پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۹۸۱۵۸
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۶
"هوا بس ناجوانمردانه سرد است " جمله ای معروف که با وجود سوزعجیبی که در بطن خود دارد اما برای بسیاری از ما که این مقاله را می خوانیم قابلیت درک واقعی ندارد و اگر هم روزی و روزگاری ناجوانمردی سرمای هوا در خاطرمان مانده باشد یک اتفاق زود گذر بوده و البته موضوع بحث ما نیز نمی باشد.

شعارسال: "هوا بس ناجوانمردانه سرد است " جمله ای معروف که با وجود سوزعجیبی که در بطن خود دارد اما برای بسیاری از ما که این مقاله را می خوانیم قابلیت درک واقعی ندارد و اگر هم روزی و روزگاری ناجوانمردی سرمای هوا در خاطرمان مانده باشد یک اتفاق زود گذر بوده و البته موضوع بحث ما نیز نمی باشد.

اما چیزی که این روزها در جامعه ما عینیت جمله فوق را تلخ تر می کند، دارای اهمیت بیشتری است و سعی بر آن است که از زوایای متفاوت تری به موضوع ناگواری به نام زیاد تر شدن مداوم فاصله طبقاتی در جامعه بپردازیم که علیرغم تکراری بودن چنین چالش اجتماعی، واگویه کردن آن خالی از اهمیت نیست. جایی که لازم به ذکر است مبحث بی خانمانی و ... موضوعی است که بی شک در همه ی ادوار سالیان اخیر، برنامه های خوبی جهت بهکرد امور مربوط به آنها صورت گرفته است اما قطعا تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی در پیش داریم و البته تنها نوشتن موارد و کاغذ بازی های مرسوم برای هیچ کارتن خوابی تمبان نمی شود بلکه اجرای برنامه های ریشه ای و عملیاتی را می طلبد که در ادامه به اهم موارد آن خواهیم پرداخت.

بی شک آسیب های اجتماعی موجود در زیر پوست فقر و یا گاهی لازم است بگوییم " صنعت فقر" زاییده انواع مدیریت منابع هر جامعه ای است. جایی که عقیده ما بر آن است جامعه ایرانی نیز در این خصوص، نه از کمبود منابع بلکه از فوران و گاها پرصاحبی منابع رنج می برد که علیرغم اقدامات انجام شده بازهم هر چه می کشیم از مدیریت برخی امور است که لازم است در بسیاری از بخش ها مانند " مقابله با محرومیت پروری " و افزایش فاصله فقرا و اغنیا، تغییرات ملموسی در رفتارهای مدیریتیمان داشته باشیم.

چند کوچه آنطرفتر آنچه در این فضا در حال رخ دادن است آنکه تعداد برنامه های اجرا شده برای کاهش آسیب ها بسیار فراوان و منابع درآمدی جهت برطرف کردن مشکلات نیز از کمیت بسیار خوبی برخوردار است. به گونه ای که منابع دولتی مناسبی نیز به این امر تخصیص می یابد و با وجود کاهش نسبی آمار در این موارد، شما گرامیان مستحضرید که با گذشت حدود نیم قرن از عمر انقلاب شکوهمند اسلامی " برخی کم ها خیلی زیادند " و همینجا می خواهیم وارد مرحله دیگری از بحث شویم.جایی که سوال معنا دار آن است که اگرهم چنانچه به فرض آمار بی خانمان های خیابانی کمتر شده باشد چه آمار و اطلاعاتی از کارتن خوابانی در دست داریم که در همسایه گی مان صورت خود را در خانه هایشان نه با گاز گرانقیمت بلکه با سیلی داغ می کنند؟ به نظر می رسد آنچه امروز لازم است جامعه شناسان کشورمان به آن بپردازند موضوع " نسل نوینی از کارتن خوابان خانگی " است که در ظاهر از چشمان آمار و اطلاعات جامعه به دور مانده است و البته هرچیزی که نمی بینیم لاجرم مجاز به کتمان آن نیستیم.

از بحث دور نشویم. باز به نظر می رسد بی تفاوتی هایی در جامعه مرسوم شده و باور عمومی را به آنجا رسانده که حتی در بخش برنامه ریزان نیز تصور بر آن باشد که همه چیز آرام است اما واقعیت این نیست و یک دلیل آشکار نیز آن است که به طور مثال هیچگاه در کشورمان " رییس ساماندهی کارتن خوابان " خود یک کارتن خواب، آنهم دارای شرایط مدیریتی نبوده است و البته دقیقا همینجا این پرسش در ذهنها متبادر می گردد که مگر کارتن خوابی وجود دارد که دارای شرایط انجام کار مدیریتی هم باشد؟نقطه عطفی که پاسخ آن است در نسل دوم بی خانمان ها، بی تردید شهروندانی با سواد و با معلوماتی از هر دوجنس زن و مرد وجود دارند که بنا به دلایل معلوم و به دلیل قرار گرفتن در مرحله گذر جامعه، از بسیاری مواهب بی نصیب ماندند و همان شد که فاصله بین ضعفا و اغنیا بیشتر و بیشتر گردید.

اما " نسل جدید مشکلات " راهکارهای جدید هم می طلبد و قطعا برای برون رفت از شکل کنونی نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی می بایست در انجام روشهای موجود تجدید نظر شود. جایی که در سالهای اخیر همواره دولتها در پی آن بوده اند برای جبران فاصله طبقاتی مردم برای آنها برنامه بنویسند و فرم برنامه های اجرایی تا به آنجا نافرم بوده که با دخالت در حقوق شهروندی مردم، به طور مثال جهت ساخت یک باب منزل مسکونی برای یک شهروند، حتی جای مستراح خانه را دولت تعیین و در چهارچوب تیپ نقشه ساختمان برای آنها مشخص می کند، حال تصمیم گیری های بالاتر و بزرگتر جای خود دارد. با این مثال ساده ذکر این نکته دارای اهمیت است که به جای اجرای چنین برنامه های کوچک و مندرس، در نسل جدید از برنامه نویسی ها می بایست با استفاده از افکار و نظریه های بلند، با نگاه به ثروت های پیدا و پنهان جامعه به ثروتمند کردن واقعی مردم کمک کنیم که شهروند ثروتمند بهتر از هر دولتی می داند مستراح خانه اش را کجا بسازد و نمونه چنین اشتباهاتی را در خرابی خانه های زلزله اخیر در غرب کشور به تماشا نشستیم و شاید خانه دیگری که از همین برنامه ها ساخته می شود متعلق به من و شما باشد که با همین نظارت ها و همین بانکها و همین سودهای بانکی و مثلا همین مشارکت های یکطرفه بنا شده است.

از بحث دور نشویم. با علم به آنکه هوا ناجوانمردانه سرد است اما بنده به عنوان نگارنده این متن نیز سرمای ".... کش " را با پوست و استخوانم حس نمی کنم و واقعیت داستان آن است که به فرمایش رهبر فرزانه نظام در بخش هایی از چنین اموری دارای مشکلیم. بنابراین علاوه بر کارتن خوابان عینی و آشکار، لازم است برای نسل دوم موجود که ممکن است همسایه ما نیز باشند برنامه داشته باشیم که عواقب اجتماعی آن بسیار بیشتر از متظاهرین بوده و متاسفانه رو به وسعت گرفتن است. بیکاری جوانان، بالارفتن سن ازدواج، تجارت مدرک تحصلیی در آموزش عالی به دلیل فرار از حرف و حدیث جامعه و گذراندن بهترین سالهای عمر در دانشگاههایی که قرار است سرانجام دانشجو را با مقوایی به نام مدرک به خانه پدری عودت دهد، نمونه هایی از این رفتارهای اجتماعی است که ممکن است نسل نوین " کارتن خوابهای خانگی " را رقم بزند.مصادیقی که می تواند جامعه را به سوی نسل دوم مذکور سوق دهد و قطعا در این یادداشت کوتاه تنها در حد تلنگر به طرح موضوع بسنده گردید و ذکر این مطلب قابل تاکید است که نسل جدید شرح داده شده را می بایست زمین خواب و شاید هم زمین گیر بنامیم.

نویسنده: قاسم خوش سیما

اختصاصی شعارسال

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین