شعار سال: آنچه در نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ پزشکی در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر اروپای قرون وسطی» گذشت.
در ابتدای جلسه، دکتر بهزادیاننژاد ضمن تشکر از استادان، چند نکته در معرفی کتاب عنوان داشت. به گفتۀ او، نام کتاب پزشکی در تمدن اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی است و همین نام تامل برانگیز میباشد. دوم اینکه دوره میانه یا قرون وسطی ۱۰۰۰ سال است و نویسنده ضمن پوشش دادن این مدت طولانی اشارههایی به پیش و پس از این دوره هم دارد؛ در نتیجه مطالب را بسیار فشرده مطرح کرده است. و نهایتا آنکه آمیختگی پزشکی و فلسفه در این دوره، بر پیچیدگی بحث افزوده است.
وی در ادامه فصول کتاب را به اجمال برشمرد: کتاب در یازده فصل تنظیم شده و نخست فیلسوفان یونانی و روم شرقی تاثیرگذار بر پزشکی یعنی بقراط، ارسطو، سلسوس از گروه اول و پاولوس آیگینیایی، و…از گروه دوم و نظرات محوری هریک را ارائه میکند و سپس به سراغ تاریخنگاری جهان اسلام با محور قرار دادن فلسفه و پزشکی میرود. در این بحث به ردیابی نخستین مواجههها میپردازد: داروهای وارده به دنیای اسلام از سیاحان، آشنایی با ارسطو در مصر، مواجهه با یونانی مآبها در سوریه، ایرانیها در بغداد و… و سیر تطور از یک قرن انتقال شفاهی به شجرهنامهنویسی، نگارش سیره و…را مرور میکند.
آنگاه سراغ دو کانون اصلی امپراتوری اسلامی خلافت شرقی و خلافت غربی می رود و تأکید میکند که بیش از ۴۰۰ پزشک فیلسوف سرآمد در این دوره زیستهاند و مرزهای فکری این دو ناحیه چندان روشن نیست، و در نتیجه تقسیمبندی تا حدی فرضی است. او تلاش دارد فهرستی از ترجمههای هر نا حیه ارائه کند و نمایندگان فکری و تجربی پزشکی آنها را معرفی کند: رازی و ابن سینا از شرق و زهراوی و ابن رشد از غرب؛ و در تمام فصول بعدی کتاب بدون آن که تصریح نماید، اندیشههای محوری آنان که تا حدودی بازتابدهنده تفاوت این دو کانون میباشد را مد نظر دارد. تفاوتهایی که در یک کلام سعی ابن رشد بر جدایی فلسفه از دین وکلام و در شرق تاحدودی آمیختگی آنها در نوشتار ابن سینا نمایان است. نویسنده با تأثّر پایان رواداری این منطقه را با سوزاندن و ازبین بردن کتابهای فلسفی و با تأخیر زمانی آثار پزشکی و نیز فرار فیلسوف پزشکان و یا به زندان رفتن، اعلام میدارد.
او در ادامه زمینههای پذیرش و نفوذ اندیشههای عربینویسان را در اروپا کند وکاو میکند و بر عناصری چون آمیختگی نژادی، جنگهای صلیبی و وضعیت پزشکی در دیرها و مدارس پاگانی و… تأکید میکند و دوره سالرنویی و مترجم مشهور آن کنستانتین آفریقایی و شکلگیری عربگرایی در پایگاه بقراطی (سالرنو) ؛ و در ادامه مدرسه تولدو و مترجمان مشهور و دقیق آن یعنی جرارد کریمونا و جرارد سابیوناتا و نقش یهودیان در انتقال فرهنگ عربی را به بحث میگذارد. آنگاه تاثیر این کتاب ها را بر جریانهای فکری اروپا یعنی مدرسیها (و شکلگیری پزشکی ـ مدرسی)، تحولخواهان، تجربهگرایان، یونانی مآب ها…و آثار نخستین و یا اندیشمندان تاثیر گذارشان را شرح میدهد؛ در ادامه دامنه بحث را به ادبیات و سبکهای ادبی میکشاند و نقش رمان و نویسندگان برجستهای چون شکسپیر وحکایات کانتربری را مد نظر قرار میدهد. افزون بر اینها به بررسی سر فصلهای دانشگاههای بزرگ از جمله مونت پولیه، پالرمو و… نیز میپردازد.
نویسنده شکلگیری مخالفت و مقاومت در برابر نفوذ عربگرایی را درجا جای فصول مختلف کتاب توسط شارحان، خلاصهکنندگان، تطبیقدهندگان، ادغامکنندگان صورت گرفته را پیگیری نموده است؛ ودر این بررسی نشان میدهد که ابن رشد و ابن رشدیان سازگاری بیشتری با اروپا و اندیشههای مدرن دارند و بر عکس ابن سینا نقدهای تندتری را متوجه خود میسازد.
دکتر سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، دومین سخنران این برنامه بودند. ایشان ضمن تبریک به مترجم و ناشر اثر، از اهمیت این کتاب سخن گفتند و اشاره کردند که باوجود فشردگی، اطلاعات ارزشمندی از دورهای نسبتا طولانی توسط پرفسور کمپبل ارائه شده است و اظهار امیدواری کردند که در چاپهای بعدی ویراست بهتری با دقت در اسامی و اعلام، از سوی ناشر عرضه شود. در ادامه به چند نکته محتوایی در خصوص کتاب پرداختند. به گفته وی، این کتاب یک چارچوب بزرگتری برای بحث طب در تمدن اسلامی در نظر گرفته شده است. لازم میدانم در ابتدا از انتخاب عنوان «پزشکی در تمدن اسلامی» توسط مترجم بجای عبارت «پزشکی عربی» که عنوان اصلی کتاب است، دفاع میکنم زیرا زبان علمی در آن دوره، در سراسر سرزمینهای اسلامی، زبان عربی بوده و به همین دلیل مستشرقین از عبارت تمدن عربی استفاده میکنند که مترادف با همان تمدن اسلامی است. ویژگی دیگر این کتاب این است که مباحث کتاب را در چارچوب علوم زمان خود و به ویژه فلسفه مطرح میکند البته باید توجه داشت که فلسفه شاخههای گوناگونی دارد که مراد از فلسفه در اینجا، چارچوب علم است؛ هرچند که به اختصار، اما به خوبی به آن توجه شده است.
سؤالی که ممکن است به ذهن برسد این است که اساساً چرا آثار پزشکی در سدههای میانه، مورد توجه عالمان مغربزمین قرار دارد؟ من که ده سالی تاریخ قرون وسطی تدریس کردهام همواره یکی دو جلسه را به ترجمههای متعددی که از آثار اسلامی در دوران قرون وسطی به زبانهای اروپایی ترجمه شده، اختصاص میدادم. مجموع آثار ترجمه شده شمار فراوانی دارد که یکی از آنها آثار پزشکی است. بسیاری از این ترجمهها به دلیل آنکه کلمه به کلمه ترجمه شده، نقایص متعددی دارد و گاهی تعجبآور است که با این سبک از ترجمه، یک مفهومی منتقل شده است، به همین دلیل برخی متون بارها ترجمه شده تا اشکالات آن برطرف شود. چارچوبی که در این کتاب برای دانش پزشکی مطرح شده، چارچوب نظام علم و حکمت روزگار خود است. بنابراین اهمیت کتاب، در نشان دادن تصویری از علمی شدن علم در روزگار خود است که بر اساس سنتهای پزشکی مختلف، این تغییر و تکامل را نشان میدهد. ایشان در ادامه با استناد به آگوستین و ارسطو، درباره طبیب تجربه و طبیب عالم، سنتهای درمانی هرکدام، اخلاط چهارگانه و نسبت به بین حالت بحران یا بیماری و حالت اعتدال یا سلامتی سخن گفتند. بهگفتی وی، برخلاف دیدگاه نویسنده در خصوص کمتوجهی به ادوات جراحی، پژوهشهای جدید و آثاری که در موزهها گرد آمده نشان میدهد که این بخش نیز از گذشته مورد توجه بوده است. استنساخ و ترجمههای متون، مشکلات زیادی داشت اما با آمدن ماشین چاپ و حروف سربی، کتاب قانون بوعلی از نخستین آثاری است که به صورت گسترده چاپ شد و تأثیر فراوانی در نظام آموزش در آن دوره داشت.
سپس دکتر بهزاد کریمی عضو هیئت علمی گروه ایرانشناسی دانشگاه میبد، سخن خود را با توصیفی از شخصیت نقدپذیر دکتر بهزادیاننژاد، مترجم کتاب و سلوک علمی و اخلاقی او آغاز کرد. وی با اشاره به سابقه مطالعات تاریخ پزشکی از سوی پزشکان به این نکته اشاره کرد که تاریخ پزشکی از این حیث مهم بود که برای آموزش دانشجویان پزشکی اهمیت داشت. هرچند که این دانشجویان نگاه تاریخی به موضوع نداشتند اما مسأله دانش پزشکی از حیث تکامل یافتههای آن برایشان مهم بود. در کنار این جریان و به موازات آن از سالهای ۱۹۷۰ به بعد، مورخان به این موضوع علاقهمند شدند تا به لحاظ اجتماعی، تاریخ پزشکی را مطالعه کنند. اهمیت این کتاب از این جهت است که پیش از آغاز جریان مطالعه تاریخ پزشکی به شکل آکادمیک و دیسیپلینی، این کار را انجام داده و باوجود آنکه نویسنده، خود یک پزشک است، تلاش کرده به فلسفه پزشکی توجه کند و تاریخ پزشکی را در یک زمینه فکری و فلسفی بررسی کند و از این جهت کتاب ارزشمندی است. درواقع در چارچوب تاریخنگاری پزشکی، این کتاب به گونهای نوشته شده که در یک دستهبندی خاصی قرار نمیگیرد. بهرغم آنکه بسیاری از آثار جدید از حیث منابع یا روش دچار مشکل است اما این کتاب، باوجود آنکه توسط یک پزشک نوشته شده و پیش از آغاز جریان علمی تاریخنگاری پزشکی تألیف شده، بسیار اثر قابل اعتنایی است.
نکته دیگری که باید در اینجا بیان کنم، تفاوت بین جریان شرق غرب جهان اسلام است؛ تفاوت بین ابن سینا و ابن رشد در پزشکی هم وجود دارد چون در آن دوران، پزشکی ریشههای فلسفی دارد. انتقاد نویسنده از ابن سینا در خصوص کمتوجهی به درمانهای یداوی هم ناشی از همین اختلاف نظر است. وی در آخر به ارتقای کیفیت ترجمه این اثر نسبت به آثار سابقی که توسط دکتر بهزادیاننژاد ترجمه شده اشاره کرد و اظهار امیدواری کرد که این مسیر با همین کیفیت تداوم پیدا کند.
دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد تاریخ دانشگاه شیراز سخنران دیگر این برنامه بود که با اظهار خرسندی از انتشار کتاب افزود: این کتاب واجد محتوای ارزشمندی است و مقدمه مفصلی که مترجم کتاب به آن افزوده، هم نشانگر فضل و دانش مترجم است و خوانندگان را نسبت به محتوای کتاب و مباحث پیرامون آن راهنمایی میکند و اطلاعاتی کم و بیش هموزن کتاب را در اختیار مخاطبان قرار میدهد. بحثی که دونالد کمپبل طرح کرده، پیش از او هم سابقه دارد اما زاویه دید او به دلیل توجه به ادبیات پزشکی و منشاء پزشکی در تمدن اسلامی، واجد اهمیت است. او به منابع پزشکی از حیث متون آموزشی توجه کرده و از حیث دیگر به چرایی و چگونگی پذیرش آنها در اروپای قرون وسطی پرداخته است؛ از این رو در اروپای قرون وسطی (به خصوص در نیمه دوم قرون وسطی) آرای موافقان و مخالفان اقتباس و استفاده از پزشکی عربی یا اسلامی را بررسی کرده است. باید توجه کرد این مباحث در یک بستر تاریخی و در زمانی رخ میدهد که جنگهای قرون وسطی بین جامعه غربی و اسلامی در جریان بوده دستاوردهای مسلمانان از طریق آمیختگیهای جمعیتی نظیر برخوردهای نظامی، تجارت و نظایر آن در اختیار اروپاییها قرار میگرفته است. در اثنای این جنگها، هنوز طبیعیات از سوی کلیسا پذیرشی نداشت و همین آمیختگی در کنار برخی بیماریهای مسری که با دست به دست شدن داروهای شرقی، موجب ارتباط بیشتر بین دنیای اسلام و اروپای قرون وسطی شد.
نویسنده در این کتاب، متوجه این نکته است که در این دوران، یک خلافت شرقی در جهان اسلام وجود دارد و یک خلافت غربی یا مغربی که در شمال آفریقا تا اندلس برقرار بوده است. نویسنده بیشتر روی این بخش، یعنی تبادل دانش میان خلافت غربی جهان اسلام و اروپای قرون وسطی تمرکز داشته است. در مجموع این اثر برای پیگیری مطالعات پزشکی در جهان اسلام و آشنایی با تجربیات تبادلات بینالمللی در تاریخ پزشکی مفید است.
دکتر بهزادیاننژاد در پایان برنامه ضمن تشکر مجدد از اساتید، چند نکته را به عنوان جمعبندی به شرح زیر عنوان کرد: به نظر حقیر رابطه با تاریخ علم بایستی انتقادی باشد، ونقصان ها را بپذیریم.برای مثال تاریخ نشان می دهد که کالبد شناسی و جراحی در قرون وسطی پیشرفت چشمگیری نداشته است وبخشی از دلیل آن به باورهای دینی یا رابطه فقه و پزشکی باز می گردد. حرام بودن عمل تشریح در مسیحیت ویهودیت روشن است ولی طبق بررسی اسمیت در اسلام چنین وضوحی وجود ندارد. با این حال در این دوره تشریح صورت نمی گیرد وهمان نوشته های جالینوسی تکرار می شود. جراحی هم وضعیت مشابهی دارد البته با مقدمات و دلایل متفاوت.
نکته دوم، انتخاب این کتاب با وجود قدیمی بودن آن برای ترجمه. باید عرض کنم من چندین مقاله دیگر در این موضوع ترجمه کرده ام ؛ مقالاتی که بسیار جدید هستند ؛ اما مباحث کتاب را نو یافتم وبا مشورت دوستان بر گردان را انجام دادم ؛ وهمانطور که جناب دکتر بهشتی فرمودند می تواند مباحث کتاب مبنایی برای پژوهشهای بعدی شود.
به هرحال در تر جمه هایی که تقدیم شده، هدف من رویکردی متفاوت از آن چه در نگارش کتاب های تاریخ پزشکی به قصد تفاخر، هویت طلبانه، احیا گرانه، ایدئولوژِیک و.. بوده است و در جستجوی راهی برای برون رفت از این عقب ماندگی و عقب نگاهداشتن بوده ام. باز خوردی که از ناقدان، همکاران و… داشته ام کتابها قرین توفیق بوده است.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری شفقنا ، تاریخ انتشار: 21 آذر 1400، کدخبر: ، www.fa.shafaqna.com،1278364