پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۹۷۵۰
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۸
برخورداری از نگاه ملی و ایرانی و لزوم توجه دوباره به ادبیات کهن از جمله مهم‌ترین نکاتی است که محمد قوچانی، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای پس از تماشای نمایش موزیکال «هفت خان اسفندیار» به آن‌ها اشاره می‌کند. این نمایش اولین دورخیز سازمان رسانه‌ای هنری اوج در تئاتر صحنه‌ای است که اقتباسی است آزاد از داستان مشهور شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی. قوچانی بر این باور است سازمان‌های حاکمیتی همچون اوج با ورودشان به چنین حوزه‌هایی می‌توانند در زمینه تقویت نگاه ملی و ایرانی کمک کننده باشند. از این رو در تکمیل تعبیری که پیش‌تر نسبت به سازمان اوج داشته و از آن به عنوان «هالیوود اسلامی» یاد کرده بود؛ حالا عنوان «هالیوود ایرانی» را برای این سازمان به کار می‌برد.

شعار سال: برخورداری از نگاه ملی و ایرانی و لزوم توجه دوباره به ادبیات کهن از جمله مهم‌ترین نکاتی است که محمد قوچانی، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای پس از تماشای نمایش موزیکال «هفت خان اسفندیار» به آن‌ها اشاره می‌کند. این نمایش اولین دورخیز سازمان رسانه‌ای هنری اوج در تئاتر صحنه‌ای است که اقتباسی است آزاد از داستان مشهور شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی. قوچانی بر این باور است سازمان‌های حاکمیتی همچون اوج با ورودشان به چنین حوزه‌هایی می‌توانند در زمینه تقویت نگاه ملی و ایرانی کمک کننده باشند. از این رو در تکمیل تعبیری که پیش‌تر نسبت به سازمان اوج داشته و از آن به عنوان «هالیوود اسلامی» یاد کرده بود؛ حالا عنوان «هالیوود ایرانی» را برای این سازمان به کار می‌برد.

«هفت خان اسفندیار» حرکت «اوج» به سمت هالیوود ایرانی است
*آقای قوچانی نظرتان درباره تئاتر «هفت خان اسفندیار» چیست؟ بعد از دیدن نمایش چه نکاتی توجه شما را به خود جلب کرد؟

-به نظر من آنچه در تئاتر «هفت خان اسفندیار» درخشش و برجستگی داشت به جز نکات فنی و تکنیکی؛ محتوای اثر و تلاشی بود که برای بیان هنری شاهنامه در نظر گرفته شده بود. در تاریخ معاصر، دو بار است که به شاهنامه نیاز پیدا می‌شود و یادآوری می‌شود شاهنامه چه نقش مهمی در تکمیل هویت ملی ما داشته است. یک بار در بزرگداشت کنگره هزاره فردوسی که توسط محمدعلی فروغی طراحی شد؛ این اتفاق رخ داد و یک بار هم بعد از انقلاب اسلامی در همایشی بود که به منظور بزرگداشت شاهنامه فردوسی برگزار شد. هر دو بار نشان داده شد فارغ از گفتمان‌های سیاسی به لحاظ هویت ملی، شاهنامه چقدر حائز اهمیت است. در نتیجه بر این باور هستم رجوع مجدد که در حال حاضر به خصوص از طرف گروه‌های مذهبی جامعه به شاهنامه می‌شود، گویای آن است که این اثر همچنان زنده است و همچنان معاصر و حتی مدرن است و می‌تواند با مخاطب امروز نیز هم‌کلام شود. آتاتورک زمانی که می‌خواست جمهوری ترکیه را به عنوان یک دولت مدرن از خاکستر امپراطوری عثمانی تاسیس کند؛ خطاب به ایرانی‌ها می‌گفت شما یک حماسه ملی به نام شاهنامه دارید که برای تان زبان، تاریخ و فرهنگ ساخته است. من باید برای ملت ترک چیزی را دست و پا کنم؛ لذا شاهنامه یک سرمایه بسیار بزرگ است….. این سرمایه بزرگ وارد بیان هنری شده است.

نمی‌خواهم از کلمه ایدئولوژی استفاده کنم، اما به لحاظ گفتمانی آن اتفاقی که رخ داده است شاهنامه به ما کمک می‌کند موقعیت ملی‌مان را در همین دنیای مدرن نیز تشخیص دهیم. فهم این نکته که چطور می‌شود یک ملت به قهرمان نیاز پیدا کند و قهرمان‌اش بتواند سرزمینی را نجات دهد در جامعه‌ای که متاسفانه تحت تاثیر تفکرات چپ قرار گرفته و بسیار ضد قهرمان شده؛ در حال حاضر نکته بسیار مهمی است. داستان، وجه اسطوره‌ای دارد و نمی‌توان به طور کامل به آن نگاه واقع‌بینانه و رئالیستی داشت. اما جای خالی آرمان و سلحشوری که بتواند به ملتی اراده بدهد و از تحقیر، خود تحقیری و دگرتحقیری که امروز مد شده نجات دهد را به خوبی نشان داده است. ضمن اینکه در این نمایش نشان داده شده در تاریخ، فرهنگ و تمدن ما بر خلاف عبارات منحرفی که به شاهنامه نسبت می‌دهند زن چه مقام بالا و مهمی داشته. این تئاتر نشان می‌دهد چطور می‌تواند جامعه‌ای هویت خود را از طریق بیان اسطوره‌های تاریخی بازیابی کند. از این جهت فکر می‌کنم نمایش «هفت خان اسفندیار» کار بسیار مهمی را آغاز کرده است. به خصوص که سرمایه‌گزار آن نهادی است که علی القاعده یک نهاد ایدئولوژی تلقی می‌شود؛ اما به هیچ عنوان در این اثر نگاه ایدئولوژیک وجود نداشت. نگاهش نگاه ملی بود و برای همین ارزشمند است. به لحاظ هنری نیز بازی‌های خوبی از سوی بازیگر‌ها شاهد هستیم. موسیقی در آن بسیار خوب و قوی به کار برده شده است و تلاشی که برای تلفیق یک متن کهن با بیان‌های جدید هنری صورت گرفته شده کار را بسیار ارزشمند و با کیفیت کرده است.

*آیا در این کار نقطه ضعفی را هم شاهد بودید؟

-من کارشناس و منتقد هنری نیستم تا بتوانم به نقاط ضعف نمایش اشاره‌ای داشته باشم. البته داستان عبور از خان‌ها دقیقا منطبق بر شاهنامه نبود و مواردی بوده که آن دقت به اندازه کافی صورت گرفته نشده است. جایی هم نقدی خواندم که گفته شده بود جملات معاصری به اثر افزوده شده که جانمایی مناسبی نداشته مانند جمله «بودن یا نبودن» و جمله‌ای از والتر بنیامین که «تاریخ را فاتحان می‌نویسند» و دیگر عباراتی که از متون نمایشی جدید آمده که الزاما نیازی نبوده به کار برده شود. به هر حال شاهنامه اثری کامل هم از نظر داستان پردازی و هم بیان است؛ اما همینکه از متون دیگری همچون مولوی و خیام نیز استفاده شده بود خوب بود و توانست نمایش را جذاب کند. در هر صورت نباید هنرمند را محدود به یک متن کرد تا عینا و نعل به نعل آن را به کار ببرد. با دیدن این کار متوجه شدم چقدر متن‌های ادبی و هنری‌مان در تاریخ ادبیات هنر ایران می‌تواند به درد کار‌های هنری و نمایشی مدرن بخورد. چرا نمی‌توانیم سریال و فیلم بسازیم؟ چرا محدود به اثری هستیم که یک قرن پیش جزو اولین آثار سینمایی است که درباره فردوسی ساخته شده. نمایش‌های حماسی بسیاری در ادبیات کشور وجود دارد، اما از آن‌ها استفاده نمی‌شود. در صورتی که کشوری مانند ترکیه آثار هنری درباره عثمانی می‌سازند و حتی به تاریخ ایران هم دستبرد می‌زنند و از آن استفاده می‌کنند. در حالی که کل تاریخ کشور ترکیه به ۶۰۰ سال هم نمی‌رسد. ولی ما از متنی که هزار سال سابقه دارد و نیز از ۲ هزار سال تاریخ داریم؛ برای ساخت آثار هنری بهره نمی‌بریم؛ بنابراین ساخت چنین آثاری بسیار ارزشمند است و‌ای کاش دیگران هم این آزمون و خطا را انجام دهند و در آثار سینمایی و تلویزیونی شاهنامه را ببینیم؛ بنابراین نقد و بررسی نقاط ضعف این اثر را بر عهده منتقدان می‌گذارم و امیدوار هستم که چنین کار‌هایی نقطه آغازی باشد برای ساخت آثار بهتر و ارزشمندتر.

*شما به عنوان فعال رسانه دارای دغدغه‌های فرهنگی هستید. به نظرتان چگونه باید آثاری مبتنی بر ادبیات کهن ساخت که ضمن حفظ ارزش آن ها، برای مخاطب امروز دارای جذابیت باشد؟

-شاهنامه و اصولا متون ادبی کلاسیک فارسی از ۲ جهت مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته‌اند. از یک طرف از سوی روشنفکران و از طرف دیگر از سوی نهاد‌های ایدئولوژیک و حکومتی. تا مدت‌ها به شاهنامه با عنوان اینکه نامه شاهان است، رجوع نمی‌شد. فکر می‌کردند اساسا شاهنامه در تضاد اندیشه دینی است. در صورتی که می‌دانیم فردوسی شیعه و محب حضرت علی (ع) است. اما در نهاد‌های حاکمیتی مورد توجه قرار نگرفته و خوشحال هستم بالاخره یک نهاد حاکمیتی دارد از این اثر حمایت می‌کند. روشنفکران هم به آن توجه نکرده‌اند. بر اساس نقد‌هایی که احمد شاملو از یک موضع کاملا مارکسیستی بی‌ربط به شاهنامه نگاه کرده مشخص است توجه درست به آن نشده. البته در دهه اخیر رجوع به مفهوم ملیت و ایرانیت در روشنفکران و حاکمان به وجود آمده. خود این اتفاق باعث شده تا نهضتی به وجود آید که به شاهنامه فکر و برایش سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاران بخش دولتی و خصوصی باید هر دو وارد کار شوند. هرچند ممکن است بخش خصوصی توان کافی نداشته باشد؛ اما بخش دولتی که توان آن را دارد لازم است ورود کند. خوب است درباره تاریخ اسلام کار ساخته شود؛ اما در هر صورت فردوسی هم بخشی از تاریخ اسلام و ایران محسوب می‌شود؛ لذا لازم است این قصه‌ها مورد اقتباس قرار بگیرند که این اقتباس‌ها می‌تواند یا فقط بیان یک روایت تاریخی باشد یا دارای زبان امروزی. به نظر من این کار نه تنها شدنی است بلکه یک وظیفه ملی است. ۱۰‌ها سریال می‌شود با داستان‌های شاهنامه ساخت. آنقدر کاراکتر‌ها و شخصیت‌ها در شاهنامه متنوع است که می‌توانند دستمایه آثار مختلف قرار گیرند. شرط آن این است که اراده و تعصبی وجود داشته باشد. وقتی می‌بینم سریال‌های ۲۰۰-۳۰۰ قسمتی درباره تاریخ عثمانی ساخته می‌شود یا حتی به تاریخ سلجوقی دستبرد می‌زنند و آن را با توجه به ر‌وایت خودشان می‌سازند افسوس می‌خورم چطور آثار هنری ما دیده نمی‌شود. من اطمینان دارم فیلم‌های سینمایی بسیار جذاب و سریال‌های تلویزیونی بسیار خوبی می‌توان ساخت که لازمه آن وجود یک اراده قوی و مصمم است.

«هفت خان اسفندیار» حرکت «اوج» به سمت هالیوود ایرانی است

* «هالیود اسلامی» تعبیری است که شما در یکی از یادداشت‌های‌تان به سازمان اوج نسبت دادید. به نظر تعبیر جالبی است. این سازمان در اولین تئاتر صحنه‌ای خود به موضوع ملی و ایرانی ورود کرده. با توجه به تعبیر خودتان نظرتان در زمینه ورود اوج به این حوزه چیست؟

-آن زمان که تعبیر هالیوود اسلامی را درباره سازمان اوج به کار بردم تلاش کردم تا یک تعریف و شناخت درست در یادداشتم درباره هالیوود ارائه دهم. در ایران، هالیوود به عنوان یک ژانر استعماری و استکباری شناخته می‌شود؛ اما واقعیت این است که هالیوود اساسا یکی از ملی‌ترین تعابیر هنری نسبت به یک کشور را دارد. هالیوود مجموعه‌ای از بنگاه‌هاست. ژانر و سبکی است که سعی می‌کند مسائل آمریکا را در یک اثر هنری نشان دهد. خانواده آمریکایی به عنوان آن سبک هنری جامعه و روابط اجتماعی که نشان داده می‌شود و اینکه در نهایت پرچم آمریکا حتی در ضد آمریکایی‌ترین فیلم بالا می‌رود. از نظر من هالیوود یعنی پرچم آمریکا بالا برود. ما باید در ایران نیز کاری کنیم که در نهایت پرچم ایران بالا برود. هر جناح و هر مسئول و هر روشنفکری ممکن است خطاکار باشد و اشتباه کند؛ اما ایران باید بماند؛ بنابراین خیلی خوشحال هستم وقتی به شاهنامه رجوع و تئاتر از آن ساخته می‌شود در نهایت پرچم ایران بالاست. اگر از این نمایش سوءاستفاده می‌شد و در لحظه آخر یک مفهوم سیاسی ایدئولوژیست را القا می‌کرد تردید نکنید که مخاطب اثر را پس می‌زد؛ بنابراین می‌خواهم این را اضافه کنم که ما هالیوود ایرانی هم می‌خواهیم. آن هالیوود اسلامی در نهایت می‌خواهد پرچم اسلام و تشیع را بالا ببرد. اگر تشیع بخواهد پرچم‌اش بالا برود فقط و فقط از راه ایران است. ایران یک واحد سیاسی است که آگاهانه و آزادانه این مذهب را انتخاب کرده و آن را به تکامل و رشد رسانده، جهانگیر و گسترده کرده و حافظ آن است. حالا فردوسی نماد عینی آن است. فردوسی در عشقی که به دین و ایران دارد آن را توام می‌کند. فکر می‌کنم هالیوود ایرانی تعبیری گویاتر از هالیوود اسلامی برای سازمان اوج باشد.

*سال گذشته سریال «مستوران» از تلویزیون پخش شد که موضوع آن روایتی از داستان‌های کهن ایرانی بود. برخی رسانه‌ها که با اوج هم‌جهت هستند مطالبی را منتشر کردند که این سازمان با ساخت سریال‌های اینچنینی مسیری انحرافی پیش گرفته است؛ با این استدلال که رسالت اوج تولید کار‌های انقلابی و مذهبی است. نظر شما چیست؟

-فارغ از انتقاد‌هایی که به آن اشاره کردید، معتقد هستم پرداختن به تاریخ ایران در شرایطی که دشمن دنبال تجزیه ایران است و حتی فراتر از حکومت به این موضوع نگاه می‌کند و تاریخ ایران، نهضت مشروطه، جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی را انکار می‌کند تا صفی از تجزیه طلبان در مقابل آن قرار گیرند؛ ساختن فیلم و سریال درباره ایران یک عمل انقلابی محسوب می‌شود. مهم‌تر از انقلاب، هیچ چیز دیگری نیست. سال ۱۳۵۷ وقتی انقلاب رخ داد همه جریان‌ها و طیف‌ها در آن حضور داشتند. برخلاف آن‌هایی که گفتمان انقلاب اسلامی را به خودشان محدود می‌کنند؛ چپ و راست، ملی و مذهبی و غیر مذهبی، سنتی و مدرن در آن انقلاب بودند. اهمیت انقلاب اسلامی در آن بود که موضوع‌اش ایران بود. رهبر آن کسی بود که می‌خواست برای این کشور کاری انجام دهد؛ لذا اگر انقلاب را به یک فرقه، دستگاه و سازمان محدود کنیم کار اشتباهی کرده‌ایم. من سبک روایی سریال «مستوران» را به دلایل شخصی خیلی نمی‌پسندیدم. خوش آب و رنگ بود؛ اما ریتم تندی نداشت. مثلا همین تئاتر «هفت خان اسفندیار» در عین حال هیجان‌انگیز هم بود. به دلیل ماهیت موزیکال و قصه‌ای که روایت می‌شود می‌توانست غرور ملی را زنده کند؛ بنابراین معتقد هستم انقلابی‌ترین کار ممکن، همین است که به ایران بپرداریم و ایران را از دست مدعیانی که فکر می‌کنند برای ایران بهتر اندیشه می‌کنند در بیاوریم.

*کار‌هایی که سازمان اوج انجام می‌دهد مانند فیلم سینمایی «غریب»، «سرهنگ ثریا»، نمایش میدانی «جهان بانو»، برنامه‌های تلویزیونی، دیوارنگاره‌های میدان ولیعصر و… را چقدر دنبال می‌کنید؟ فکر می‌کنید این سازمان چه کار‌هایی را باید انجام دهد تا تاثیرات خوبی بر روی فرهنگ کشور بگذارد؟

-به نظر من سازمان اوج جزو موفق‌ترین سازمان‌ها و نهاد‌های هنری بوده است که در طی این سال‌ها کار کرده. چند شب پیش بود که اتفاقا فیلم سینمایی «غریب» را تماشا کردم و دیدم در این اثر هم نگاه ملی حاکم است. من این نگاه ملی و مرزی که با نگاه ایدئولوژی پیدا می‌کند را تحسین می‌کنم. تصور من بر این است امروز، مقاومت واقعی در همین است. مدیران این سازمان به آن چیزی که رسیدند و باور دارند را بسازند و از طعنه و انتقاد‌ها نترسند. حتی می‌توانند دایره این فعالیت‌ها گسترده‌تر کنند. در نتیجه امیدوار هستم ساخت تئاتر «هفت خان اسفندیار» مقدمه‌ای برای گسترش این مسیر ایرانی و ملی باشد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت صبا، تاریخ انتشار:۳ تیر ۱۴۰۲، کدخبر: ۳۷۲۱۶۱، sabakhabar.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین