شعار سال: بولتن نیوز با انتشار یادداشتی به قلم مرتضی قربانی نوشت: در این ۱۰ سال گذشته کشور درگیر مشکلات اقتصادی بزرگی است، تحریمها از یک طرف و نا کارآمدی مسئولان از یک طرف این مشکلات را تشدید کرده است. در شرایطی که کشور درگیر حل مشکلات اقتصادی که بخش اعظمی از آن به دلیل تصمیمهای غلط گذشته است نسلی به خیابان آمده است که در ۱۰ سال گذشته هیچ برنامه مدونی برای تفریح و سرگرمی و فرهنگ آن اندیشیده نشده، نسلی که بهتر از پدر و مادرانش فضای مجازی را میفهمد، نسلی که برای ارتباط با دوستانش لازم نیست به بیرون از خانه برود، نسلی که سردارجنگهای بازیهای های موبایلی است.
نسلی که نه برایش اهمیت حجاب و خانواده تبیین شده است نه استقلال و وطن.
بولتن نیوز در ادامه نوشته؛ اگر در جریان اعتراضها باشید میبینید که دهه شصتی و هفتادی در آن کمتر دیده میشود، آن نسل امروز به دنبال حل مشکلات اقتصادی خودش است و مشکلات فرهنگی و اجتماعی برایش اولویت ندارد.
شاید اگر دو قطبی فکر کنید نسل دهه هشتادی و نودی هم که در اعتراضات حضور ندارد موافق سیاستهای جمهوری اسلامی است، اما این افراد هم عدم دلیل حضورشان این است که روحیه هیجانی ندارند.
نسلی که نمیتواند در دیالوگ با دوستانش دلیل اهمیت اسقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را شرح دهد فلذا یا دوری میکند یا بی تفاوت به قصه نگاه میکند.
به نظرم این افراد خطرناکتر از نوجوانانی هستند که امروز برای تخلیه هیجان خود به کف خیابانها آمده اند. نسل بی تفاوت و خالی از مبانی اصیل انقلاب که به هیجانات کاری ندارد، سرش به درس و کتابهای مدارس و دانشگاههایی بند است که ذرهای مبانی اصیل را به آن منتقل نمیکند. درس میخواند، دکترا میگیرد و با مدرکش مسئول آینده مملکت میشود، اما مدیری که فقط با بادکنک تحصیلات آکادمی رشد کرده است.
نسلی هم که امروز برای رسیدن به یک آزادی خیالی در خیابان آمده قطعا طعم تغییر حکومت را نخواهد چشید، اما سرکوب شده از اتفاقات نا امیدانه به آینده فکر خواهد کرد.
حال راه حل چیست؟
نسل خطرناک بی تفاوت
قطعا این راه ازآموزش و پرورشی میگذرد که به وظایف خود در این سالها عمل نکرده است.
این جوان کف خیابان زمانی به حرف خوب شما گوش میدهد که قبلا به حرفش خوب گوش کرده باشید و جوابی برای سوالهای بی شمارش داده باشید. اصلا برایش سوال ایجاد میکردید و جواب میدادید.
مدرسهای که ۱۲ سال درس زبان خارجی به دانش آموز میدهد و وقتی دیپلم به دست او را وارد دانشگاه یا سربازی میکند نمیتواند ۲ کلام انگلیسی یا عربی حرف بزند و حتی فارسی و زبان معیارش لنگ میزند نباید توقع داشت که فکر کردن، حل مسئله و مقابله با بحرانها را بفهمد و آن را خوشبینانه در دانشگاه تکمیل کند، تازه اگر این جوان به دانشگاه راه پیدا کند. اگر به سربازی برود که ۲ سال کسالت بار و خشن را تجربه خواهد کرد و به جای این که اعتقادات و تفکراتش صیقل داده شود تیز میشود. یا منزوی شده و یا سرکوب شده بارخواهد آمد.
این وسط چه کسی سود خواهد برد؟
ضد انقلابی که دنبال آدمهایی است که نه قدرت تحلیل به دست آورده و در سادهترین مسائل راه را گم میکند و نه قدرت مقاومت در مقابل این حجم از اطلاعات و دادههای دروغ دارد.
فرزندان مسئولین حال حاضری سود میکنند که در خیال راحت در بهترین مدارس و بدون دغدغه مالی درس میخوانند و در آینده بورسیه دانشگاهی در خارج از ایران میشوند تا بروند و لیبرال شوند و نهایتا برگردند تا نسلی را مدیریت کنند که نه قدرت تحلیل دارد نه انگیزهای برای یاد گرفتن.
بروید و در خلوت خودتان حساب و کتاب کنید که ۱۵ سال آینده چه کسانی بر نوهها و نبیرههای شما مسلط خواهند شد.
اگر قرار است وزارت آموزش و پرورش نه به درستی آموزش دهد و نه پرورشی در کارش باشد بهتر است که به وزارت تحصیل تغییر نام پیدا کند.
حداقل تکلیفمان را میدانیم که قرار است برای نسلی که در بمباران اطلاعات غلط هدف قرار داده شده هیچکس نگران نیست و اسم آموزش و پرورش را یدک نمیکشد.
اگر قرار است خانواده و تربیت خانوادگی را مقصر یکی از ضلعهای این اتفاق در نظر بگیریم باید توجه داشته باشیم خانوادهای که در ۱۰ سال گذشته درگیر مشکلات اقتصادی است نمیتواند برای تربیت فرزندانش وقت بگذارد. پدری که صبح از خانه بیرون میرود و برای امرار معاش تلاش میکند و نیمه شب به خانه برمیگردد نمیتواند که نیازهای اجتماعی و فرهنگی فرزندانش را رفع کند. مادری که کنار مادری مجبور به کار کردن است توقعی نیست که بتواند نیازهای عاطفی فرزندانش را برطرف کند.
دهه حساسی پیش روی جمهوری اسلامی ایران است، دیگر نمیتوان در را بر روی همان پاشنه قبلی که هرچه پیش آمد خوش امد بچرخانیم. باید فکر اساسی برای اقتصاد و آموزش و پرورش مملکت کرد.
کاش این هشدار را جدی بگیریم که مجبور نشویم در ۱۰ سال آینده بگوییم در این برهه حساس کنونی هستیم!