شعار سال: مشکل اساسی که در سالهای اخیر به صورت آرام و بی سر و صدا رشد کرده و کسی هم به آن توجه نمیکند، گسترش خشونت در لایههای مختلف اجتماعی است.
شواهد نشان میدهند جامعه ما روز به روز در پذیرش و احترام به «دیگری» گامی رو به عقب برداشته و قشرهای مختلف اجتماع توان برقراری دیالوگ و فهم رنج و سختی یکدیگر را از دست میدهند.
[میزان پروندههایی که روزانه در دادگاهها باز میشوند (بیش از ۱۵ میلیون پرونده)
میزان کلاه برداریهایی که صورت میگیرد.
میزان آلودگی هوای شهرها و بی تفاوتی مردم (کافیست به میزان خودروهای تک سرنشین در ماه آذر و دی که اوج وارونگی و آلودگی هواست بنگریم)
میزان تصادفات جادهای (بیش از پنج برابر متوسط جهانی)
گسترش فاصله طبقاتی و فرار مالیاتی و رانت خواری و افزایش تفاوت سطح زندگی غنی و فقیر.
خشک شدن چاهها و رودها و آبهای زیرزمینی (چهارصد هزار چاه عمیق غیرقانونی در کشور مشغول فعالیت هستند) و مواردی از این قبیل نشان میدهند، «دیگری» و حق حیات دیگری و توجه به حقوق دیگران جایگاه خاصی در نگاه و تفکر ما ندارد]بحران اخلاق در زیست اجتماعی ایرانیها
فیلسوفی که در زمینه توجه به دیگری و دیدن «چهره دیگری» تاکید بسیار دارد، فیلسوف اخلاق گرای فرانسوی «امانوئل لِویناس» است. از دیدگاه لویناس، اخلاق به معنای توجه به حق حیات دیگری است. لویناس ما را به دیدن دیگری فرا میخواند. به عقیده او ما با نگاه در «چهره دیگری» به دنیای او راه مییابیم. با دیدن خستگی و شکستگی و چروک درچهره دیگری، با رفتن به عمق نگاهش میتوانیم حق او را به رسمیت شناخته و با او ارتباط برقرار میکنیم. در مواجه با چهره دیگریست که حق او را به رسمیت میشناسیم و از خودبینی و خودخواهی خویش فاصله میگیریم.
عشق برای لویناس وضعیت آگاهی انسان از مسئولیت در قبال دیگری است، مسئولیتی اخلاقی که یک تکلیف مستمر و همیشگی است و هیچ گاه فراموش نمیشود. لویناس این جمله معروف «آلیوشا» در کتاب «برادران کارمازوف» داستایوفسکی را تکرار میکند که:
«ما همگی مسئول دیگران هستیم و من بیشتر از دیگران مسئولم»
مفهوم اخلاقی زیستن در نگاه لویناس به این معناست که هر دم احساس کنیم، بار حفاظت از «دیگری» و «جامعه» بیشتر از هر کسی بر دوش ماست و این ماییم که در قبال خشونت و ظلم در حق «دیگری» باید از جامعه دفاع نماییم.
نگاه در چهره «دیگری»، فهمیدن دردهای «دیگری»، پی بردن به عمق رنجهای «دیگری» و به رسمیت شناختن و پذیرش «دیگری» تا حد بسیار زیادی از زندگی ما ایرانیان غایب است. ما امروز به واسطه شیوه تربیت مان در خانه و مدرسه، به واسطه رسانههای جمعی مونولوگ و تک بعدی مان و به مانند سیاست مداران و مسئولان خود بین و خودخواهمان به انسانهایی تک بعدی و خودبین بدل گشته ایم که توان برقراری دیالوگ با یکدیگر را از دست داده و تمام امکانات جامعه را برای خود میخواهیم.

بحران اخلاق در زیست اجتماعی ایرانیها
ما در خیابان و در رانندگی، در نشستن بر صندلی مترو و اتوبوس، در ایستادن در صف نانوایی، در معامله و خرید و فروش، در اجاره مسکن، در هنگام بر عهده گرفتن مسئولیت، در رعایت حقوق همسایه، در برخورد با خانواده و همسر و فرزند و در تمام شئونات زندگی اجتماعی مان تصویر [و بالطبع حق]«دیگری» را نادیده میگیریم و سعی در فهم نگاه و رنجهای خفته در نگاه دیگری نداریم. «ما همگی مسئول دیگران هستیم و من بیشتر از دیگران مسئولم»
ما چیزی شبیه «جامعه» و «شهروند» نیستیم، بلکه میلیونها انسان «منفرد» هستیم که در کنار یکدیگر زندگی میکنیم و دیگری را نه در مقام انسان همپایه که حق حیات مستقل و زندگی قابل احترامی دارد، بلکه ابزاری میبینیم که برای کسب سود، استفاده سیاسی، لذت بردن، شهرت و.. امثالهم مورد استفاده قرار میدهیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران (صدای معلم)، تاریخ انتشار:۸ آذر ۱۴۰۰، کد خبر:۲۱۷۸۰، www.sedayemoallem.ir