شعار سال: شبکههای ماهوارهای وهابیت گسترش حرکت اربعین حسینی در سالهای اخیر و منحصر نماندن آن به جامعه شیعی و حضور نمایندگانی از سایر ادیان و مذاهب در این حرکت عظیم، کارکردهای ضد اموی و حماسی آن را پررنگ میسازد و این نقطهای است که دیدگاههای مخالف اهل بیت (ع) بر نمیتابند و برای تحریف و تخریب آن میکوشند. شبکههای ماهوارهای وهابی، در دهه اخیر با صرف هزینههای هنگفت تلاشهای فراوانی در شبکهسازی و برنامهسازی خود برای نیل به این مقصود از خود نشان داده و موجی از شبهات عاشورایی در جامعه اسلامی به راه انداختهاند، موجی که در صورت آگاهی و تحلیل، به سادگی میتوان آن را شکست، چرا که در پشت آن چیزی به جز نگرش سطحی به اسلام وجود ندارد. متن زیر خلاصهای از کتاب «شبهههای ماهوارهای عاشورا و محرم» اثر محمد رضایی آدریانی، محقق تاریخ اسلام و مدرس حوزه علمیه است.
وهابیت با تکیه بر منابع اقتصادی، امروزه سایتهای اینترنتی و شبکههای رسانهای و ماهوارهای فراوانی دارد که به وسیله آنها شبههها و مغالطات محرم و عاشورایی آنان به صورت گسترده منتشر شود، با وجود این، پشت همه این شبهات، یک نگرش سطحی و متحجرانه از دین اسلام میبینیم که اگر با معارف عقلی و نقلی مواجه شود، زمینهای برای عرض اندام ندارد.
نویسنده در این کتاب بر تلاش جهت فرهنگسازی دینداری عالمانه و حاکم سازی دین پژوهی فطری و تشویق به کثرت مطالعه و طراحی نظام هوشمند و مستمر مواجهه با شبهات تاکید میشود و درباره فرآیند شبهه پردازی شبکههای ماهوارهای در یک دهه اخیر، مینویسد: شبکههای وهابی در مقابله با عاشورا ابتدا سعی میکردند یک نوع مواجهه توجیهی و دفاعی داشته باشند، اما کم کم به واسطه پرسشگری مخاطبان و از سوی دیگر حضور شبکههای ماهوارهای شیعی مجبور شدند واقعیت عاشورا را بپذیرند.
در این کتاب تولید سریال الاسباط و تلاش برای مرزبندی نهایی بین شیعه و سنی از سوی وهابیت را تلاشی برای مصادره عاشورا دانسته شده است: آنها تلاش بیسابقهای را در دو سال اخیر آغاز کردهاند تا به مصادره عاشورا و سنیسازی و کوچکسازی آن پرداخته و در برابر، شیعه را جریانی متاخر از عاشورا و مبتنی بر قرائت خرافی از عاشورا و بانیان عاشورا و بدعت گزاران پس آن معرفی کنند. بدین جهت در این سالها آنان با ترکیب خوانش تاریخی و معاصر از عاشورا و رصد تمامی گستره فرهنگ عاشورایی شیعه و ریشهها و پیشینههای آن، با تمام قوا، تلاش برای تخریب فرهنگ عاشورایی شیعه را آغاز کردهاند؛ و امروزه هر آنچه کار کرد شبهه پراکنی داشته باشد علیه شیعه و عاشورا به کار میگیرند.
نویسنده در این کتاب، شبهات وهابیت را به سه دسته شبهات مبنایی (کلامی)، شبهات میدانی (تاریخی) و شبهات بازتابی (فرهنگی) دسته بندی کرده و توضیح میدهد: شبهات مبنایی ناظر به عوامل بسترساز حادثه عاشورا است. شبهات میدانی یا تاریخی ناظر به نوع روایت حادثه عاشورا و شبهات بازتابی یا فرهنگی ناظر به فرهنگ عاشورا و عزاداری است. در این فرصت نمونههایی از هر یک از این شبهات ارائه میشود.
محور یکی از شبهات مبنایی (کلامی) وهابیت، شبهه دوگانگی رفتار حسنین (ع) و اثبات عدم عصمت آنان است. در میان شبهههای وهابیت در حوزه عاشورا، یکی از موضوعات، نوع رابطه حسنین (ع) است. در کلامی شیعه، این دو امام معصوم بوده و یکی پس از دیگری به مقام امامت میرسند و به اقتضای شرایط زمانه، یکی صلح و دیگری قیام میکند. در نگاه وهابیت، این دو امام، با وجود آنکه از بزرگان صحابه هستند، دو دیدگاه متفاوت در مسائل سیاسی دارند و قیام عاشورا نه یک حکم دینی و عقلی مورد امضای اهلبیت (ع)، بلکه صرفا ناشی از اجتهاد شخصی امام حسین (ع) است. پس تفاوت رفتار حسنین (ع) بیانگر عدم عصمت آنان است. این نگاه وهابیت است.
کارکردهای این شبهه برای وهابیت این است که این شبهه، روحیه صلح گرایی امام حسن (ع) را در مقابل پدر و برادرش قرار میدهد. ناظر به این ظرفیت مغالطه آمیز است که وهابیت با صرف هزینهای هنگفت یک سریال بنام «الحسن و الحسین» تنها بر اساس تبلیغ و تاکید بر این شبهه تولید میکند تا به گمان خود ضربهای کاری به بنیان تشیع وارد سازد.
در پشت این شبهه مغالطاتی مانند کوچک نمایی مقام اهل بیت (ع) وجود دارد. یک ادعای یک خطی و کوچک میتواند پشت سر خود مجموعهای از مغالطات را داشته باشد. شبههای که در بطن خود دست به دامان انواع و اقسام مغالطات ابهام، مغالطات عدم دقت برای گمراه سازی، مغالطات مغالطات ادعای بدون استدلال، مغالطات مقام دفاع و مغالطه در استدلال پیش فرض نادرست، میشود. بدین جهت در مواجهه با این شبهه، و ناظر به نوع و تنوع مخاطبی که طالب پاسخگویی است، جوابها میتواند متفاوت باشد.
در تقسیمبندی شیوههای جواب دهی باید دانست که اگر مخاطب درون دینی و یا طالب شناخت حق بود، راهبرد مطلوب پاسخ دهی حلى و استدلالی است، ولی اگر مخاطب شخص مغلطهگر و یا جامعه وهابیت بود، در اینجا به علت دوری ذهنیت این گونه افراد و جوامع از نگرشهای علمی و عقلی، روش پاسخهای نقضی کارآمدتر است.
وهابیت با حذف عنوان «امام» از حسنین (ع)، شخصیت آنان را در حد دیگر انسانها تنزل میدهند و تا وقتی که این دیدگاه انسان شناختی حداقلی وجود داشته باشد، شبهات عاشورایی به حیات خود ادامه میدهند.
نویسنده در نقد رویکرد صداوسیما در مقابل این شبهات مبنایی مینویسد: در مواجهه با این شبهه مهم عاشورایی، یکی از مهمترین راهبردهای مواجهه، کشف مغالطات و وارونهسازیهای انسان شناختی وهابیت درباره شخصیت حسنین (ع) است. این در حالی است که در اکثر قریب به اتفاق برنامهسازیهای رسانه ملی، به این زاویه گرایش از بحث کم توجهی میشود و به جای تعیین تکلیف دیدگاه در این مبناییترین پیش فرض، موضوع سخن کارشناسیها به سوی نتایج و دستاوردهای اندیشه شیعی و یا وهابی میرود بدون آنکه پیش از آن، مبانی بحث مورد نقد و بررسی و یا اثبات قرار گرفته باشند.
بخش دیگری از کتاب درباره شبهات تاریخی وهابیت است. نویسنده در این باره مینویسد: در زمینه شبهات تاریخی، وهابیت به دنبال ارائه و تحمیل قرائتی ساده و موجز و یک سویه از تاریخ صدر اسلام است تا بر اساس این روایت بتواند تاریخ پژوهی تحلیلی و انتقادی نسبت به صدر اسلام را در جهان اسلام به تعطیلی بکشاند، چرا که در غیر این صورت تمامی مبانی اندیشهای و فرهنگی و اجتماعی که بر مبنای آن وهابیت طراحی و ایجاد شده است فرو خواهد ریخت.
بنیان وهابیت بر تطهیر تاریخ صدر اسلام از تمامی نفاقها و دشمنیها و معرفی اسلام اموی به مثابه تنها اسلام بازمانده از دوران صدر اسلام است، چرا که بنیان اسلام وهابی چیزی جز اسلام قشری متحجرانه سکولار در سیاست و با کارکردهای حداقلی در تمدن سازی، ضد علم و فرهنگ، مبتنی بر تعصبات جاهلی و ... نیست و در این بستر است که عاشورا به مثابه تهدیدی جدی بر علیه بنیانهای فرهنگی و سیاسی و فکری وهابیت عمل میکند. بدین جهت آنان در جنگ ماهوارهای و رسانهای خود ماموریت تحریف و تخریب و یا تحریف و مصادره تاریخی عاشورا را به اجرا میگذارند.
آنان در ادامه راهبردهای کلامی، در شبهههای تاریخی تلاش میکنند که هر چه از عاشورا نقش ضد اموی داشته و کارکرد حماسی دارد، از آن پاکسازی کنند. بخشی از گزارههای تاریخی آنان درباره عاشورا چنین است: «عاشورا قیام هدفمند نبود، یک حادثه تاریخی بود»، «مسئله عاشورا مسئله امام با کوفه است نه مسئله امام با امویان و یزید»، «در عاشورا جنایات جنگی رخ نداده و تمامی ادعاها دروغهای شیعه است»، «در عاشورا اگر هم جنایتی رخ داده توسط شیعیان کوفی و بدون دستور از سوی مقامات بالاتر بوده است»، «در فرایند قیام اگر جنایت و یا بحرانی رخ داده، حداقل نیمی از تقصیرات متوجه سوء مدیریت امام در مواجهه با بحران است»، «اهلبیت امام پس از عاشورا مورد احترام بوده و با عزت و احترام به شام برده شدند.» و ... بدیهی است اگر مجموعه برداشتهای کلامی وهابیت که نتیجهاش اثبات انسان عادی بودن امام حسین (ع) است، را با روایت تاریخی آنان از حادثه کنار هم بگذاریم، عاشورا نه تنها یک حماسه نخواهد بود، بلکه همانگونه که در مجموعه برنامهسازیهای وهابیها در دهه محرم شاهد هستیم، عاشورا آکنده از تناقضات و پارادوکسها است.
در کتاب نمونهای از قرائت تناقض آمیز وهابیت درباره عاشورا بیان شده است. برخی از این تناقضها عبارت از این است: امام حسین (ع) در احادیث نبوی، بهشتی و الگو معرفی شده است، اما از طرفی در نگاه وهابیت، قیام او با مخالفت صحابه همراه بود، خروج بر خلیفه وقت بود و باعث تفرقه مسلمانان شد. این نمونهای از دو گزاره متناقض است. دو گزاره متناقض دیگر: بین اهل بیت و صحابه و حتی امویان رابطه دوستی و محبت برقرار بود. گزاره نقیض آن: امام توسط لشکر یزید در کربلا به شهادت رسید. نمونه دیگر از تناقض: مردم کوفه، چون حسین را دعوت کردند شیعه بودند. گزاره نقیض آن: مردم کوفه به دستور یزید و تحت تاثیر تشویق و تهدید او در لشکر ابن زیاد شرکت کردند.
برای تاکید بر این تناقض گوییهای تاریخی میتوان ضمن رصد گزارههای تاریخی در مجموعه برنامههای میز گردی و مستند شبکههای وهابی در دهه محرم، به نظاره سریال «الحسن و الحسین» پرداخت. چرا که در این سریال پس از تلاشهای فراوان برای نمایش روابط نیک بین حسنین با صحابه و تابعین و امویان و نمایش تصاویر فراوان در این زمینه، وقتی به حادثه عاشورا میرسد ناگهان به جای داستانهای نمایشی بازسازی شده، به گزارش خبری روی آورده و گزارشی سریع از اصل کشته شدن امام و یارانش میدهد.
علت این امر این است که اگر حادثه عاشورا به روایت شیعی نمایش داده میشد، تمامی سریال زیر سوال میرفت و اگر روایت وهابی نمایش داده میشد، عاشورا جنگی بیمنطق و بیهوده نمود پیدا میکرد که مصداق خود کشی میشد و امام زیر سوال میرفت. بدین جهت آنان برای فرار از دو سویه آسیب ناچار شدند صورت مسئله را حذف کنند و در سریال به جای تصویر سازی داستانی، تنها به صورت نریشن اطلاعات مبهمی از رویداد عاشورا بدهند و در پایان تاکید کنند که فراموش نکنید که هم قاتلین عاشورا در دنیا خیر ندیدند و قصاص شدند و هم امام خودش تاکید کرده است که برایش عزاداری نشود!
رضایی آدریانی، رصد سرگردانیهای وهابیت در حوزه شبهات تاریخی را امری جالب و فرصت ساز طنز پردازیهای افشاگرایانه دانسته است.