
شعار سال : آقای دکتر، موضوع بحث ما مسئله نابسامانیهای اخلاق و رفتار جنسی در جامعه است و شما که متخصص
پزشکی قانونی هستید ، مسلما اطلاعات مفیدی در این زمینه دارید .خواهش میکنم
به عنوان مدخل ورود به بحث، در باره آن چه که انحراف جنسی نامیده می شود
توضیحاتی بدهید. من با توجه به شغلم به عنوان یک پزشک
قانونی، بیش از دیگر پزشکان با اعمال خلافی عفت و انحرافات جنسی سر و کار دارم. در کشور ضابطین دادسرا
معمولا به محض مشاهده اعمال خلاف عفت و انحرافات جنسی به تعقیب این متخلفین میپردازند
و با شدت با این افعال برخورد میکنند تا اینکه نه تنها مردم از تجاوزات آنها مصون
بمانند، بلکه عواقب سوء آن هم در جامعه اثری نگذارد.بنابر این بسیاری از این موارد
به پزشکی قانونی ارجاع داده می شود.در خیلی از کشورها تا شکایتی نشود ، معمولا مشکلی به وجود
نمی آید و حتی من شنیده ام در بعضی کشورها باشگاه هایی برای منحرفین جنسی و
با اجازه دولت تاسیس شده است که این افراد را در آنجا آموزش می دهند.من در رابطه با شغلم دو وظیفه در ارتباط با انحرافات جنسی دارم،
اول اینکه
افراد فاسد و تنوع طلب را که مرتکب جرایم جنسی میشوند از منحرفین واقعی جدا
کنیم، اما یک سری منحرفین هستند که موجهای روانی دارند که این بیماری روانی شان
باعث می شود دچار انحرافاتی در مسائل جنسی بشوند و در واقع نسبت به رفتار خودشان
فاقد مسئولیت هستند و یا مسئولیت نسبی دارند.
باید بین این دو گروه تمایز قائل شویم و
درجهمسئولیت شان را نسبت به عملی که انجام داده اند ، روشن کنیم .عده ای هم به دلیل بدآموزی هایی که متاسفانه وجود دارد، شاید نتوانند بین
درست و غلط تشخیصی قائل شوند و در واقع متوجه رفتار نادرست خود نیستند.همان طور که شاید مطلع باشید معمولا اعمال جنسی را مغز و نخاع کنترل میکنند،
مراکزعقلانی جنسی در قسمت مغز قدامی و مراکز احساسی جنسی در مغز خلفی و
مراکز عصبی نعوظ و انزال هم در نخاع بوده و اینها با همدیگر کار میکنند و ناظر بر
اعمال جنسی هستند.از این رو لازم است ما فردی را که مرتکب انحرافات جنسی میشود ،
از نظر اعصاب، روان و مشکلات جسمی حتما مورد بررسی قرار بدهیم. برداشت
ما از انحراف جنسی یا کلا از اعمال جنسی طبیعی و انحرافی بستگی به ارزشهای
مورد قبول جامعه دارد.اگر این ارزشها تغییر کند، تعریف
انحراف جنسی هم تغییر میکند . پس وقتی از انحرافات جنسی صحبت میکنیم ، منظور
هرگونه رفتار جنسی است که با معیارهای کمابیش مورد قبول جامعه مغایرت داشته
باشد و منحرف هم کسی است که هدف کشش جنسی یا کیفیت جنسیاش غیرطبیعی باشد.در مقابل از اعمال جنسی طبیعی هم تعریف های مختلفی شده است. با توجه به
همان ارزش های مورد قبول جامعه که نسبی است ، شاید ما نتوانیم یک تعریف جامع و
واحد برای عمل نامتعارف یا متعارف جنسی داشته باشیم ، ولی به هر حال می
توان گفت عمل جنسی طبیعی ، نزدیکی زن و مرد به منظور تولید نسل سالم است و
متقابلا هرگونه عمل جنسی که باعث نکوهش وجدان هر فرد شده و او را ناراحت کند ، عمل
جنسی غیر طبیعی است.یعنی تعریف انحراف جنسی نسبت به افراد و جوامع مختلف ،
متفاوت است ؟بله، بستگی به فرهنگ فرد دارد. ما در
حقیقت اعمال جنسی غیرمتعارفی را که برخلاف قانون و اخلاق باشد ، انحراف جنسی می
نامیم . البته خیلی از روانپزشکها نظرات مختلفی در این زمینه دارند که آن
تجزیه و تحلیل و بررسی انحرافات جنسی را به زیگموند فروید نسبت میدهند.زیگموند فروید میگوید برای اینکه ما تکامل جنسی پیدا کنیم سه
مرحله هست که اگر هر یک از این مراحل خوب طی نشود فرد مشکل پیدا میکند. وی
معتقد به مراحل دهانی ، مقعدی و حقیقی تناسلی است.
یکی دو سال اول زندگی هر فرد ، مرحله دهانی است. یعنی اینکه طفل
شیر میخورد وبا مکیدن پستان مادر یا پستانک احساس رضایت و امنیت میکند . در این
دوره انگیزه احساس رضایت ، لب ها و دهان و زبان است .
اگر این احساس در کودک تاثیر بگذارد و در خاطرش باقی بماند، باعث میشود
که کودک در دوره شیرخوارگی عادت به مکیدن پیداکند. دیده اید که بعضی اوقات بچهها
عادت به مکیدن انگشتان دست و یا اشیاء پیدا می کنند و یا حتی موقع خوابیدن
گوشه پتو را می جوند .
معمولا این افراد وقتی بزرگ میشوند، تمایل به خوردن و آشامیدن زیاد دارند
و حتی تمایل زیاد به سیگار کشیدن و مشروب خوردن و آدامس جویدن دارند. این افراد زمینههای ابتلا
به انحرافات جنسی دهانی دارند و در روابط جنسی، استفاده از لب و دهان و زبان
برای حس شهوتطلبی در آنان برانگیزاننده است.
مرحله دوم مرحله مقعدی است . مرحله مقعدی بلافاصله بعد از مرحله دهانی شروع
میشود و تا سه سالگی معمولا ادامه دارد. چرا ؟ چون کودک از اجابت مزاج و آن فشار
ملایم مدفوع که به مخاط مقعدی وارد میشود احساس رضایت میکند و بر اساس همین
رضایت در حقیقت آن تحریکپذیری مخاط مقعد یک نوع انگیزه اصلی برایش است.
حالا اگر فرد از نظر روانی در این دوره بماند و این دوره در او تاثیر بگذارد
، براساس نظریه فروید در بزرگسالی فردی خسیس و لجباز و وسواسی و گوشه گیر می شود
و اگر هم دچار انحراف جنسی بشود، معمولا مقاربت از طریق مقعد را ترجیح
می دهد.
مرحله دیگر مرحله حقیقی تناسلی است که در حقیقت شاید این مرحله
منشاء انواع انحرافات جنسی و سرچشمه اغلب بیماریهای روانی است.
بدآموزیهایی که در خانواده به وجود میآید وآشفتگی های خانوادگی و عدم توجه
مخصوصا به مبانی مذهبی و قیود اجتماعی شاید ریشه اغلب انحرافات جنسی
باشد.
متاسفانه اینها اغلب درمان هم نمیشوند و بیماری شان مزمن میشود و دچار
عادت ثانویه انحراف جنسی میشوند . انحرافات جنسی خودش انواع و اقسام مختلفی دارد
که گاهی اوقات متاسفانه دیده شده است که یک فرد مبتلا به چند نوع انحراف جنسی است.
بیپروا صحبت میکنم ، مثلا مردی که عادت
به استمناء دارد ، بعد گاهی اوقات میبیند که دچار سادیسم ذهنی یا مازوخیسم یا
خویشتن پرستی شده و همین تجمع باعث میشود که او انحراف جنسی بیشتری پیدا کند.
به نظر شما انحرافات جنسی را می توان "جرم"
تلقی کرد ؟
بله ، انحرافات جنسی تقریبا جرم است
چرا؟ چون این افراد با تکرار این کارشان باعث میشوند که جامعه به خطر بیفتد آماری
هم در این واقعیت وجود ندارد . ولی من در کشورهای دیگر دیدم که بعضیها آمار دادند
، مثلا هفت تا ده درصد این افراد که مجرم هستند ، دست به تکرار این مسئله میزنند
و یا اینکه به تدریج دامنه انحرافات جنسیشان را بیشتر میکنند و کم کم
تبدیل به جنایتکاران خطرناک می شوند که گاهی دست به خشونت میزنند .
در حقیقت برای ارضای خودشان دست به قتل و شکنجه میزنند که
معمولا گفته میشود که منحرفان جنسی گاهی پنج تا ده درصد انحرافات
جنسی شان با ضرب و جرح همراه است.
اما افرادی که اختلالات روانی دارندهم میتوانند حین اعمال جنسی شان جنایات
وحشتناکی انجام بدهند. در هر حال منحرفین جنسی در واقع محصول تربیت غلط و تجربههای
نامتعارف شخصی خود هستند.
گاهی دیده شده افرادی در سنین بالا دچار انحرافاتی می شوند. شاید به
این دلیل که قدرت و نیروی جنسی کافی ندارند و احساس بی لیاقتی و بی شخصیتی و بی
عرضگی میکنند. اعتماد به نفس شان کم میشود و دست به رفتارهای جنسی عجیب و غریبی که
در فیلم های سکسی دیده می شود ، می زنند تا خود را ارضا کنندو به نظر من
قسمت اعظم انحرافات جنسی این افراد اکتسابی است.
لطفا در باره اکتسابی بودن بعضی انحرافات جنسی بیشتر
توضیح بدهید.
محیط خانوادگی و اجتماعی نامناسب، دیدن
فیلمهای مستهجن، بیپرواییهای جنسی که بعضی افراد دارند ، سوء استفاده از زنان و
برهنه کردن آن ها برای تجارت و موضوعاتی از این قبیل باعث می شود که بیماری های
جنسی اکتسابی به وجود بیاید و با گذشت زمان مزمن شده و دامنه آن وسیع تر شود.
تاثیر
فیلم های سکسی را چگونه می بینید ؟
تاثیر بسیار مخرب دارد. این فیلم ها روش هایی را نمایش می دهد که فرد
با دیدن آن ها تمایل پیدا می کند که لذت این روش ها را امتحان کند ، همان فردی که
قبلا سلامت جنسی داشته است. این فیلم ها انحرافات جنسی را ایجاد کرده و زیاد می
کند.
فکر میکنید آمار افرادی که علاقه به روابط جنسی نامتعارف
دارند ، بخصوص در ارتباطات زناشویی بالا رفته است ؟
من آمار دقیقی ندارم ، چون این مشکلات جنبه خصوصی دارد ، خیلی اوقات شکایتی
نمی شود ، یا اگر زن و مردی با هم اختلاف دارند ، مسلما اختلافات در مورد
مسایل جنسی با هم دارند ولی آشکارا نمیآیند اینها را برای ما بیان کنند.
البته مواردی بوده که مثلا خانم آمده شکایت کرده گفته که همسرش دچار سادیسم
ذهنی است و هر موقع میخواهد مقاربت بکند باید برود لباسی تنش کند و شلاقی دستش بگیرد و چند ضربه به
من بزند (مثل همان سکس خشن) تا تحریک شود و بتواند نزدیکی کند.
از این موارد چند تا بوده است و من دیدهام و برخورد کرده ام .
خود این انحرافات جنسی اشکال مختلفی دارد . عده ای هستند که انحرافاتشان به
علت آن احساسات غیرطبیعی شان است.
یک سری انحرافات جنسی هم به کمیت موضوع باز می گردد . مثلا
بعضی از مردها هستند که تحریکپذیری خیلی شدید دارند یا بعضی از مردها که
اصلا بیماری جنسی دارند .گاهی زنان یا مردان دچار سرد مزاجی اند و همین کمیت ضعیف
احساس جنسی شان باعث می شود که برای تحریک خود از روش های مختلف استفاده کنند .
یک سری هستند که انحرافات جنسی شان در مورد انتخاب جفت و شریک جنسی
شان است . مثلا عده ای هم جنس گرا هستند یا سکس با کودکان یا حیوانات را دوست دارند.
یا کسانی که اشیایی از یک زن مثل لباس او را می آورند و با آن خودشان را ارضا می
کنند .
به هر حال به نظر من ، لامذهب بودن، عدم توجه به قوانین اجتماعی
و مذهبی و روابط آشفته و نامعقول خانوادگی، تنهایی و یا طرد شدن فرزندان از خانواده
از عوامل موثر در ایجاد هرزه گی و انحرافات جنسی هستند.
البته لازم است توضیح دهم که انحرافات جنسی مختص زمان معاصر نیست
، اگر در طول تاریخ نگاه کنید ، در
تمام نژادها و کشورها انحرافات جنسی وجود داشته است که البته درجه شایع بودنش
متفاوت بوده است.
ممکن است که خانمها به خاطر حجب و حیا یا
به علت اینکه بعضی اوقات تجربه جنسی ندارند فکر کنند سکس یعنی همین و متاسفانه تن
به این کارها بدهند ، یا خیلی چیزها که پیشدرآمد عشقبازی شده است و آقایان می
خواهند قبل از نزدیکی انجام میدهند و در بعضی جوامع شاید طبیعی و جاهای دیگر نامتعارف
باشد .
در هر حال همان طور که در اول گفتم این تعاریف با ارزشهایی که ما
داریم شاید خیلی تغییر کند ، ولی با همه این احوال من خودم فکر میکنم که انحراف
جنسی شاید یک نوع اختلال روانی است و به همین دلیل ، وقتی می خواهند تقسیم بندی
کنند، میگویند اختلالات هویت جنسی، اختلالات پارافیلیا ، مثلا اختلالات کنش
روانی جنسی یا همجنسگرایی و امثال این ها .
شما
قبلا اشاره کردید که انحرافات جنسی میتواند اکتسابی باشد ، الان میفرمایید که مشکلات روانی باعث انحراف میشود ، من میخواستم بپرسم بالاخره بیشتر انحرافات سرشتی است یا
اکتسابی است و یاد گرفته می شود؟
من در مورد همجنس گرایی به شما توضیح میدهم
و بعد علل آن را هم میگویم شما ببینید که جواب از آن در میآید یا نه؟
همجنسگرایی در خیلی از جوامع وجود دارد و یک امر عادی تلقی میشود و
آن را انحراف جنسی نمیدانند و حتی اختلال روانی هم نمیدانند که هنوز این مورد
بحث و جدل است و حتی در انتخابات یک کشور از آن برای رای جمع کردن استفاده
می کنند. به هر حال در کشورهای مختلف وجود دارد . در بعضی از کشورها ، مثل
کشور ما همجنس گرایی یک اختلال شمرده می شود و در بعضی کشورها آن را یک امر سرشتی
می دانند و این افراد گاهی دارای خانواده هم هستند .
یعنی به هر دو طرف تمایل دارند و در پنهان یک زندگی همجنس
گرایی هم دارند.
همجنس گرایی علت های مختلفی دارد . بعضی قائل به علت های سرشتی هستند و
بعضی علت های محیطی و فرهنگی را دخیل می دانند.در مورد علل سرشتی میگویند که در
وجود هر کس دو عنصر وجود دارد ، یکی عنصرهموhomo
و یکی عنصر هتروسکسوآل . نمیدانم به فارسی چگونه
ترجمه کنم که درست باشد.
همو به طرف خود ویکی هم به طرف جنس مخالف یعنی میل به همجنس و میل به جنس
مخالف وجود دارد که هر فرد با توجه به همانندسازیهایی که با آن جنس مورد دلخواهش
انجام میشود کشش به طرف آن جنس پیدا میکند و این یکی از نظریه هایی است که مطرح
است.
بعضیها روی این نظریه کار کردهاند و بعضیها میگویند عوامل ژنتیکی و
عوامل بیولوژیکی نقش دارد. ولی اینکه هر کدام چقدر نقش دارد و به چه صورت ، زیاد
بررسی نشده است. اما این دو عنصر در همه وجود دارد.
یعنی افرادی هستند که هم از ارتباط با هم جنس لذت می
برند و هم ارتباط با جنس مخالف را دوست دارند ؟
بله، و گاهی کشش جنسی به یک سمت بیشتر است
و گاهی به هر دو طرف است. این
دو عنصر وجود دارد و اینکه همانندسازی جنسی فرد به کدام طرف تمایل بیشتری پیدا میکند.
فروید در این مورد نظراتی دارد و میگوید در بعضی مردان یک نوع توقف روانی
جنسی وجود دارد ، بعضی از زنان هم آرزوی داشتن الت تناسلی مردانه دارند . این ها
می تواند زیربنایی برای تمایلات همجنسگرایانه باشد. البته همان طور که گفتم بعضی
از نظریه ها هم بیشتر قائل به عوامل محیطی هستند و مثلا می گویند بیش از حد نزدیک
شدن می تواند موثر باشد.
البته همان طور که می دانید در بعضی از فرهنگ ها و کشورها ، چه در قدیم
و چه در حال حاضر این رفتار جنسی را طبیعی قلمداد می کنند و ممنوعیتی برای آن قائل
نمی شوند.
عده ای هم معتقدند که محدودیت و عدم دسترسی به جنس مخالف ، تمایلات همجنس
گرایانه به وجود می آورد. مثلا در زندان ها از این لحاظ ، شرایط می تواند خیلی
نامساعد باشد. ارتباط زندانی ها با جنس مخالف خیلی کم است یا اصلا وجود ندارد و در
ضمن نزدیکی جسمی خودشان به یکدیگر زیاد می شود ، مثلا نزدیک هم می خوابند و اصلا
فاصله ای نیست . این ها زمینه ساز به وجود آمدن یک سری انحرافات از جمله همجنس
گرایی می شود .
در بعضی از کشورها برای درمان جوانانی که تمایلات انحرافی
دارند ، آن ها را به مراکز مشاوره می فرستند و میگویند مشکلات شخصیتی یا
اضطراب و یا افسردگی ها هم می تواند به این تمایلات دامن بزند. آن ها را روان
درمانی می کنند و داروی ضد افسردگی و ضد اضطراب تجویز می کنند.
در عده ای از آن ها هورمون زنانه یا مردانه کم است و روش های مختلف درمانی
برایشان تجویز می شود. در مراکز مشاوره ممکن است به این افراد داوهای ضدافسردگی و
ضداضطراب بدهند، یا داروهایی تزریق کنند و یا از روش گروه درمانی استفاده کنند تا
در رفتار آنان تغییراتی ایجاد شود.
رفتارهای جنسی غیر متعارف مثل سکس خشن و ...
در جامعه طرفدارانی دارد، و البته این رفتارها نسبت به هنجارهای جامعه
ما ضد ارزش حساب می شود. به نظر شما
علت شیوع این رفتارها چیست ؟
جامعه ما متاسفانه از غرب تقلید می کند .
فکر میکنند که همه کارهایی که آنها انجام میدهند بهترین است. بعضیها غرب
را به همه لحاظ تکامل یافته میدانند در صورتی که واقعا اینطور نیست.
ممکن است در بعضی از موارد مانند تکنولوژی
و یا در بعضی از علوم پیشرفتهایی داشته باشند، ولی دلیل نمیشود که هر کاری آنها
انجام میدهند ما قبول کنیم. متاسفانه بعضی از جوان های ما انگار مقلد غربیها
هستند و فکر می کنند هر کاری آنها انجام بدهند ، درست است .
اگر امروز همجنسبازی در غرب شایع شده ، از
نظر بعضی ها حتما چیز خوبی در آن است . اگر امروز خانمها با هم سکس می کنند
، حتما یک مزیتی دارد و مشکلات روانی آنها را رفع میکند و تخلیه میشوند،
برای همین هم هست که متاسفانه بدون اینکه از برخی عوارضها و عواقب بعضی از
اعمال آگاه باشند، این رفتارها را رواج میدهند.
عده ای هم که در قبل گفتم به صورت اکتسابی
گرفتار می شوند و بدآموزیها و خانوادههایی که در آنها مادر و پدر حجب و
حیا را رعایت نمیکنند ، مشکل به وجود می آید.
به نظر شما نوع لباس پوشیدن مادر در خانه می تواند زمینه
ساز ایجاد مشکل باشد ؟
مثل این میماند که شما بگویید من پدر با
پسرم مثل یک دوست باشم . من هیچ وقت نمیتوانم دوست پسرم باشم ، من پدرش هستم.
شما امروز مادرفرزندتان هستید. شما دوست فرزندتان نیستید.
بعضیها این اعتقاد را دارند که نه من مادرش هستم ولی دوستش هم هستم وفرزندم هر چه
دارد به من میگوید. به نظر من این کار، کار صحیحی نیست . بالاخره باید یک خط
قرمزی بین مادر، پدر و فرزندان وجود داشته باشد. بعضیها نمیدانم متاسفانه این
روش های تربیتی را ار کجا آورده اند و خط قرمزها را شکسته اند. در حقیقت این روش
های تربیتی در اجتماع و در خانواده یک وضعیت آشفته و نامعقولی ایجاد میکنند که
باعث میشود فرزندان به راه خطا بروند.
مثلا در مورد لباس پوشیدن مادر یا دختر در خانه خیلیها شاید توجه
نکنند .در بعضی از خانواده
ها ، مادرها بی پروایی جنسی می کنند و در مقابل فرندانشان لباس های نامناسب و محرک
می پوشند. این هم از عوامل زمینه ساز است .
من فکر میکنم در مسایل جنسی باید خطوط قرمز رعایت شود. حتی در رابط زناشویی
باید حریم هایی رعایت شود. مثلا شما با همسرت بسیار نزدیکی ، اما هرگز در مقابل او
اجابت مزاج نمی کنی. ولی بعضیها متاسفانه اینقدر حیا را میدرند که شاید دستشویی
هم جلوی دیگران هم بروند، اینها مشکلات و اختلالاتی هست که در افراد وجود دارد و
مورد قبول جامعه نیست.
موضوع
دیگری که این روزها شایع شدن ارتباط پسران جوان با خانم های مسن است . این مسئله
چرا به وجود آمده است ؟
جوانها میبینند که خانم ها مسن
باتجربه هستند و دردسری ایجاد نمی کنند ونمی خواهند برای همیشه با آن جوان
بمانند. جوان میتواند با یک خانم مسن باشد و هر موقع هم که بخواهد خداحافظی کند و
برود، چون سن و سالهایشان به هم نمیخورد و آن خانم هم مدعی نیست که بیاید و با او
ازدواج کند. پس تعهدی ایجاد نمی شود.
در نتیجه تمایل و رغبت بیشتری برای جوان ها بوجود می آید ،چرا؟ چون بیدردسر
هستند و نیاز اقتصادی ندارند .در نتیجه موقعیت راحت تری وجود دارد . اما دختران جوان انتظارات بیشتری دارند.
گفته می شود وابستگی زیاد بعضی از پسران به مادران شان
هم باعث می شود که بعدا علاقه به ارتباط با خانم های بزرگ تر از خودشان داشته
باشند. لطفا در باره ارتباط صحیح مادر با پسر هم توضیح بدهید.
مادرانی که تماس پوستی زیاد با
پسران شان برقرار میکنند و خیلی آن ها می بوسند و در آغوش می گیرند و شب در
کنارشان میخوابند که همه این ها هم از محبت مادری است ، باید کمی احتیاط کنند .
چون این تماس ها ممکن است تمایلات را در جوان زیاد کند .
به خاطر همین من میگویم که بعضیها برداشت شان از مادر بودن و پدر
بودن غلط است. مثلا فکر میکند که چون مادر شده باید دایم بچهاش را بغل
بکند . بالاخره اینها حس است و ممکن است فعال شود و در ضمن بالاخره اینها باعث
میشود که حس شهوت و محبت و دوست داشتن در آنها بیدار شود و شاید علاقه به خانم
های مسن هم پایه و اساسش از همین جا باشد.
در خیلی کشورها هیچ موقع بچههایشان را در اتاق خودشان نمیخوابانند
، از بدو تولد فرزندان شان را در اتاق جدا می خوابانند و میگویند بچه باید مستقل
باشد. ولی در کشور ما گاهی بچه هفت ساله بین پدر و مادر می خوابد و حتی چه
بسا روابط سکسی پدر و مادر را هم ببیند.
حتی من دیده ام که پسر 16 ، 17 ساله پیش مادرش میخوابد و مادر او را
در آغوش گرفته و نوازش میکند. افرادی را می شناسم که در دهه پنجم
زندگی ازدواج نکرده اند ، به خاطر حسی که مادر در آن ها ایجاد کرده و دوست دارند با
مادرشان زندگی کنند .
به نظر من صدا و سیما در این زمینه نقش مهمی دارد و باید به مردم آموزش
داده شود .اطلاعات خانواده ها کم و ناقص است و ندانسته دچار اشتباهات تربیتی می
شوند . متاسفانه مردم ما فکر می کنند همه چیز را می دانند و همه قاضی
و سیاستمدار و دکتر و مربی تربیتی هستند و در همه زمینه ها نظر می دهند و به نظر
خود عمل می کنند .
در باره دو جنسیتی ها هم سوالات زیادی مطرح است
. آیا این موضوع یک اختلال است یا بستگی به تمایل خود فرد
دارد ؟
دوجنسیتی به کسانی می گویند که باورهایشان
یعنی فکرشان با جسمشان همخوانی ندارد، یعنی چه؟ یعنی اینکه شما الان بگویید من
خانم هستم وخودتان را به عنوان یک خانم قبول دارید. یعنی جسمتان را به عنوان
یک زن قبول دارید و آن نقش که در ذهنتان هم هست با این تطبیق دارد.
ولی بعضیها هستند که میگویند من مرد هستم ولی ذهنم زنانه است. اینها کسانی
هستند که اختلالات هویت جنسی دارند ، یعنی ذهنشان با جسمشان همخوانی ندارد ، حس
درونی شان با فیزیک شان هماهنگ نیست .
این ها از اینکه هر ماه عادت ماهیانه
بشوند متنفر هستند یا از اینکه آلت تناسلی مردانه دارند ،
عذاب می کشند. مثلا سوتین تنگ می پوشند تا سینه هایشان معلوم نشود یا تزریق می
کنند تا ریش دربیاورند یا ورزش می کنند تا بازو داشته باشند.
این اختلال هویت جنسی است که بعضی روان شناس ها آن را ملال جنسیتی می نامند.
گروهی معتقدند که این مسئله شخصی بوده و روانی نیست . به هر حال علل
مختلفی دارد که از بدو تولد شروع میشود و در محیط خانوادگی رشد می کند، ولی
معمولا در سنین بلوغ خودش را نشان میدهد که بعضیها برای تغییر جنسیت مراجعه می
کنند.
یعنی
دو جنسیتی ها بدن شان هم با بقیه فرق می کند ؟
جنس بیولوژیکی زن و مرد متفاوت است. مثلا
سلولهای شما با سلولهای یک مرد متفاوت است ، اگر شما در میکروسکوپ نگاه کنید این
ها را متوجه میشوید.
ولی در دو جنسیتی ها جنس بیولوژیکی را تغییر نمی دهند . فقط با جراحی مثلا
سینه ها را بر می دارند و یا قسمتی از شکم را برداشته و آلت تناسلی مردانه درست می
کنند ، ولی جنس بیولوژیکی همان زن است .
ظاهرا بیشتر هم تمایل به زن شدن دارند ؟
در آقایان بیشتر از خانمها این تمایل وجود
دارد و البته خانم هایی هم هستند که می خواهند مرد بشوند ولی مردها تمایل بیشتری
دارند که زن باشند.
البته در ایران شاید حدود دو تا سه هزار نفر مراجعه کرده اند که بین هفتصد
تا هشتصد نفرشان مجوز گرفته اند . عده ای جراحی نکردند و تعدادی از کسانی هم که
جراحی کردند، رضایت نداشتند.
عده ای هم از جراحی پشیمان شدند . البته تشخیص اینکه فرد واقعا اختلال هویتی
واقعی دارد یا احساسش کاذب است ، کار مشکلی است . چون بعضی از بیماریها مثل
شیزوفرنی هم می تواند نشانه های چنین افسردگی هایی را بدهد . تشخیص این مسئله خیلی مهم است تا بعد از جراحی افراد دچار پشیمانی
نشوند. این پشیمانی نشان
می دهد که در تشخیص اولیه مشکل وجود داشته است.
در این زمینه درمان جراحی داریم، درمانهای طبی و هورمونترابی و روانکاوی
هم انجام می شود، ولی در نهایت خیلیهایشان با جراحی راضی شدهاند.
سوال دیگر من در باره تنوع طلبی جنسی مردان است ، آیا
این مسئله اکتسابی است یا زمینه های سرشتی دارد ؟ گاهی مردان متاهل حتی خیلی
هم همسر خود را دوست دارند ولی باز هم دنبال تنوع می روند ؟
برای یک مرد حتی در بهشت هم وعده حوری داده
شده است. مرد همیشه شکارچی بوده و طبیعت مردانه چنین است. اما زنان همیشه در خانه
بودهاند و دیدگاه یک مرد با دیدگاه زنانه کاملا فرق دارد .
زنان خیلی از جزئیات را میبینید که مردان اصلا نمیبینند ، چون
مردان به کوه و کمر رفتند و شکار کردند و برای زنان آوردند و زنان در خانه ماندند و
بچه داری کردند. شاید زیباترین عنصر برای یک مرد " زن " باشد. پس در بعضی
از مردها این حس به وجود می آید که به زنان مختلف دسترسی پیدا کنند .
در این جا مشکل به خانم ها بر می گردد . در گذشته خانم ها به راحتی تن به
خواسته های مردان نمی دادند و به این سادگی کانون خانواده ها به هم نمی ریخت. ولی
حالا نگرش و رفتار خانم ها تغییر کرده و غربی شده است .
حالا خانم ها خیلی راحت تر تسلیم مرد می شوند و گاهی با هم زندگی می کنند
، بدون اینکه زن و شوهر باشند و خطبه ای خوانده شده باشد.عده ای به کشورهای غربی
می روند و عادت های غلط آنها را به عنوان روشنفکری پذیرفته و با خود می آورند .
آیا تنوع طلبی جنسی یک اختلال است ؟
برای جامعه غربی شاید نباشد ، ولی برای
جامعه ما اختلال است . چون وقتی میگوییم یک نفر بیماری روانی دارد یعنی
اینکه جامعه رفتار و گفتار او را نمی پذیرد . مثلا در غرب و بعضی کشورهای دیگر
شاید برهنه بودن در خیابان مشکلی نباشد ، ولی برای ما مشکل است و در جامعه پذیرفته
نمی شود .
من فکر میکنم یک سری فرهنگهای غلط را به ما تزریق میکنند .
شاید این کار برای برای از بین بردن ارزشها ، اعتقادات ، فرهنگ و مذهب ما
انجام می شود . بالاخره خیلی مسایل پشت این قضیه خوابیده است.
مثلا در بعضی کشورها به کسی که ناتوانی
جنسی دارد ، توصیه می کنند فیلم سکسی نگاه کند که تحریک شود و با همسرش مشکل
نداشته باشد . ولی در کشور ما گاهی بچه های دهساله هم انواع فیلم های سکسی را دیده
اند و چیزهایی را یاد گرفته اند که یک مرد پنجاه ساله نمی داند.
توصیه شما برای خانواده ها چیست ؟ چه روش های تربیتی
باعث می شود که تربیت جنسی کودکان و نوجوانان درست باشد ؟
من فکر میکنم که همه چیز از خانواده شروع
می شود. کودک اگر درست تربیت شود وبرای چارچوب خانواده مقررات و اصولی تعریف شده
باشد ، جایگاه مادر و پدر وجایگاه فرزندان مشخص باشد ، خیلی از مشکلات حل می شود .
اما الان در خانواده ها ، جایگاهها مشخص نیست. مثلا زن
کار مردانه دارد و به هم ریخته است و من فکر میکنم که شاید سیستم قدیم بهتر بود.
یعنی خانواده تعریف مشخص داشت وهر کسی جایگاهش مشخص بود و با هم تعامل داشتند.
مرد در خانواده حس مردانگی میکرد و زن حس زنانگی داشت . ولی حالا
برخی مردها در خانواده حس مردانگی ندارند وخودشان را فقط وسیله ای
برای پول درآوردن میدانند ، حرف آنها را هیچ کس در خانه گوش نمی دهد . به
هر حال همه چیز به خانواده باز می گردد.
خانواده اگر تابع قانون و مقررات درست باشد ،اگر علمای ما درست آموزش بدهند
و تعریف درستی ازخانواده ارائه دهند ، وضع فرق می کند و بهتر می شود.
در ژاپن که دسترسی به همه چیز بیشتر از اینجاست ، هنوز خیلی سنت ها رعایت
می شود . در هند و پاکستان هم همین طور است. ولی ما ایرانیها خارج می رویم
خجالت می کشیم بگوییم اهل کجاییم وصد رنگ عوض میکنیم.
این ها بخاط این است که تعریف درستی از جایگاه ها و مفاهیم نداریم . خیلی ازپدیده ها از آن طرف بدون
اینکه ما فرهنگش را داشته باشیم و اطلاعاتی داشته باشیم ، به این طرف آمده است و
سبب بدآموزی شده است. پایگاه و اساسش را نمی دانیم ، به همین دلیل دچار انحراف شده
ایم .
به نظر شما بین انحرافات جنسی و تحصیلات رابطه ای وجود
دارد ؟
تحصیلات ما با آن تحصیلاتی که در نظر شماست
، فرق دارد. تحصیلات امروز این است که هر کسی اگر IQ بالایی داشته باشد و چهارتا کتاب خوانده باشد ، تحصیلکرده به شمار می
آید. افراد تحصیلکردهای داریم که شعور اجتماعی آنها صفر است و بر عکس افرادی
داریم که سواد ندارند و شعور اجتماعی بالایی دارند و از هم نشینی با آن ها لذت می
برید.
ولی تحصیلات زمانی برای من مهم است که بینش و شعور و عقل را افزایش دهد. ولی متاسفانه در کلاسها میبینیم
دانشجوها فقط به دنبال مدرک گرفتن هستند و سر کلاس خیلی انگیزه آمدن و درست گوش
کردن ندارند .
خوب تحصیلات اگر به آن معنایی که من در ذهنم است ، باعث تغییر بینش و تکامل
عقل و شعور افراد شود ، مسلما انحرافات جنسی را کمتر خواهد کرد. ولی آن چیزی که من
میبینم و رایج هست تحصیلکرده و غیر تحصیلکرده در این زمینه فرقی ندارند.
فقط تفاوت در این است که تحصیلکرد آگاهانه این کار را میکند و
تحصیل نکرده ناآگاهانه تحت تاثیر قرار می گیرد.
اعتقادات مذهبی چه تاثیری در دوری از انحرافات جنسی و
پای بندی به اخلاقیات دارد ؟
اعتقاد مذهبی خیلی مهم است . من معتقدم چه
زن و چه مرد اگر اعتقادات مذهبی نداشت ، در معرض لغزیدن است. چند حالت دارد
، یا باید اعتقادات مذهبی قوی داشته باشید یا دربعضی از کشورها مثلا قائل به
وجدان قوی هستند ،یا
قانون حاکم است و دائم آن ها را کنترل می کند.و آنها از ترس قانون خیلی خطاها را
انجام نمی دهند .
به نظر من مذهب عامل بازدارنده پر
قدرتی است . من در این اتاق تنها هستم و کسی هم مراقب من نیست ، اما من
نمازم را میخوانم و همیشه کسی را ناظر بر اعمال خود می بینم ،
بنابراین همیشه سعی میکنم حتی در تنهاییهایم هم خطا نکنم.
ولی وقتی شما اعتقادات نداشته باشی، نه خدایی ، نه دین و مذهبی و
پایبند نباشی ، به هر خطایی دست می زنی. باید یک نیروی بازدارنده شما را نگه دارد
و این نیروی بازدارنده میتواند مذهب باشد . حالا بعضیها آن را وجدان می نامند و
بعضیها فرهنگشان آن قدر بالا است که از چراغ قرمز رد نمی شوند.
برای مثال یکی از دوستان من میگفت زمانی در آلمان رزیدنت
ارتوپدی بوده و با یک خانم آلمانی ازدواج می کند.میگفت یک شب کشیک بودم،
شیفتم ساعت چهار صبح تمام شد و به خانه برگشتم. آن موقع خیابانها خلوت بود و
هیچ کس نبود. خانه ما سر یک چهارراه بود، رسیدم دیدم چراغ قرمز است ، چراغ را رد کردم
و پیچیدم وبه خانه رفتم.
دیدم پس فردا یک برگه جریمه برای من آمد. گفتم خدایا آن موقع شب کی من را
دیده است. فهمیدم همسرم پشت پنجره بوده ، من را دیده، خلاف من را به پلیس گزارش
داده است. یعنی در این حد قانون رعایت می شود .
ولی جوامعی که ترس از قانون و مقررات و یا پایبندی مذهب نداشته باشند ،
دیگر جامعهای رها شده است و
متاسفانه بعضی از جوان های جامعه ما در حال حاضر رها شده هستند.فرهنگی که از طریق
فیلم ها و رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی به آن ها القا می شود
فرهنگ نادرستی است .
پیشنهاد شما برای حل این مشکلات چیست ؟
نیاز به این دارد که علمای ما و افرادی که آموزش دهنده مذهب هستند ، خودشان
واقعا این مسایل و مقررات را رعایت بکنند و خطا نکنند. مذهب را یک وسیله
برای سوءاستفاده قرار ندهند و آن را درست به مردم بشناسانند و با خرافات مخلوط
نکنند.
چون پیامبر برای مکارم اخلاقی آمد وما
دستورات اخلاقی زیاد داریم ،ولی از هیچ کدام خبر نداریم و یا عمل نمی
کنیم.متاسفانه بعد میبینیم کارهایی به نام مذهب انجام می شود و هزینه هایی
صرف می شود که هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد.
ای کاش به جای آن همه هزینه هایی که برای بعضی مراسم صرف می شود ، می آمدند
و درس اخلاق می دادند و مسائل اخلاقی را با شیوه های مختلف به صورت نمایشنامه و
فیلم وروش های جذاب دیگر به مردم منتقل می کردند.
وگرنه با این وضعیتی که وجود دارد، خیلیها نسبت به مذهب بدبین شده و
کار سخت تر می شود.
آقای دکتر اگر در در انتها صحبت خاصی دارید، بفرمایید .
متاسفانه دروضعیت بحرانی هستیم و آسیبهای اجتماعی روز به روز بیشتر میشود
و اگر اقدامی انجام نشود و قدمی برداشته نشود، نسل آینده مطمئنا خیلی متضرر خواهد
شد و نابسامانیهای زیادی گریبانگیرش میشود .
من واقعا امیدوارم که دولتمردان اگر هر
حرفی میزنند ، آن ها را اجرایی هم بکنند. متاسفانه در مملکت ما همه خوب حرف
میزنند وهمه ، همه چیز بلد هستند ، ولی چیزی که نیست اقدام و عمل است
و تا زمانی که اقدام نباشد و کار صحیحی انجام نشود فکر نکنم وضعیت بهتر شود
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته
از سایت خبری تحلیلی الف، تاریخ انتشار 9 بهمن 96، کد خبر: 3961109083، www.alef.ir