امام علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه۷۲ نهج البلاغه، بهترین درود و برکات الهى را نثار روان پاک پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) کرده و آن حضرت را به بیش از بیست وصف از اوصاف برجسته اش _که او را شایسته این درود و صلوات مى کند _ یاد مى فرماید و مى گوید: ([خداوندا!]گرامىترین درودها و افزونترین و پربارترین برکاتت را بر محمد (صلى الله علیه وآله) بنده ات و رسولت بفرست)؛ «اِجْعَلْ شَرَائِفَ (۱) صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِىَ (۲) بَرَکَاتِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ».
شعار سال: امام علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه۷۲ نهج البلاغه، بهترین درود و برکات الهى را نثار روان پاک پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) کرده و آن حضرت را به بیش از بیست وصف از اوصاف برجسته اش _که او را شایسته این درود و صلوات مى کند _ یاد مى فرماید و مى گوید: ([خداوندا!]گرامىترین درودها و افزونترین و پربارترین برکاتت را بر محمد (صلى الله علیه وآله) بنده ات و رسولت بفرست)؛ «اِجْعَلْ شَرَائِفَ (۱) صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِىَ (۲) بَرَکَاتِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ». صلوات، همان رحمت هاى الهى است و برکات، انواع نعمت هاى پروردگار را شامل مى شود و مجموعه صلوات و برکات چنان فراگیر است که هیچ خیر و سعادتى از آن بیرون نخواهد بود. در این قسمت از سخن امام (علیه السلام)، دو وصف معروف و مهم که در واقع مهمترین اوصاف پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) است بیان شده: نخست، مساله عبودیّت و دوم، رسالت.
در سومین توصیف به مساله خاتمیّت اشاره مى کند و مى فرماید: (پیامبرى که خاتم پیامبران پیشین بود)؛ «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ»؛ و در چهارمین و پنجمین توصیف مى فرماید: (کسى که درهاى بسته را گشود و حقّ را با حقّ آشکار ساخت)؛ «وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ». منظور از پیچیدگىها و درهاى بسته، ابواب علوم و دانشها و مسایل پیچیده اخلاقى و اجتماعى انسانها است که پیامبر (صلى الله علیه وآله) با دین و آیین و هدایت هاى خود، آنها را به روى انسانها باز کرد و منظور از آشکار ساختن حق به حق، ممکن است اشاره به معجزات باشد که حقّانیت پیامبر (صلى الله علیه وآله) را تبیین کرد و یا اشاره به بیانات منطقى او باشد که حقایق را شرح داد و یا اشاره به جنگها و غزواتى است که دشمنان حق را کنار زد تا مردم چهره حق را ببینند و یا روشن ساختن حقایق به قرینه یکدیگر مى باشد؛ همان گونه که آیات قرآن را به کمک یکدیگر تفسیرمى کنند. هیچ مانعى ندارد که تمام معانى چهارگانه فوق، در این جمله جمع باشد.
در ششمین و هفتمین توصیف مى فرماید: (همان کسى که غوغاى باطل را دفع کرد و حملات گمراهىها را درهم شکست)؛ «وَ الدَّافِعِ جَیْشَاتِ (۳) الاَبَاطِیلِ وَ الدَّامِغِ (۴) صَوْلَاتِ (۵) الاَضَالِیلِ». در هشتمین توصیف که در واقع به منزله بیان علّت براى تقاضاى این درود وافر و گسترده است، مى فرماید: (به دلیل این که با تمام قدرت بار سنگین رسالت را بر دوش کشید)؛ «کَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ». (۶) و در نهمین و دهمین توصیف آمده است که: (آن حضرت به فرمانت قیام نمود و در طریق رضا و خشنودى تو با سرعت گام بر مى داشت)؛ «قَائِماً بِاَمْرِکَ، مُسْتَوْفِزاً (۷) فِی مَرْضَاتِکَ».
در یازدهمین و دوازدهمین توصیف مى فرماید: (در گام هایى که [به سوى انجام اوامر تو]بر مى داشت، تردید به خود راه نداد و عقب گرد نکرد و عزم و اراده اش به سستى نگرایید)؛ «غَیْرَ نَاکِلٍ (۸) عَنْ قُدُمٍ (۹) وَ لَا وَاهٍ فِی عَزْمٍ»؛ و در سیزدهمین تا پانزدهمین وصف مى فرماید: (این در حالى بود که وحى تو را با آگاهى گرفت و عهد تو را پاسدارى کرد و در انجام فرمانت [با قدرت و جدّیت]پیش رفت)؛ «وَاعِیاً (۱۰) لِوَحْیِکَ، حَافِظاً لِعَهْدِکَ، مَاضِیاً عَلَى نَفَاذِ اَمْرِکَ».
سپس آن حضرت در ادامه این سخن، نتیجه تلاشها و کوششها و فداکارى هاى پیامبر (صلى الله علیه وآله) را ضمن بیان اوصاف دیگرى بازگو مى کند و در شانزدهمین تا هجدهمین وصف مى فرماید: (او همچنان در این راه به پیش رفت تا شعله حق را براى طالبانش برافروخت و راه را براى ناآگاهان روشن ساخت، و دل هایى که در فتنهها و گناهان فرو رفته بود، به برکت وجودش هدایت شد)؛ «حَتَّى اَوْرَى (۱۱) قَبَسَ (۱۲) الْقَابِسِ وَ اَضَاءَ الطَّرِیقَ لِلْخَابِطِ (۱۳) وَ هُدِیَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ (۱۴) الْفِتَنِ وَ الآثَامِ». این سخن اشاره به پیشرفت سریعِ اسلام، در تمام جهات و روشن شدن شبه جزیره عربستان که مهد کفر، شرک و کانون جهل و جنایت بود، مى باشد که هر کس کمترین اطلاعى از تاریخ اسلام داشته باشد، آن را تصدیق مى کند و حتّى دشمنان اسلام نیز به آن معترفند.
سپس در نوزدهمین وصف از اوصاف کریمه آن حضرت، مى افزاید: (او پرچم هاى آشکار کننده حق را برافراشت و احکام نورانى اسلامرا برپا ساخت)؛ «وَ اَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الاَعْلَامِ وَ نَیِّرَاتِ الاَحْکَامِ». در حقیقت براى اینکه رهروان راه حق گرفتار خطا و اشتباه نشوند و به بیراهه نروند، باید پرچمها و علایم راهنمایى، در جاى جاى این طریق نصب شود و چراغ هاى نورانى تمام جادّه را به هنگام تاریکى روشن کند و این همان کارى بود که رسول خدا (صلى اللهعلیه وآله) انجام داد و براى هر حقّى نشانه اى قرار داد و پاسدارانى تعیین فرمود.
بسیارى از احکام مانند نمازهاى پنج گانه یومیّه و نمازجمعه – با آن مراسم ویژه – زیارتخانه خدا، نمونه هاى زنده اى از آن پرچمها و چراغهاست که رهروان این راه را از گمراهى رهایى مى بخشد و هم چنین احکامى که درباره مسایل اجتماعى، تربیتى، سیاسى و اقتصادى بیان فرموده است.
در پایان این بخش، به پنج صفت دیگر (که با توجّه به صفات گذشته مجموعاً بیست و چهار وصف مى شود) به صورت نتیجه گیرى از تمام بحث هاى گذشته اشاره کرده، مى فرماید: (آرى، او امینِ معتمد و گنجینه دارِ مخزن علوم تو و شاهد و گواه روز رستاخیز و برانگیخته ات براى بیان حقایق و فرستاده ات به سوى خلایق است)؛ «فَهُوَ اَمِینُکَ الْمَاْمُونُ وَ خَازِنُ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ وَ شَهِیدُکَ یَوْمَ الدِّینِ و بَعِیثُکَ بِالْحَقِّ وَ رَسُولُکَ اِلَى الْخَلْقِ».
تعبیر به «امین مامون» در واقع تاکیدى است بر کمال امانت آن حضرت و اشاره اى است به مقام عصمت که از شرایط حتمى نبوّت است و منظور از «خزانه دار بودنِ علم مخزون»، آگاه بودن پیغمبر اکرم (صلى اللهعلیه وآله) از اسرار غیب است که پیامبران و امامان بدون آگاهى از این اسرار نمى توانند رسالت خود را به طور کامل انجام دهند، قرآن مجید نیز مى فرماید: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ اَحَداً * الَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَاِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَد اً* لِیَعْلَمَ اَنْ قَدْ اَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ» (۱۵)؛ (خداوند داناى غیب است و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى را که برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر آنها قرار مى دهد تا بداند پیامبرانش رسالت هاى پروردگار را ابلاغ کرده اند). (۱۶)
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از شفقنا، تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۲۳۶۷۵۶، www.shafaqna.com