شعار سال: اولین همایش «فرهنگ و دانشگاه در ایران» روز دوشنبه ۲ اسفندماه از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
حسین ابراهیمآبادی، رئیس مرکز نشر دانشگاهی در این همایش به سخنرانی پرداخت که در ادامه سخنان وی را میخوانید:
بنده به ضرورت گذر از شاخصهای کلان به مقیاسهای خرد در ترسیم مناسبات فرهنگ و دانشگاه میپردازم. به نظر من یکی از دلایل مهم وضعیت کنونی یأس و نومیدی در دانشگاهها این است که در چهل سال گذشته تلاش شده نگاهی عامگرایانه و کلی به دانشگاه وجود داشته باشد. این نگاه مبتنی بر شاخصهایی است که به سیاستگذاران عالی فرهنگی کشور ارائه داده شده که عموما مبتنی بر سه سند شامل نقشه مهندسی کشور، سند اسلامی شدن دانشگاهها و سند جامع علمی کشور است. مهمترین ویژگی این نوع نگاه کلان به دانشگاه این بوده که از نیازها و مقتضیات جدید غفلت کردهایم و تبعات سنگینی هم برای کشور در پی داشته است.
شکاف میان فرهنگ رسمی و غیر رسمی
برای مشاهده شکاف میان فرهنگ رسمی و غیر رسمی و دانشگاهی و غیر دانشگاهی کافی است به اطراف خودمان نگاه کنیم و نیاز به آماری در این زمینه نیست. کافی است به کافیشاپهای اطراف دانشگاههای بزرگ، مالها و مراکز خرید، مراکز گردشگری و حتی مذهبی مراجعه کنید تا وضعیت متفاوت و متغیر فرهنگ رسمی و غیر رسمی را ببینید که نتیجه تاکید زیاد بر شاخصهای کلی و میانتهی از درک مقتضیات زمانه بوده است و این وضعیت، کار را در حوزه فرهنگ بسیار سخت کرده است.
انتقاد تندی که ائمه جمعه نسبت به جشنواره فجر و نحوه بروز احساسات نسل جدید سینمایی داشتند مثال جالبی در این زمینه است که نشان میدهد جامعه ایران چهره متفاوتی پیدا کرده است بنابراین انتظار این است که افرادی همانند ائمه جمعه یا سیاستگذاران فرهنگی نگاهی با تامل به گذشته و نگاهی متفاوت به آینده داشته باشند.
راهبردهای فرهنگی عوض شود
درباره اینکه چهکاری باید کرد که این مشکلات برطرف شود باید گفت ایده بنده این است که کافی است راهبردهایمان را عوض کنیم و این توصیهای است که به شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر نهادهای فرهنگی کشور دارم. ما در محیطهای علمی و دانشگاهی با دو سطح از مشکلات مواجه هستیم که یکی سرریز شدن مشکلات عمومی به دانشگاه و دیگری مشکلات در ساختار آموزشی دانشگاهها و بیانگیزگی شدید دانشجو نسبت به درس و آینده تحصیلی است لذا پیشنهاد بنده این است که از این به بعد نسبت فرهنگ و دانشگاه با رویکردهایی همانند استقلال دانشگاه و پذیرش هویت دانشگاه به عنوان نهاد علم را مورد توجه قرار دهیم.
باید بپذیریم نهاد علم، ساختارها و فرآیند خاص خود را دارد و از این طریق به بازسازی رابطه فرهنگ و دانشگاه بپردازیم. باید از طرحها و سندهای جامع و شعارهایی که تاکنون راه به جایی نبرده و حتی در برخی زمینهها ما را به بنبست کشانده دست برداریم و نگاه جدیدی را انتخاب کنیم و معتقدم در سایه این نگاه همگرایی میان بخش فرهنگی و دانشگاهی بیشتر خواهد شد.
فائز دینپرست، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این همایش با موضوع «دانشگاه و فرهنگ؛ همگامی یا پیشگامی» به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
بنده فرهنگ را به عنوان یک وضعیت اکتسابی تعریف میکنم و طبیعتاً برآیندی از ایدههای تاریخی و نظام منسجمی از ارتباطات، ارزشها، آموختهها و شیوههای بیان، انسان را شکل میدهند. سؤالی که وجود دارد این است که فرهنگِ دانشگاه چه نسبتی با فرهنگ عمومی جامعه دارد؟ اگر دانشگاه را نهاد علم تعریف کنیم باید توجه داشته باشیم این نهاد مسئولیت سه کار بنیادی شامل تعلیم حرفهای، آموزش کلی انسان و نهایتاً امر پژوهش را بر عهده دارد و اگر یکی از این سه بُعد جدا شود ذات و بنیان دانشگاه از هم میپاشد.
علمِ بدون پیشفرض و منطق وجود ندارد
کارل یاسپرس، علم را غایتی در خود میداند؛ بدین معنا که نیاز به علم، صرفاً به خاطر فایدهمندی آن نیست بلکه عطش بنیادین انسان به دانستن منجر به شکلگیری علم میشود و فایدهمندی علم به خودِ آن است. انسان به عنوان تنها موجودی که خودش را درک میکند و تا زمانیکه خودش در فرآیند دانستن دخیل است این امکان را پیدا میکند که خودش را در نظر بگیرید. این انسان حاضر است با خطراتِ دانش مواجه شود و پاداش وی نیز کشف حقیقت است و این باعث میشود ما یکی از ارزشهای ذاتی علم را حقیقت جویی و جستوجوگری بدانیم.
توجه داشته باشیم این حقیقتجویی به معنای بدون پیش فرض بودنِ علم نیست بلکه هیچ چیزی به عنوان علمِ بدون پیشفرض و منطق، وجود ندارد و هر نوع گفتوگوی آزاد که لازمه پیشرفت و تکامل علمی است در محدوده منطق معنا دارد. مقام معظم رهبری از آزاد اندیشی سخن میگویند، اما تاکید میکنند که آزاداندیشی از رهایی به دور است و مقید به منطق است لذا علم را نمیتوان از منطقِ آن جدا کرد. نکته دیگر اینکه شاید اینگونه به نظر برسد که فرآیند جامعهپذیری، صرفاً در مدرسه رخ میدهد، اما اگر توجه کنیم هر کنش انسانی واجد معناهای مهم است لذا نمیتوانیم تلاشهای علمی در نهاد دانشگاه را فاقد این معناها بدانیم بلکه دانشگاهها نیز ارزشهای خاصی را بازتولید میکنند.
مسئولیت دانشگاهها نسبت به جامعه
یک دیدگاه علمی، چیزی افزون بر دانش و قابلیت تخصصی است چراکه اینجا این توانایی را پیدا میکنیم که به صورت موقت، ارزشهای خود را به تعلیق در بیاوریم و بتوانیم به معرفت علمی دست پیدا کنیم و به تحلیل بیطرفانه اطلاعات بپردازیم. روش علمی مستلزم عینیت و جستوجوی امکانات بدیل و نقد خود است. ویژگی دیگر روش علمی، رویکرد پرسشگرانه است و این رویکرد با التفات به شرایط حاصل میشود. این ارزشها برآمده از ذات علم است و اگر نهاد دانشگاه در پرداختن به کلیت انسان و پرورش روح کامیاب باشد این توانایی را پیدا میکند که ارزشهای ما را ارتقا بخشد. البته باید توجه کنیم که توانایی دارا بودن چنین شخصیتی، محصول مجموعه برنامههای آموزشی و پژوهشی دانشگاه است که به صورت اصیل مبتنی بر حقیقت علم است. اگر فرآیند آموزش و پژوهشی به طور کامل مبتنی بر علم باشد دانشگاه این توانایی را پیدا میکند که شخصیت استاد و دانشجو را نیز ارتقا ببخشید.
پیامد کوشش علمی در دانشگاه پرهیز از تقلید و در نتیجه تقویت فضای آزاداندیشی مبتنی بر منطق است. آموزش کلی انسان و شکلگیری فرهنگ دانشگاهی محصول تلاشهای علمی است و در این تلاش، فرهنگ، نه یک معاونتی در عرض معاونتهای دیگر دانشگاه بلکه همانند یک هوای لازم برای تنفس در محیط دانشگاه است و کار فرهنگی نیز به مثابه اقدامات ظاهری و نشستهای فرهنگی نیست بنابراین باید توجه داشته باشیم که دانشگاهها شکل دهنده هویت اخلاقی افراد و مسئولیتپذیری آنها نسبت به جامعه انسانی هستند.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۰، کد خبر: ۴۰۳۷۹۳۱، www.iqna.ir