شعار سال: اهداف اصلی ایران بهعنوان شروط پایان جنگ، از فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 تا توقف جنگ در یک جمله خلاصه میشد: «محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت». این دو هدف در طول جنگ، با وجود رشادت نیروهای ایرانی، هیچگاه به دست نیامد و دو سال پس از جنگ و به مناسبت تجاوز صدام به کویت، با تلاش دیپلماتیک وزارت امور خارجه کشورمان، شورای امنیت سازمان ملل متحد پذیرفت آغازگر جنگ شناسایی شده و میزان خسارات ایران و عراق تعیین شد. به این ترتیب عراق صدام بهعنوان آغازگر جنگ محکوم شد، اما موضوع غرامت در یک پیچیدگی حقوقی سیاسی قرار گرفت. آنچه بعد از 30 سال از آن غفلت شده، این است که ایران و عراق از نظر حقوقی در مرحله آرمیستیس (Armistice) قرار دارند، یعنی آتشبس را پذیرفتهاند، ولی هیچگاه یک توافق پایان جنگ و توافق صلح را با یکدیگر امضا نکردهاند. با نگاهی به وضعیت کره شمالی با آمریکا، اهمیت این موضوع روشنتر میشود. کره شمالی سالهاست تلاش میکند حالت آرمیستیس بین دو کشور را که در 27 جولای 1953 امضا شد، به یک موافقتنامه پایان جنگ و اگر بشود به یک موافقتنامه صلح تبدیل و با آمریکا امضا کند. اگر دقت شود شرط اصلی رهبر کره شمالی در ملاقات با دونالد ترامپ همین موضوع بود، زیرا معنای مخالفتش این است که هرگاه آمریکا بداخلاقی و بدعهدی کند، میتواند بعد از 65 سال دست به تجاوز و حمله به کره شمالی بزند و استناد حقوقی آن به آرمیستیس خواهد بود. درباره عراق تصور میشود کمتر کسی است که پیشبینی نکند در اثر کمترین تحولات یک صدام دیگر از این سرزمین برمیخیزد و دوباره خود را مطلوب و سوگلی کشورهای عربی یا آمریکا نشان میدهد و قصد تجاوز به ایران میکند. ایران خود را فدای عراق کرد و با همه امکانات به کمک همین نخستوزیر فعلی رفت تا بتواند داعش را از کشورش بیرون براند و سرزمین خود را آزاد کند، ولی وقتی خیالش از خطر تروریسم راحت شد، سخنانی ناشی از قدرنشناسی ایراد کرد که قلب هر ایرانی را به درد آورد. صدام که در 31 شهریور 1359، عهدنامه 1975 را جلوی دوربینها پاره و ابطال آن را اعلام و جنگ را آغاز کرد، در طول هشت سال جنگ هیچگاه نتوانست به اهدافی غیر از اهداف مندرج در این عهدنامه دست یابد؛ یعنی خرمشهر ایرانی باقی ماند و اروندرود براساس خط تالوگ در حاکمیت مشترک دو کشور قرار گرفت، اما هیچگاه در ایام حیات خود رسما هیچ سندی با ایران در تثبیت مجدد عهدنامه 1975 امضا نکرد که اشتباه خود را رسما جبران کند. رهبران عراقی بعد از او همچنین اقدامی انجام ندادند و شاید مسئولان ایرانی هم این موضوع مهم را پیگیری نکردند. در شش ماه اول سال 1369 که نگارنده برای انجام مذاکره با عراق و انتقال نتایج آن به شورای عالی امنیت ملی که تازه تأسیس شده بود، هفتهای چندبار به ژنو سفر میکردم، از برزان تکریتی، برادر صدام، چندین نامه خطاب به آیتالله هاشمیرفسنجانی به ایران آوردم که در یکی از این نامهها که هفته بعد از آزادی اسرا صادر شده بود، صدام گفت: «آقای رفسنجانی، رئیسجمهوری ایران، با این تصمیم ما (آزادی اسرا) همهچیز روشن و تمام خواستهها و مسائلی که بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد و چیزی نمانده است مگر آنکه موافقتنامهها آماده و امضا شوند تا هریک از ما برای ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم». مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی برای صدام نوشتند: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما، راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت. شروع عقبنشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدیبودن در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب میآوریم و خوشبختانه در موعد مقرر، آزادی اسرا هم آغاز شد که امیدواریم عقبنشینی نظامیان شما طبق زمانبندی اعلامشده و آزادی اسرای دو طرف، با آهنگ و سرعت هرچهبیشتر ادامه یافته و تکمیل شود». به این ترتیب مشکل سیاسی ایران و عراق با این نامهنگاری حل شد، اما از نظر حقوقی، اقدامات لازم برای پایان جنگ و تثبیت مجدد عهدنامه 1975 بهطور رسمی بین دو کشور انجام نشد؛ نکتهای که مشاوران حقوقی عراق به صدام تذکر داده بودند و او در نامهاش به امضای توافقات بین دو کشور اشاره کرد. بههرحال با توجه به ناسپاسی در میان مسئولان عراقی و ناتمامماندن پروسه صلح بین دو کشور، مناسب است در کنار هزینههای سنگین و متعددی که ایران در عراق میکند، در پرتو روابط دوستانه موجود بین ایران و عراق، نسبت به صدور اعلامیه پایان جنگ و عبور از مرحله آرمیستیس و تثبیت مجدد عهدنامه 1975 از طریق امضای سندی بین دو کشور اقدام شود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 31 شهریور 97، شماره: 3248