شعار سال: شاید اگر از بیکاری بهعنوان بزرگترین معضل بیش از 50 هزار معلول مازندرانی نام ببریم سخنی به گزاف نگفتهایم. هر چند که بر اساس قانون درصدی از افراد این جامعه آماری باید در بین فهرست مستخدمان دستگاههای اجرایی باشند، اما بالا بودن آمار این گروه باعث شده تا آنان همواره با دغدغه بزرگی به نام پیدا نکردن کاری مناسب وضعیت جسمانی خود دست به گریبان باشند.
«محمد» وقتی که شش ماهه بود با تزریق اشتباهی آمپول پنی سیلین سلامت یکی از پاهایش را از دست داد. اکنون وارد دهه چهارم زندگی خود شده است. او دانش آموخته رشته ادبیات است. سالها به دنبال یافتن کاری مناسب وضعیت جسمانیاش بود اما نتوانست توفیقی در این مهم به دست آورد. حالا با قرض کردن مبلغی یک وانت بار خریده و در کنار خیابان، بلال میفروشد. خودش میگوید زندگی به خاطر معلولیت پایش روی خوش به او نشان نداده و اکنون نگران است، نگران از اینکه اگر چند سال دیگر نتوانست کار کند چه کسی خرج زندگیاش را بدهد. او مثل هزاران معلول دیگری که در جای جای این استان سرسبز زندگی میکنند، تخصص لازم برای کار در یک کارگاه را دارند اما هیچ وقت شرایط مناسب اشتغال برایشان ایجاد نشده است. بسیاری از آنان حتی وامهای خود اشتغالی از بهزیستی گرفتهاند اما مبالغ دریافتی آنقدر ناچیز بود که پول دریافتی هزینه شد وتغییری در روند زندگی آنان ایجاد نکرد. حالا ضرورت ایجاد مراکزی برای اشتغال اعضای این گروه کثیر از مردم بیش از همیشه احساس میشود. در استان قزوین گروهی از معلولان، مرکزی به نام «توانا» ایجاد کردهاند که با گذشت مدتی بیش از 600 نفر از اعضای جامعه معلولان بهکار مشغول شدهاند. مدیرعامل این مرکز چند روز قبل وقتی گروهی از اصحاب رسانه مازندران را برای بازدید از مرکز توانا به استان خود دعوت کرده بود اعلام کرد که در آیندهای نزدیک قرار است چنین مرکزی در مازندران نیز ایجاد کنند. در این مرکز همه نوع معلول با محدودیتهای مختلف جسمی اعم از نابینا و معلولان حرکتی در بخشهای مختلف در کارگاههایی مشغول به کار هستند. در این راه، مدیرعامل یک کارخانه بزرگ شوینده که خود نیز معلول حرکتی است و تقریباً بیشتر زمان زندگیاش را روی ویلچر میگذراند با اعضای این مرکز همراه شده و بخشهایی از کار شرکت خود را از قبیل بستهبندی اقلام تولید شده به این توان جویان سپرده است. اکنون کارکنان برخی از بخشهای این مرکز چنان تخصصی پیدا کردهاند که حتی راندمان کاریشان از افراد سالم نیز بالاتر رفته به طوری که بنا بر اعلام مدیریت تولید این کارخانه در حالی که استاندارد تولید بهطور متوسط باید 75 تا 90 باشد، با تلاش کارکنان این مرکز راندمان تولید در بخشهایی که معلولان را به کارگیری کردهاند تا 93 هم رسیده است.
با یک زن جوان که در بخش بستهبندی این کارخانه کار میکرد گفتوگو کردم تا دلیل این همه تلاش و کار سخت را از او جویا شوم. او گفت: از اینکه فرصتی برای کار به من داده شده و برخلاف وضعیت موجود در اغلب افراد جامعه، به من اعتماد شده تا در تولید این کشور نقش آفرین باشم خیلی خوشحالم. اینجا تقریباً بیشتر افراد حاضر وضعیتی مثل خودم دارند.خوب کار میکنم تا شرایط برای به کارگیری معلول دیگر نیز فراهم شود. اطمینان دارم که با خوب کار کردن من صندلی دیگری برای عضوی از جامعه معلولان ایجاد خواهد شد. شاید فراهم آمدن بسترهای مناسب برای ایجاد چنین مکانهایی بتواند محمد و محمدهای دیگر را به ادامه زندگی دلگرمتر کند. باید به جای ماهی دادن به این افراد، ماهیگیری را یادشان بدهیم.
براساس نتایج سرشماری سال 90، نزدیک به یک میلیون و 50 هزار نفر از هموطنانمان دچار معلولیت هستند؛ حدود 350 هزار نابینا و ناشنوا، 600هزار فرد دارای معلولیت جسمی و حرکتی و 350 هزار ایرانی دارای اختلال ذهنی هستند. از طرف دیگر، برخی کارشناسان آماری معتقدند که آمار واقعی معلولیت بیشتر است، زیرا بویژه در روستاها و شهرهای کوچک، برخی خانوارها «معلولیت» را نوعی نقص برای کل خانواده میدانند و در نتیجه در پاسخ پرسشهای آمارگیر حاضر نیستند اظهار کنند که یکی از اعضای خانواده آنها دچار معلولیت است. اکنون افراد دارای معلولیت در آستانه آغاز کار دولت دوازدهم همچنان چشم امید به تدبیر مسئولان دارند و همواره بر این باورند که بزرگترین بزرگداشت انسانها، رعایت حقوق و ایجاد شغل برای آنان است. براساس آمارها سه درصد از افراد جامعه دچار ناتوانی هستند که البته تمامی آنان نیاز به دریافت خدمات ندارند و از حدود دو میلیون و ۸۰۰ هزار فرد ناتوان در کشور، یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر نیازمند دریافت خدمات بوده و در مراکز تحت پوشش سازمان نگهداری میشوند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه ایران، تاریخ انتشار 22 شهریور 96، کدمطلب: 199584، www. iran-newspaper. com