شعار سال: "نگاهی به بهره وری و نظامهای بهره برداری ایران"
با نگاهی بر ساختار برجای مانده و موجودیت فعلی کشاورزی ایران امروز در مییابیم که اسکلت بدون گوشت و رگ و بافتی که برجای مانده است حاصل دو تازیانهی حملات اقلیمی و مدیریتی بر این استخوان است و قوام گذشتهای را که تقریبا از میانه دهه ۳۰ به بعد یافته بود به ناگاه از دست داد.
اگر به مبانی آموزههای گولدبرگ و دیویس در هاروارد به سال ۱۹۵۷ بازگردیم و آثار تکنوکراسی را در بازیابی زنجیرههای ارزش در بخش کشاورزی دریابیم و نگاهی به چهارمین برنامه میان مدت بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۲ قبل از انقلاب بیفکنیم و دقیقاً اولین کشت و صنعت محصول مشترک ایران و امریکا به نام شرکت ترانس ورلد کالیفرنیا و تصویب قانون تاسیس شرکتهای بهره برداری در اراضی زیر سدها در سال ۱۳۴۷ و بهره برداری اراضی پایاب سد دز را بررسی کنیم و فعالیت از اوایل دهه ۳۰ که سرانجام منجر به تاسیس نیشکر هفت تپه خوزستان در میانه دهه ۳۰ گردید که فکر میکنم در پایان این دهه به بهره برداری رسید؛ کشت و صنعتهای کارون، جیرفت، مغان، سپیدرود رشت، پارس اردبیل و میان آب در شمال خوزستان یکی پس از دیگری افتتاح شد. نظام سامان یافته و پشتیبانی متمرکز ساخت سد دز و شبکههای آبیاری مدرن، مرکز تحقیقات صفی آباد دزفول، دانشکده کشاورزی ملاثانی (که الان در سطح دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی است)، سازمان عمران منطقهای جیرفت و کهنوج، شرکت سهامی زراعی جیرفت، شرکت سهامی زراعی یزدنو و سایر مراکز پا به عرصهی وجود نهادند. مستشاران و مجریان و شرکتهای خارجی با کمک دولت وقت ایران و با تفکر بزرگ مالکی و نظام سرمایه داری چندملیتی بزرگترین واحدهای تولید و صنعت در کشاورزی را با عظیمترین و مدرنترین تاسیسات و تجهیزات در ایران ساخته و به بهره برداری رساندند و هزاران جوان بیکار رابه مزارع و کارخانهها کشاندند و انگیزهی فراوان برای تمایل دانشجویان به ورود به دانشکدههای کشاورزی ایجاد نمودند و هم تعدادی از استادان و هم تعدادی از کارشناسان فنی خارجی در دانشکدهها و کشت و صنعتها مستقیماً به تربیت نیرو و نظارت بر امور پرداختند. بخش صنایع کشاورزی نظیر تولید قند و همچنین دامپروری شکل جدیدی یافت و در کشت و صنعت مغان نظام دامپروریِ پیشرفته نمود یافت.
در جیرفت، دزفول و مغان نهال از امریکا و اروپا وارد شد و ژرم پلاسم گیاهی قدرتمندی با رعایت کلیه نکات قرنطینهای وارد کشور شده و ارقام درختان سردسیری به غرب کشور و ارقام معتدله نیمه سردسیری تا معتدله نیمه گرمسیری و گرمسیری به جنوب و جنوب شرق کشور وارد گردید. انواع درختان و پایههای سیب ایست مالینگ و رد دلیشز و گلدن دلیشز و پرتقالهای واشنگتن ناول و تامسون ناول و والنسیا از مبادی امریکا و اروپا به کشور وارد گردید و در بخش زراعت هم سیب زمینی، پیاز گوجه فرنگی و سایر گیاهان نظیر مارچوبه به مزارع ما وارد گردید.
رفته رفته کشاورزان به تشکل سازی ترغیب و تاثیر بزرگ مالکی و تکنولوژیهای نوین زمینه ورود آموزش و ترویج به مزارع خرده پا را نیز فراهم ساخت. اولین ماشین آبیاری به روش سنتر پیوت در دانشگاه ملاثانی نصب گردید. مرغ اجداد و مادر تخمگذار به ایران آمد. تراکتورهای نیمه سنگین و سنگین و انواع ادوات دنباله بند مانند گاوآهن بشقابی، ریک ستارهای و ماشینهای برداشت مانند چاپر و موور کاندیشنر راهی مزارع شد. ارقام تجاری کلم فرنگی، هویج، تره فرنگی، کاهوی پیچ، کلم گل و چغندر قند و لبویی و علوفهای و نیشکر وارد برنامه زراعی ایران گردید. انواع هلو و شلیل شبرنگ جای خود را در باغهای شمال غرب کشور یافت.
در این میانه اشتباه وحشتناک پهلوی دوم در اقدامی سوسیالیستی منجر به حرکتی متضاد با این روند توسعهای شد و به نیت عدالت اجتماعی و برخورداری دهقانان خُرد تصمیم به تقسیم اراضی بین زارعین شده و این حرکت ضدفئودالیته در ساختار واحدهای بهره برداری اثرات سوئی برجای نهاد و امکان سرمایه گذاری در واحدهای کوچکتر را کاهش داد.
اگر در کشورهایی نظیر چین و هندوستان نظام خرده مالکی را با کشورهایی مانند استرالیا، امریکا و کانادا بررسی کنیم در کشورهای خرده مالک نظام کارگرمحور و در کشورهای بزرگ مالکی تکنولوژی محور استیلا یافته است و اگر چه در کتاب کوچک زیباست (اقتصاد با ابعاد انسانی) تالیف "ارنست فردریک شوماخر"، نویسنده کوشیده است کفه ترازو را در فصولی مانند دو میلیون روستا یا تکنولوژی با ابعاد انسانی به سمت انسان سنگین کند، اما همگی میدانیم در کشاورزی نوع سوم افزایش هزینهها منجر به خروج کشاورزی انسان محور از میدان رقابت شده و این نوع کشاورزی محدود به مناطقی از آفریقا میشود که نیروی کارگری بسیار ارزان وجود دارد.
با این مقدمه در مییابیم با ادامه سیاستهای شبه سوسیالیستی در ایران و قوانین و بخشنامههای عجیب و غریبی که در مجلس و دولتهای بعد از انقلاب در ایران تصویب شد متاسفانه با بی تدبیری و سطحی بودن تصمیمات و کم سوادی وکلای مجلس و همچنین عدم توان تحلیل دقیق وزرا و مدیران ارشد وزارتخانههای مسئول مانند کشاورزی و نیرو و صنایع در مقاطع زمانی، قسمت اعظم دستاوردهای بسیار ارزشمند حاصله در قبل از انقلاب به باد رفت تا جایی که کشت و صنعت مغان و هفت تپه حتی از دادن حقوقهای کارگران خود درماندند و واگذار شدند و واگذاری آنها هم داستان شد که نمیخواهم راجع به آن بحثی به میان آورم.
درسالهای پس از انقلاب با وجود مشکلات اجتماعی در ایران یک طرح واسطهای میان کشت و صنعت و شرکت سهامی زراعی تصویب شد و نام آن را تعاونی تولید نهادند که از نظر من "شترمرغ" بود و از همان اول مشخص بود که چه فرجام و سرانجامی دارد!
اما به ساختارهای قدرت و تصمیم گیری به درون جامعهی تولید برویم؛ اکنون "خان" و "کدخدا" در روستا نیست، "دشتبان" و "آبیار یا میراب"، چون گذشته نیست، کسی هم برای شورای روستا که معمولا جوانترها هستند و کلاهشان پشم ندارد و قدرت و ثروت و تحکمی ندارند، تره خرد نمیکنند. زمین هم که هر روزه با نظام توارثی مالکیت در ایران و تقسیم و تسهیم از یک پدر به چند فرزند، واحد مزرعه کوچکتر و کوچکتر میشود. من مزارعی را سراغ دارم که وقتی سمپاش با بوم ۱۶ متری حرکت میکرد، تراکتور در زمین کشاورز و بالههای اول در زمین برادران و قسمت انتهایی بوم در زمین پسر عموهای کشاورز قرار میگرفت و این عرض کار سمپاش متعلق به پنج نفر بوده است (که البته تقسیم زمین به دلیل شیب و مرغوبیت زمین به طول انجام میشده است) حال حتما این ۵ نفر بایستی با هم هماهنگ و یک محصول میکاشته اند و گرنه سمپاشی آن با این شیوه عملی نمینمود!
با این همه تفسیر و وابستگی کشاورزی ما به ارز خارجی از جمله برخی نهادهها تکانههای تحریم خارجی حتی علوفه را هم از دهان بز گرفت و تعطیلی و یا انفعال در واحدهای بزرگ مالکی در کنار افزایش هزینههای جانبی مانند حمل و نقل، کارتن، بسته بندی، کارگر، انرژی و سایر مولفههای تعیین کننده قیمت نهایی و تمام شده محصول و یا فراورده تولیدی از بخش کشاورزی سبب دلسردی کشاورزان و رها کردن مزارع و هجوم به حاشیه شهرها شده که خودتان میتوانید بقیهاش را بخوانید.
از طرف دیگر دکانهای متعددی که در ده کورهها و شهرها و روستاها شکل گرفت و نام موسسه آموزشی بر خود نهادند انبوه جوانان فارغ التحصیلی را به بیکاران قبلی افزودند که به سبب ناکارآمدی بخش همه چشم امید به استخدام در دستگاههای دولتی با ظرفیت بسیار محدود با درآمد بسیار بسیار ناکافی دوخته بوده و هستند و جمعیت اداری بخش کشاورزی ما به مراتب بیشتر از جمعیت وزارت کشاورزی اوکراین با ۴۰ میلیون هکتار اراضی و ۱۳۲۰ نفر کارمند وزارت کشاورزی است که معادل جمعیت اداری یکی از سازمانهای جهاد کشاورزی استانهای ماست. به اعتقاد من جای این فارغ التحصیلان در کشت و صنعتها و شرکتهای وابسته به آن با چندین برابر مزایای اندک آنان در نظام فعلی اداری است گوی آن که نظام آموزشی هم بایستی در تصمیم گیری خود برای کمیت و کیفیت آموزشی بامراکز جدب هماهنگی نماید؛ هرچند که تقریباً دورههای کارشناسی برخی از رشتهها بویژه در دانشگاههای پولکی تقریبا تعطیل شده است!
اگر رییس جمهور آینده با تحولات اساسی در نظامهای بهره برداری ایران و ورود سرمایههای کلان به بخش و افزایش بهره وری بویژه در بخش زراعت و باغبانی دیم اقدامات اساسی نکند و همچنین فکر اساسی برای مدیریت آب خاصه در فلات مرکزی ایران و همچنین سایر دشتهای ممنوعه برداشت آب نکند؛ با تفوق هزینهها بر درآمدها که حاصل آن فشار بر دو جامعه تولیدکننده و مصرف کننده است اکثر کشاورزان خرده پا دست از تولید میکشند و هر روز اجتماعات را آنان در برابر مراکز سیاسی قدرت و بیان اعتراضات مردمی شاهدخواهیم بود، ضمن آن که با فشار بر جامعه مصرف در صورت افزایش قیمت نهایی عرضه و انتقال فشار به سمت شهرها کشش تقاضا وجود نخواهد داشت؛ همچنان که شاهد کاهش شدید مصرف گوشت قرمز در نیمسال دوم ۱۳۹۹ نسبت به مدت مشابه سنوات قبل بودیم. در دنیایی که در کشت عادی شاهد برداشت ۱۵ تا ۳۰ تن گوجه فرنگی در کشاورزی سنتی و تولید حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن خیار و گوجه فرنگی در گلخانهها هستیم در دنیای مدرن تولید به بالای ۱۰۰۰تن در هکتار در گلخانههای مدرن رسیده است و درصورت چنین تولیداتی ضمن کاهش هزینههای تولید و سرشکن کردن هزینههای ثابت به مخرج بزرگتر کسر حاصله هم برای تولیدکنتده و هم برای مصرف کننده بسیار ارزانتر درآمده و امکان صادرات و رقابت در بازارهای جهانی و رقابت با رقبای منطقهای مانند ترکیه در بازار روسیه فراهم میگردد و حتی کارشناسان امروز دولتی که با حقوقی معادل نصف تا چه بسا یک ششم خط فقر در حال زندگی هستند میتوانند جذب چنین مراکزی شوند و فشار را روی دولت هم بردارند.
در پایان امیدوارم از پناه این ارتباطات جهانی بتوانیم بزرگترین ژرم پلاسمهای گیاهی و جانوری دنیا را به مراکز و موسسات پژوهشی آورده و پس از بررسیهای سازگاری اولیه و تطبیق با میکروکلیماهای بسیار متنوع سرزمینی آنها را به نیکوترین وجهی جانمایی نمائیم.
دکتر سید یعقوب موسوی-دورنمای اقتصاد July ۰۸, ۲۰۲۱
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی