از دل همین آمار و ارقام است که روشن میشود اصفهان به عنوان نخستین شهر اعلام حکومت نظامی مطرح است، بسیاری از رجال سیاسی و انقلابی کشور از گذشته تا امروز از این دیار برخاستهاند و البته بسیاری از ترینها نظیر بیشترین نهاد فرهنگی نیز پس از پایتخت به اصفهان تعلق دارد.
پیشتازی در بزنگاهها و گلوگاههای سخت تصمیمگیری نظیر پایان فتنه 88 در 8 دی ماه 88 نیز از نمونههای دیگری است که اصفهان را به عنوان گزینه بدیل پایتخت مطرح میکند که حتی در برخی موارد از تهران با جمعیت 12 تا 16 میلیونی هم جلوتر بوده است.
اما با وجود اینکه میتوان ماحصل دستاوردهای نخبگانی این شهر را تئوری پردازی در سایه برای انقلاب و تربیت نیروهای عملیاتی و فرماندهان طراح و اجرایی برای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و شرایط کنونی دانست اما نیروی گریز از مرکز در اصفهان باعث شکلگیری یک پدیده نامیمون شده است.
نخبگان، چهرههای سیاسی و مدیران 15 سال اخیر این استان به شدت فضا را به سمت تبدیلشدن اصفهان به «بزرگترین گریزگاه موضعگیری» تبدیل کردهاند و با نیمنگاهی به رشدهای چشمگیر برخی فعالان سابق، تداوم این مسیر برای خود را در مسامحه و تظاهر به عملکرد عقلانی یافتهاند.
این روشن نکردن صریح مواضع و رفتارهای در پس پرده به معضلی بزرگ در اصفهان تبدیل شده که راه را بر پیشرفت در عرصه سیاسی بسته است و این رشد را با تعارفهای بینمک سیاسی و اجرای مدل «همه راضی از هم» تبدیل کرده که موجبات رشد «کوتولههای سیاسی» در جریانات مختلف را فراهم کرده است.
اقلیتی که از خلأ رفتارهای منطقی و انقلابی با گرایشات سیاسی مختلف سوءاستفاده کرده و سعی در جا زدن گنجشک رنگ کرده به عنوان قناری به نسل جوان اصفهان را دارند. نتیجه این اقدام هم چیزی جز تبدیلشدن فضای سیاسی اصفهان به جادهای متروک و کمتردد شده که هر از گاهی موجی از آن عبور کرده و زود فروکش میکند، مسیری که نه در راستای اهداف انقلاب است و نه توان تأثیرگذاری گذشته بر تحولات کشور را دارد.
این که شخصیتها و چهرههای تأثیرگذار اصفهان نسبت خود را با انقلاب و نظام به روشنی بیان نکرده و در بزنگاههای تصمیمگیری که خیل عظیمی از مردم و جوانان منتظر بهرهبرداری از نگرش بزرگان برای تصمیمگیری هستند انفعالی عمل کنند؛ نه تنها دستاوردی جز هبوط و فراموش شدن در گرداب تاریخ را برای این افراد ندارد بلکه باعث بسیاری از سقوطهای و لغزشها به ویژه در جوانان استان خواهد شد که همگی در قبال سرنوشت آنها مسؤول خواهند بود.
معنای روشنی برای ورود نکردن اکثر مدیران فعلی استان و چهرههای سرشناس شهری و استانی در مسائل سیاسی و عدم ارائه تحلیل در این زمینه وجود ندارد و گاهی صرفا منجر به بسنده کردن برخی به ارائه کلیات ابوالبقاء در مناسبتهای ملی نظیر 22 بهمن و روز قدس به عنوان تنها هنر چهرههای سیاسی اصفهان است که آن را هم برای خالی نبودن عریضه از روی متن از قبل تهیه شده میخوانند تا مبادا استفاده از برخی عبارات موجبات تکدر خاطر دیگران را فراهم کند.
شناخته نشدن سر از ناسره در این موضعگیریها و رشد چهرههای نابالغ و یا التقاطی که در هر موسمی متناسب با شرایط رخ نشان دهند، سرنوشت تاریکی را برای سیاست در اصفهان رقم میزند که تبدیلشدن دانشگاهها به باشگاههای سیاسیکاری و بروز دانشجویان در قالب پیاده نظام احزاب تنها بخشی از آثار مخرب آن است.
وقت آن رسیده که چهرههای دو دهه اخیر اصفهان در روشها و منشهای خود تجدیدنظری بکنند و با حضور فعالانهتر و برخی نیز با دست شستن از دیدگاههای ناکارآمد گذشته در شرایط امروز نسبت خود را با نظام، انقلاب و جریانات سیاسی کشور روشن کرده و با اعلام موضع به هنگام و ارائه تحلیلهای صحیح راه را برای رشد بُعد سیاسی اصفهان در کنار سایر ابعاد فراهم کنند.
ادامه روند فعلی و رشد ناهمگون فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اصفهان در کنار کودک عقبمانده سیاسی در این شهر حاصل و ثمری جز خسران و جا ماندن از عرصههای کلان تصمیمگیری در کشور را به همراه نخواهد داشت و همانطور که پیش از این نیز گفته شده سیل عظیمی از مهاجرتها از چهرههای جوان و تأثیرگذار در عرصه سیاسی را به سمت پایتخت و دیگر کلانشهرها روان خواهد کرد.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس اصفهان، تاریخ انتشار: 22 دی 1395، کدخبر: ۱۳۹۵۱۰۲۲۰۰۰۴۸۹، www.isfahan.farsnews.com