبالی ندارند، زیرا کتاب‌های تألیفی این حوزه اندک، غیرقابل دسترس و بی کیفیت هستند»
شعار سال: نعمت الله فاضلی- حال و روز بازار کتاب‌های تألیفی علوم اجتماعی (جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، جمعیت شناسی، مطالعات فرهنگی، جغرافی، تاریخ، اقتصاد، حقوق و علوم سیاسی) اصلا خوب نیست. شاید چندان ناروا نباشد بگویم رو به احتضار است. شایدم بازاری نمانده که رو به احتضار باشد. می‌دانم در کل وضعیت بازار کتاب بی رونق است، اما این بازار تعطیل نیست و فروش ۶۴ میلیارد تومانی نمایشگاه مجازی امسال (۱۳۹۹) نشان می‌دهد که کتاب همچنان خرید و فروش می‌شود. ناشران و فروشندگان کتاب هم اگرچه رضایت ندارند، اما همچنان فعال هستند. اما سهم عرضه و تقاضای کتاب‌های علوم اجتماعی تألیفی در این بازار بسیار ناچیز است.

مهندس پایدار و مسئولان انجمن ناشران کتب دانشگاهی در بهمن ماه (۱۳۹۹) در گفت و گویی که باهم داشتیم از بحران مفرط و مرگ کتاب‌های تألیفی علوم اجتماعی صحبت می‌کردند. قصه فقط به امسال و بحران کرونا ربط ندارد، چندین سال است که وضع همین طور است. همه زنجیره تولید و عرضه و مشتری در نابودی این بازار نقش دارند.

استادان نمی‌نویسند، زیرا نظام ارتقاء استادان براساس نوشتن مقاله تنظیم شده است. ناشران از این کتاب‌ها استقبال نمی‌کنند، زیرا ذائقه مشتریان با کتاب‌های ترجمه خو کرده است. مشتریان هم به این کتاب‌ها اقبالی ندارند، زیرا کتاب‌های تألیفی این حوزه اندک، غیرقابل دسترس و بی کیفیت هستند.

تعدادی از کتاب‌های تحقیقاتی این حوزه را دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی چاپ می‌کنند و این مراکز هم سیستم توزیع مناسب ندارند. اگر کتاب‌های روش تحقیق و برخی کتاب‌های درسی این حوزه را کنار بگذاریم، (اگرچه در همین زمینه‌ها هم اولویت خوانندگان و مشتریان با کتاب‌های ترجمه شده است) سایر کتاب‌ها تقریبا هیچ بازاری ندارند.

البته به ندرت شاهدیم که برخی کتاب‌ها (مانند کتاب «ما ایرانیان» مقصود فراستخواه یا برخی کتاب‌های سید جواد طباطبایی و محمود سریع القلم یا محمدرضا تاجیک) فروش می‌کنند. در این اوضاع و احوال طبیعتا هر سال از تعداد مولفان این کتاب‌ها کاسته می‌شود و ناشران نیز بیش‌تر و بیش‌تر به انتشار کتب ترجمه روی می‌آورند و خوانندگان نیز بیش از پیش با تألیف فارسی در علوم اجتماعی فاصله می‌گیرند.

از یک طرف شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها فضایی ایجاد کرده اند که خواندن متن‌های مینمالی، مصرفی و سطحی روز به روز بیش‌تر می‌شود؛ و از طرف دیگر دانشگاه‌ها نوشتن کتاب را برای استادان محدود ساخته و امتیازی به آن‌ها نمی‌دهند و مشوق آن‌ها نیستند. دیر یا زود با ادامه این روند کار تألیف جدی و مفید در این دانش‌ها به پایان می‌رسد و بازار کتاب این حوزه وسیع دانش کاملا نابود می‌شود. جامعه ایران می‌ماند و خواندن کتب ترجمه ای.

نابودی بازار کتاب‌های تألیفی علوم اجتماعی به معنای نابودی صدای جامعه ایران است. هر یک از شاخه‌های علوم اجتماعی روایت بخشی از سرزمین (جغرافیا)، فرهنگ (انسان شناسی)، تاریخ، اقتصاد و حقوق و زندگی و زیست جهان این مردم است. حذف رسانه کتاب دانشگاهی (علوم اجتماعی) یعنی حذف اندیشه و پژوهش و نوآوری فکری از جامعه. بازار مقاله نویسی و ترجمه کتاب نمی‌تواند جای کتب تألیفی را بگیرد. ما داریم سال به سال از نظر فکری فقیرتر و فقیرتر می‌شویم. نقاب مقالات و کتاب‌های ترجمه ای، مانع از دیده شدن این فقر و فلاکت فکری و فرهنگی شده است.
 
همه عوامل در زنجیره تولید، عرضه و توزیع و تقاضا برای این کتاب‌ها نیازمند تأمل جدی در رویه‌ها و عملکرد‌های خود هستند

هیچ انسان اندیشمند و عاقلی مخالف ترجمه یا مقاله نویسی نیست. مسأله این نیست که مقاله نویسی و ترجمه را تعطیل کنیم یا تحقیر نماییم. مسئله موقعیت فلاکت باری است که برای بازار اندیشه و کتاب تألیفی ایجاد کرده ایم و این بحران ساکت و خاموش مانند موریانه در حال جویدن بنیان‌های فکر و اندیشه در ایران امروز است.

طبیعتا همه عوامل در زنجیره تولید، عرضه و توزیع و تقاضا برای این کتاب‌ها نیازمند تأمل جدی در رویه‌ها و عملکرد‌های خود هستند. بیش از همه نهاد دانشگاه باید در مقرارت ارتقاء مدرسان بازاندیشی کند و سازوکار‌های تشویقی جدی برای تألیف کتاب در نظر بگیرد. همچنین استادان نیز باید درباره مسئولیت خود برای توسعه فکری و فرهنگی جامعه بیندیشند و موضوع تألیف را عمیقا در زندگی حرفه‌ای و فکری خود جدی بگیرند. در عین حال ناشران نیز باید به کمک مولفان بیایند. سهم شهروندان اهل مطالعه هم حداقل در این موقعیت اسفبار این است که برای خرید و تهیه کتاب اولویتی برای تألیفات در نظر بگیرند.

می‌دانم این توصیه‌ها نمی‌تواند بحران کنونی را درمان کند؛ اما نمی‌توان در برابر این وضعیت هم ساکت ماند. همه ما مسئول این وضعیت هستیم و باید لاجرم تلاش کنیم. حداقل می‌توانیم کتاب‌های تألیفی خوب و مناسب به یکدیگر معرفی کنیم و تلاش کنیم تا همین اندک نویسندگان خوب باقی مانده تشویق و حمایت شوند. به ویژه در این روز‌های تعطیلات سال نو فرصتی است برای توجه بیشتر به کتاب. کمک کنیم تا کتاب‌های تألیفی علوم اجتماعی دیده شوند.

معمولا در آستانه سال نو و تعطیلات روزنامه نگاران و فعالان شبکه‌های اجتماعی تلاش می‌کنند تا کتاب‌های خوب را به مردم معرفی کنند. یکی از راهبرد‌های شان اینست که از نویسندگان و استادان دانشگاه می‌خواهند کتاب‌هایی را پیشنهاد کنند. سال هاست که از من هم دعوت می‌کنند تا پیشنهادهایم را عرضه کنم. اتفاقی که در سال‌های اخیر افتاده غلبه معرفی کتاب‌های ترجمه شده به خوانندگان است. در ویترین‌های کتابفروشی‌ها هم به ندرت کتاب‌های تألیفی عرضه می‌شود. به ویژه این وضعیت در زمینه کتاب‌های علوم اجتماعی شدیدتر است.
فقر و فلاکت فکری و فرهنگی در
 
دستفروش‌ها هم به ندرت ممکن است کتاب علوم اجتماعی تألیفی عرضه کنند

دستفروش‌ها هم به ندرت ممکن است کتاب علوم اجتماعی تألیفی عرضه کنند. حتی در شبکه‌های اجتماعی هم ترویج و تبلیغ کتاب‌های تألیفی علوم اجتماعی اقبالشان بسیار کوتاه است. در مجموع تألیف‌های علوم اجتماعی شانس بسیار اندکی برای دیده شدن دارند.

با یکی از کتابفروش‌هایی که بیش‌ترین مشتریانش را متقاضیان کتاب‌های علوم اجتماعی تشکیل می‌دهند درباره این موضوع صحبت کردم. می‌گفت به جز پنج یا شش مولف، سایر نویسندگان علوم اجتماعی مشتری جدی ندارند و اصلا دیده نمی‌شوند. او می‌گفت گاهی هم که کتاب‌های خوب هست، مشتری نداریم و گاهی هم مشتری داریم، اما کتاب در بازار نیست.

جامعه دانشگاهی و اهل مطالعه می‌توانند چاره‌ای بیندیشند و در حرکتی جمعی برای رونق تألیف در این حوزه تلاش کنند. چشم مان را به این فقر و فلاکت فکری نبندیم که آینده‌ای دشوار برای ما ایجاد می‌کند. لااقل برای نوروز به یکدیگر کتاب‌های تألیفی مناسب و شایسته‌ای را که می‌شناسیم معرفی کنیم. شاید لازم باشد کمپین «تألیف بخوانیم» ایجاد کنیم.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از صدای معلم، تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، کد خبر: ۲۰۵۹۱، www.sedayemoallem.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین