شعار سال: تقابل ایدئولوژیها، همواره جزو اساسیترین جدالهای بشریت از ابتدای خلقت تاکنون بوده و در قالبهای گوناگونی بروز پیدا کردهاست. لیبرالیسم را میتوان یکی از مهمترین مکاتب ایدئولوژیک -که پای ثابت جدالهای سده اخیر بوده- نامید. مکتبی که بایستی پایهگذار آن را جان لاک دانست که مبانی اولیه لیبرالیسم را تئوریزه کرد و اندیشمندانی چون مونتسکیو در زمینه علوم سیاسی و مینارد کینز در اقتصاد آن را ادامه دادند و در دهههای اخیر رابرت دال و ساموئل هانتینگتون این بنای پوشالی را کامل نمودند. این ایدئولوژی از ابتدای ظهور در تقابلهای دوگانه با مکاتب مختلفی قرار داشته که یکی از مهمترین آنها تقابل لیبرالیسم با مکتب مارکسیسم در دوران جنگ سرد بودهاست.
اگر آمریکا را به عنوان سرچشمه و معدن فعلی لیبرالیسم بدانیم، این کشور در دورههای گذشته برای اثبات حاکمیت خود بر جهان، سر جنگ با سایر قدرتهای جهان داشته اما طرف مورد مبارزهی آمریکا صرفا به علت نیل به سوی قدرت مورد خصومت قرار نگرفته است. با توجه به تاریخچه جنگ ابرقدرتهای جهان، متوجه میشویم آنچه که عامل اصلی این تعارضها بوده، تقابل ایدئولوژیهاست، نه قدرتطلبی و میل به حکمرانی. به عنوان نمونه در تاریخ دو سده اخیر دنیا تقابل چندانی بین آمریکا و انگلیس به عنوان دو ابرقدرت نمیبینیم، و یا در طرف مقابل شخصیتی مثل فیدل کاسترو که همواره داعیهدار مبارزه با امپریالیسم و استکبار بود، هیچگاه دربرابر جماهیر شوروی موضع خصمانهای نداشت و از همان ابتدای روی کار آمدن، رابطه صمیمانهای با رهبران کمونیست همچون خورشچف داشت.
با این حساب میتوان نتیجه گرفت که دشمنی ابرقدرتها در طول تاریخ بیشتر به عنوان جنگ ایدئولوژیها مطرح بودهاست تا جنگ قدرتها.
نبرد بین لیبرالیسم و کمونیسم را میتوان از مهمترین و پرمحتواترین قسمتهای تاریخ برشمرد. داستان نبرد دو مکتب باطل که هریک به نوعی دچار انحراف بودند. کمونیسم در سال ۱۹۹۰ با فروپاشی شوروی ((به زبالهدان تاریخ پیوست)) و لیبرالیسم نیز هماکنون با افول تمدن غرب نفسهای آخر خود را میکشد و انتظار میرود تا کمتر از سی سال آینده به سرنوشت رقیب دیرینه خود دچار شود.
اما هالیوود به عنوان بازوی رسانهای ایالات متحده همواره سعی داشته در راستای اشاعه لیبرالیسم و تحقق جامعه مطلوب لیبرالها عمل کند. یکی از موارد مشهود این موضوع را میتوان در فیلم پل جاسوسها (Bridge of spies) محصول سال ۲۰۱۵ ساخته استیون اسپیلبرگ دید که با بازی فوقالعاده تام هنکس بازیگر مشهور هالیوود و مارک ریلانس همراه گشتهاست. این فیلم یکی از وقایع اتفاق افتاده در جنگ سرد را بازگو میکند که طی آن آمریکا و شوروی در جریان تقابلات خود با یکدیگر اقدام به مبادله اسیرها مینمایند.
داستان فیلم از آن جایی آغاز میشود که رودلف ایبل (مارک ریلانس) جاسوس شوروی در ایالات متحده توسط مامورین سیا دستگیر میشود و آمریکا برای حفظ ظاهر بشردوستانه خود در برابر جامعه جهانی، اقدام به تشکیل دادگاهی برای جاسوس شوروی نموده و جیم داناوان (تام هنکس) را به عنوان وکیل تشریفاتی او انتخاب میکند. اما داناوان برخلاف میل سران ایالات متحده سعی در تبرئه کردن ایبل و نجات او از اعدام دارد که این تلاشها به نتیجه انجامیده و ایبل به جای اعدام، به سی سال حبس محکوم میشود. در فاز دیگر این فیلم، نظیر این اتفاق در کشور مقابل افتاده و دو نفر از شهروندان آمریکایی به زندانهای شوروی میافتند: فرانسیس پاورز، افسر نیروی هوایی آمریکا و فردریک پرایر، دانشجوی اقتصاد در برلین شرقی.
فاز دوم فیلم با وجود جاسوسان اسیرشده در دو طرف ادامه یافته و دو کشور در راستای تبادل اسرا وارد عمل میشوند و داناوان -نماینده آمریکا جهت انجام این تبادل- با دریافت پاورز و پرایر در قبال رودلف ایبل ماموریت خود را به بهترین شکل ممکن به پایان میرساند.
نحوه سیر موضوعی این فیلم به گونهای است که به بهترین شکل ذهن مخاطب را مدیریت و او را برای قضاوت بین دو پارادایم آماده میکند و در آخر فیلم این لیبرالیسم است که به عنوان مکتب پیروز و ایدئولوژی برتر شناخته میشود. این سبک از اثرگذاری روی مخاطب را در بسیاری از آثار هالیوودی میتوان دید، به عنوان مثال در فیلم والاستریت ۱ یا فیلم Margin Call (درخواست نهایی) حقایق و مصائب اقتصادی آمریکا و سقوط آن به طور واضح بیان گشته و ذهن مخاطب آماده دریافت حقایق و پیام اثر میگردد و در پایان فیلم، هژمونی و تسلط نظام حکومتی آمریکا بر سیستمهای مالی را به نمایش گذاشته و برتری اقتصاد آمریکا را به عنوان پیام مدنظر خود به مخاطب القا میکند. در ((پل جاسوسان)) نیز در فاز اول فیلم برخورد نظام کمونیستی و لیبرالیستی را با ضعف و قوتهای هریک بیپرده نشان داده و بستر فکری مورد نظر را در مخاطب ایجاد مینماید، اما در فاز دوم فیلم با ظرافت خاصی سعی شده تا برتری و سلطه آمریکا را در جریان نحوه تعامل با اسرا و مذاکره با رژیم مقابل نشان دهد. در آخر فیلم حکومت آمریکا اسیر خود را با وجود عدم تعهدی که داشت با آغوش باز میپذیرد، اما رودولف ایبل که نسبت به کشور و عقاید خود کاملا وفادار بوده، در دنیای کمونیسم محو میشود.
با توجه به کمرنگ شدن اثر نظامهای مارکسیستی در دنیای امروز، موج حملات رسانهای هالیوود به این مکتب نسبت به گذشته کمتر شدهاست. در عوض سیستم امپریالیستی آمریکا، دشمن قدرتمندتر و کاملتری به نام ایدئولوژی اسلام پیدا کرده که در حکومت ضداستکباری جمهوری اسلامی ایران نمود یافته است. به همین دلیل سیبل اصلی حملات هالیوودی در سالهای اخیر تفکر اسلام و مکتب تئوئیسم بوده و میتوان گفت دوگانه مارکسیسم-لیبرالیسم جای خود را به ابردوگانه اسلام-امپریالیسم داده است.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی ائل خبر، تاریخ 12 بهمن 95، کد مطلب: 53099: www.elpress.ir