شعار سال: توسعه سه شکل «ادارۀ زندگی» را، در طول قرنها، طرح و ترسیم کرده است.
1-شکل سنتی : در این مدل، زندگیِ شما همان شکلی را به خود میگیرد که زندگانی افراد فرهنگ و طبقۀ شما بدان شکل است، حداقل تا زمانی که کسی به یاد میآورد. «امنیت و نظم» ارزشهای کلیدی در مدیریتِ سنتیِ زندگیاند.
2 - مدیریت استراتژیک: افرادی که از این مدل پیروی میکنند اهداف مشخصی در ذهن دارند (اول ورود به دانشگاهی نخبگانی، بعدا کارآفرین شدن یا شرکت خود را راهانداختن یا بازنشستگی در پنجاه سالگی) و برنامۀ استراتژیکِ دقیقی برای رسیدن به آن اهداف طرح میکنند. این دو مدل، اگرچه در بخشهای مختلف جهان وجود دارند، بهطور فزایندهای با مدل سومی برای اداره زندگی جایگزین میشوند:
3-مدل وضعیتمحور. که از نظامهای اجتماعی جدیدی ناشی شده است و بهطوری بیسابقه پویا و سیالاست. افراد وقتی بشنوند ممکن است کامپیوترها جایگزین رنامه نویسان بشوند، کمتر برای برنامه نویس شدن برنامه میریزند. این افراد کمتر برای راهاندازی یک شرکت برنامهریزی میکنند وقتی هر تجارتی ممکن است تا یک دهۀ دیگر اصلا وجود نداشته باشد یا شاید دچار تحولاتی شود که نمیتوان آنها را پیشبینی کرد. آنها کمتر برای بچهدارشدن برنامهریزی میکنند، وقتی نمیدانند این بچهها قرار است در چگونه جهانی (از نظر آبوهوا و به هماناندازه از نظر جامعه و فناوری) بزرگ شوند. ، زیرا چه کسی میداند از حالا تا آن وقت چه گزینۀ بهتری ممکن است پیدا شود؟
اگرچه مدیریت وضعیتمحورِ زندگی بهوضوح از مدل استراتژیک متمایز است، اما بااینحال آن هم نوعی استراتژی است: روشی برای کنارآمدن با شتاب اجتماعی. اما این مدل بشکلی پیوسته در حال خلق و بازنگری استراتژی های آینده اندیشانه ای است که از راه رصد پیوسته خلق می شود. شما نهایتاً بتوانید فقط لحظه را تا افقی محدود مدیریت کنید. رابطۀ نزدیکی وجود دارد بین اضطراب و افسردگی با این تجربههای جاریِ مشترک: تجربۀ شتاب اجتماعی، تجربۀ اینکه زمان بهنحوی از دست دررفته، تجربۀ محدودشدن مدیریت زندگی در مدل وضعیتمحور. احساسِ بودن در «بنبستی جنونآمیز» بهشدت مشخصۀ شخص افسرده است.
زیرا وقتی طوفان لنج شکنندۀ شما را در آن دریای بزرگ به تلاطم میاندازد، یک روز از خواب بلند میشوید و تعجب میکنید که چگونه سر از جایی درآوردید که اکنون آنجایید، جایی که هیچوقت نمیخواستید آنجا باشید، جایی که ترجیح می دادید آنجا نباشید. نه، فکر میکنید مدل کاملاً وضعیتمحور راهی برای زندگی نیست. نمیتوانید از این ضرورت فضیلتی بیرون بکشید، مهم نیست چقدر سریع چیزها تغییر کنند، زیرا آن جریانها همواره از ما چابکترند و همچنین هدفمندتر؛ بلکه این کار نوعی این روش نوعی عقبنشینی منطقی است؛ چندبار نفسکشیدن قبل از اینکه دوباره وارد میدان شوید. فرصتی است برای تأملی دوباره.
پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال ،برگرفته از کانال دکتر سعید خزائی