شعارسال: چگونه از بحرانهای اقتصادی و فرهنگی عبور کنیم؟ خط شکنها چه کسانیاند؟ مرور و تحلیل کامیابیها و ناکامی های انقلاب، از دریچههای گوناگون قابل بررسی است. یکی از این دریچه ها، تحلیل حرکت انقلاب اسلامی و آسیبشناسی آن، از مدخل "بحران"های انقلاب است. در چهار دهه اخیر از ۵ بحران یا ۵ دوره-بحران میتوان نام برد.
۱)بحران ترور و تثبیت ؛۵۷ تا ۶۱
۲)بحران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس؛ ۵۹تا۶۷
۳)بحران محاصره اقتصادی و تحریم ؛سالهای پس از جنگ
۴)بحران هستهای ؛۸۲ تا ۹۴
۵)بحران تروریسم موسوم به داعش ؛۹۰تا ۹۶
از این دریچه، عمده تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی مملو از چالشها و تهدیدات متنوع در حوزه امنیت ملی ایران بوده است.
چماق " مدیریت در اضطرار"
پس از چهار دهه برنامهریزی استراتژیک در جمهوری اسلامی، از پی "هموارگی" و استمرار چالشها و تهدیدات علیه ایران، دو نکته مهم قابل استنتاج است.
الف) بحرانها و چالشها بیش از آنی که ناشی از موقعیت جغرافیایی، ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک ایران باشد، برآمده از الگوی جدیدی از رژیمهای سیاسی است که جهان آن را تحت عنوان "مردم سالاری دینی" و همراه با نرمافزار منظومه فکری امام خمینی (ره) تجربه میکند.
ب) بهدلیل ارتباط ماهیت "هموارگی" این بحرانها با ماهیت نرمافزاری جمهوری اسلامی، نمیتوان در انتظار اتمام این چالشها نشست، مگر پس از پایان عصر "دولتسازی" نظام و به اطمینان رسیدن رقبا از ثبات قدرت در ابعاد مختلف برای ایران.
اگر این واقعیت را بهعنوان امری کانونی، در برنامهریزیهای راهبردی جمهوری اسلامی ملاحظه کنیم، چند رهیافت بسیار مهم و تاثیرگذار در رویکردهای ما خواهد داشت.
اولاً: باید از پلان "مدیریت در اضطرار" که تا حدود زیادی میتواند شرایط کشور را از مدیریت نرم بسوی مدیریت سخت شیب دهد، دست کشیم. بهترین رویکرد، مدیریت "هوشمند" خواهد بود. ترکیبی از مدلهایی مبتنی بر "مدیریت بحران" و مدلهایی مبتنی بر "مدیریت پیشرفت" ، فارغ از بحرانها و اضطرارها.
ثانیاً: نمیتوانیم به بهانه "اولویتها و اضطرارها "، مسائل بنیادی و اساسی و مهم کشور را در چینش محاسباتی خود، مرتباً به زمانی عقبتر شیفت دهیم. چرا که تحلیل ماهوی ۵دوره-بحران قبلی بخوبی حکایت از "هموارگی و استمرار" آن اضطرارها داشت. در واقع باید از منطق چندسطحی، تضارب اولویتها و اهمیتها با هم و طراحی همزمان آنها در الگوی پیشرفت کشور بهره بگیریم.
واقعیتی به نام " خط شکنی حزب الله"
فارغ از مسائل سیاسی و جناحی و خط کشی های مرسوم در طبقات اجتماعی "ایران پس از انقلاب"، این مسئله غیر قابل انکار است که در حل بحرانهای نظام، حزباللهیها همیشه پیشگام و خط شکن بودهاند. البته این پیشگامی، گاهی با کامیابیها و گاهی با ناکامی ها و خطاهای کوچک و بزرگ همراه بوده است. از نظر نگارنده اگر بخواهیم کارنامهای اجمالی از حضور حزبالله و انقلابیون در معرکههای مهم انقلاب به دست دهیم، دو امتیاز موفق و دو امتیاز ناموفق سهم کارنامه آنان خواهد شد.
امتیاز موفق اول در میدانهای نظامی اعم از دفاع مقدس، محور مقاومت و صنعت دفاعی کشور است و موفقیت نسبی دوم، پیشرفتهای رو به رشد حزب الله در حوزه رسانهای کشور است. و اما امتیازهای ناموفق برمیگردد به دو عرصه مهم "اقتصاد" و "فرهنگ". وجه اشتراک توفیقات را میتوان در "غلبه اجرائیات بر کار تئوریک" قلمداد کرد و خط مشترک امتیازهای منفی را در ضعف "مدیریت علمی" و "جهاد علمی" حزب الله، انقلابیون و حامیان پا به کار نظام برشمرد. معنای کار علمی این است که گویا فقط در ظرف یک سال در سال ۱۹۹۶، شش هزار جلد کتاب اقتصادی در اروپا چاپ شده است و اگر امروز فرهنگ جهان تسلیم ارزشهای سرمایهداری شده است ،این با شعار و تبلیغ صرف بدست نیامده است. فردی مثل داروین برای طرح نظریهاش، پنج سال تمام در کشتی خدمت میکرد و سفر دریایی میکرد تا اینکه امروز میتواند از مؤثرترین شخصیتها بر فرهنگ غرب و جهان باشد.
قطعاً اگر برای ضعفهای اقتصادی و فرهنگی نظام چارهای نسازیم، ایرانی مقتدر از جهت ساختارها ولی بسیار شکننده از جهت محتوا خواهیم داشت. این مهم نیز تنها و تنها با گفتمانسازی "ضرورت قیام علمی" و نبرد علمی در چارچوب نظام مسائل جمهوری اسلامی امکانپذیر است. تا این معنا به گفتمان غالب حزب الله بدل نشود، تحولی جدی رخ نخواهد داد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از جامعه خبری تحلیلی الف ، تاریخ انتشار: 27 آذر 1396 ، کدخبر: 3960924004 ، www.alef.ir