شعار سال: امسال به چهلمین سالروز زلزله طبس رسیدیم. زلزله 25/7/1357 طبس با بزرگای 7.4 در اولین روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی 57 رخ داد. در آن زمان گزارشی از سوی سازمان برنامه و بودجه در مهر 57 تهیه شد که نشان ميداد کشتههای زلزله طبس حدود ششهزارو 200 نفر بوده و تعداد مجروحان هم حدود دو برابر این عدد بوده است. البته بدیهی است که به دليل فضای ملتهب انقلابی در آن روزها، توجه افکار عمومی به شایعات مبنی بر مصنوعیبودن زلزله طبس یا نقش شوروی یا آمریکا در ایجاد آن و... در آن ایام و حتی بعد از آن کم نبود. بههرحال زلزله طبس همانطور که در پژوهشهای بعدی استاد مانوئل بربریان (در تز دکترای ایشان) نشان داده شد، رخدادي کاملا طبیعی بود و در ژرفای حدود 10 کیلومتر رخ داد که دست هیچ بشری مستقیم یا غیرمستقیم به آن نمیرسید. یکی از کارهای مهم روی زلزله طبس از سوی زندهیاد مهندس علیاکبر معینفر (روی دادههای شتابنگاری آن) انجام شد. این زلزله در زمان خود مهمترین جنبش ثبتشده زلزله در نزدیکی گسل زمینلرزهای در سطح دنیا بود و هنوز هم در ایران قویترین جنبشی است که از سال 1353 تاکنون (1397) در شبکه شتابنگاری ایران ثبت شده است.
هنوز البته صحبت درباره زلزلههایی مانند طبس در کشور ما چالشبرانگیز است. زلزله طبس نهتنها موجب کشتهشدن بیشتر اهالی طبس در عصرگاه 25شهریور 1357 شد؛ بلکه همه آثار تاریخی کویری آن شهر زیبای تمدن ایرانی را در چند ثانیه ویران کرد. این نوع رخدادها البته هرساله رخ نمیدهند. خود زمینلرزه طبس در حدود حداقل هزارو صد سال قبل از آن بیسابقه بوده است. زمینلرزه 5/10/1382 بم با بزرگای 6.5 كه موجب کشتهشدن 26هزارو 271 نفر شد، نیز دستکم در پنج هزار سال قبل از آن تاریخ در منطقه بم، بیسابقه بود. زلزله 21/8/1396 ازگله سرپلذهاب با بزرگای 7.3 که موجب 660 کشته شد، حدود هزارو صد سال قبل از آن در همان منطقه سابقه نداشت؛ بنابراین میبینیم که در تکثر رخدادهای مهم، زلزلههایی داشتهایم که دوره بازگشت آنها طولانی بوده است. حال اگر درباره زلزله تهران و تبریز صحبت کنیم، طرح موضوع را با چه گذارههایی انجام دهیم که هم واقعیت را نشان دهیم و هم موجب ناراحتی و تشویش مخاطبان خود نشویم. بهویژه از آن نظر که در کشور ما گفته دانشمندان الزاما با عمل مدیران دنبال نمیشود؛ بهویژه اگر دورهای باشد كه فشار اقتصادی بر کشور حاکم است، نبود پرداخت و سرمایهگذاری پژوهشی به موضوعی کاملا توجیهپذیر تبدیل میشود. در ماههای بعد از زلزله 21/8/1396 ازگله سرپل ذهاب تعداد رخداد زمینلرزهها بیشتر شد و طبیعتا این سؤال در سطح اجتماعی به وجود آمد که پیامد این زلزلههای کوچک و متوسطی که در جاهای مختلف کشور رخ میدهد، چیست؟ آیا قرار است زلزله مهمی بعد از این رخدادهای کوچک اتفاق بیفتد. این بحثها بهویژه درباره شهرهایی مانند تهران و کرج و مشهد و تبریز داغتر بود و هست. در این نواحی حتی اگر زلزله متوسطی مانند رویداد 29 آذر 1396 با بزرگای 5.6 رخ دهد، جمعیت کثیری آن را حس میکنند (در رخداد مزبور حدود 20 میلیون نفر) و وقتی كه نگارنده در همین روزنامه «شرق» درباره تغییر احتمال رخداد زلزلههای بعدی در محدوده شهر تهران نوشت، مخاطبان سؤالات جدیدتری مطرح کردند؛ مثلا تاریخ رخداد دقیق اتفاق بعدی چه زمانی است؟ گروه دیگری از مخاطبان هم لب به شکایت گشودند که چرا لحظه به لحظه مردم را به وحشت میاندازید. این کار شما کاملا غیرانسانی است. در کشور ژاپن به جای وحشتانداختن به دل و جان مردم، فرهنگسازی ميكنند... . مردم ما به قدر كافي در مشکلات دستوپا میزنند و نيازي نيست كه الفباي هر بحراني را بلد باشند... . چرا با حرفهايتان قیامت به پا میکنید؟... . درست است كه روح داریم، ولی شبیه به ربات شدهايم، فقط در حال حركت هستيم. خواهش ميكنيم گفتن اين حرفها را تمام كنيد. خدا هم دوست ندارد كه بندگانش باعث و بانی ترساندن و انداختن وحشت به جان هموطنانشان باشند... . ناراحتی قلبی، استرسهای شدید، فوبیا، خانمهاي باردار و... . چرا اصلا به این موضوعات توجه نميكنيد. خواندن روزانه اخبار و تحليلهاي شما درباره زلزلههاي آتي كمكي به مردم نميكند... .
وقتی در اوایل شهریور چند زمینلرزه پیرامون آتشفشان دماوند رخ داد و نگارنده و کارشناسان دیگری درباره این آتشفشان صحبت کردند، این بار مخالفتهایی درباره چرایی صحبت در موضوع آتشفشان دماوند مطرح شد: «مردم ما چيزي درباره آتشفشان نميدانند. اگر چیزی هست، احتمالی و نه قطعی، وقتی اتفاق افتاد، آن را رسانهاي كنيد. مردم به خاطر مشكلات اقتصادي و... به قدر كافي تحت فشار و نگراني هستند. لطفا با گفتن اين حرفها باري به مشكلات مردم اضافه نكنيد و اميدشان را نااميد نكنيد... .
حقیقت آن است که همچنان بعد از 40 سال از زلزله 1357 طبس با چالش طرح مسئله خطر (زلزله و آتشفشان و...) در جامعه مواجه هستیم. از يكسو اینکه خطری به احتمال وجود داشته باشد و نخواهیم تشویش ایجاد کنیم و بههمیندلیل سکوت کنیم، با گسترش محدودههای ریسکی و ساکنشدن بیشتر مردمان در نواحی خطرناک، عملا در مقابل توسعه ریسک در آینده کشور سکوت کردهایم. از سوی دیگر مردم را نباید همواره در وضع نگران و مشوش نگه داشت. مردم باید امید داشته باشند و بدانند که با وجود رخداد زلزله 1357 طبس حتما احتمال تکرار آن در جاهای مختلف این سرزمین هست و میتوان و باید با این خطر زندگی کرد. ضمنا هدف از طرح موضوع، آن نيست که مردم مدام در حالت وحشت نگه داشته شوند و با چنین وحشتی، وسواسگونه به جستوجوی اخبار بد رفته و هر روز را بر خود تلخ و زهر کنند. در آموزههای دینی ما هم تعقل و تدبير در طبیعت و درسگرفتن و عبرتگرفتن توصیه شده است. رفتار دانشمندان و اصرار آنها براي ترویج فرهنگ ایمنی، 40 سال بعد از زلزله 1357 طبس، در راستای بالابردن روحیه مردم است، نه تخریب امید آنها. بدیهی است بعضی همکاران که فقط از ادبیات وحشتزا در توصیف خطر و ریسک استفاده میکنند، کار درستي انجام نميدهند، همانطور که بعضی مسئولان اجرائی وقتی چنان از نبودن خطر و ایمنی به صورت قطعی اطمینان میدهند، حرکتشان در راستای گمراهکردن مردم از خطر واقعا موجود، استفاده نادرست از اعتماد مردم و در راستای افزایش ریسک زندگی آینده مردم است. این چالش ارتباطات ریسک بهویژه از سوی دانشمندان و در ارتباط با مردم به باور نگارنده چالش مهم امروز و آینده ایران ماست؛ بهویژه هنگامی که اعتماد عمومی به اخبار و اظهارنظرها چالش روز جامعه باشد.
ریسک زمینلرزه در ایران
ناصر حافظيمقدس . استاد دانشگاه فردوسي مشهد
ریسک زمینلرزه مجموع آثار و تبعات مستقیم و غیرمستقیم زلزله در حوزههای مختلف انسانی، مالی، سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی تعریف میشود. ریسک زلزله تابعی از مشخصات زلزله (بزرگی، عمق کانونی، مدتزمان ارتعاش شدید و...) و پدیدههای همراه با زلزله (نظیر ریزش، لغزش، گسلش سطحی و...)، کمیت و کیفیت محیط انسانی، سازههای مهندسی در معرض خطر، نحوه امدادرسانی و مدیریت بحران است. خطر زلزله در ایران به دلیل جایگاه خاص زمینشناسی و وجود گسلهای توانمند بالا بوده و منطقهای که مصون از خطر زلزله باشد، وجود ندارد. در بخشهایی علاوه بر خطر ارتعاش زمین که موجب خرابی سازهها میشود، پتانسیل پدیدههای مخرب دیگری نظیر ریزش و لغزش (در نواحی کوهستانی) و روانگرایی یا آبگونگی خاک (در نواحی ساحلی) بالاست و در مناطق مجاور گسلهای فعال خطر گسیختگی گسلی وجود دارد. همچنین با توجه به اینکه بسیاری از شهرهای ایران در دشتها توسعه یافتهاند، مستعد پدیده تشدید هستند که بعضا در اثر این پدیده دامنه جابهجایی سطحی زمین و در نتیجه خرابی زلزله به بیش از دو برابر افزایش مییابد. آمار بزرگی از بافتهای فرسوده در شهرها و روستاها وجود دارد که کمترین تابآوری را در مقابل زلزله دارند و سال به سال به آمار واحدهای نامقاوم افزوده میشود. در کنار این مسئله نبود نظارت صحیح بر واحدهای نوساز نیز قابل توجه است. درباره شبکههای گازرسانی، خطوط انتقال نفت و گاز، جایگاههای سوخت، مخازن مواد شیمیایی و... نیز نگرانی جدی وجود دارد که به دلیل پوسیدگی تأسيسات یا رعایتنکردن استانداردها در زمان زلزله تخریب یا نشت از آنها موجب آتشسوزی یا پخش گازهای سمی شوند. با وجود تجربه زلزلههای متعدد، امدادرسانی در زلزلهها بر مبنای برنامه و داناییمحوری صورت نمیگیرد. بینظمی و سردرگمی در ساعتهای طلایی اولیه فرصت نجات مجروحان و افراد سالم و گرفتار زیر آوار را میگیرد. قطع سیستمهای ارتباطی كه حتی در زلزلههای زیر پنج ریشتر نیز اتفاق افتاده، امدادرسانی سریع را با مشکل مواجه میکند. رشد تکنولوژی و دانش بشری در دهههای اخیر سبب کاهش چشمگیر تلفات زلزله در کشورهای پیشرفته شده است در حالی که در ایران تلفات زلزله در این مدت تغییر چندانی نداشته است. در صد سال گذشته 24 زلزله مخرب در کشور اتفاق افتاده است و حدود 140 هزار نفر جان خود را از دست دادهاند و چند برابر این تعداد مجروح شدهاند. تغییر این روند و کاهش ریسک زلزله نیاز به برنامهریزی و اقدامات عملی جدیتری دارد. خوشبختانه از نظر علمی دانش زلزله و علوم جانبی آن در کشور همتراز کشورهای پیشرفته است و در صورت اختصاص بودجه مناسب، ارزیابی خطر برای همه نقاط کشور با دقت بالا امکانپذیر است؛ از جمله اقدامات ضروری در کاهش ریسک زلزله آگاهیبخشي به مردم است. آشنایی با واقعیتهای خطرپذیری محیط زندگی حق مردم است و بعد از درک اهمیت موضوع است که مردم نسبت به مقاومسازی محل سکونت خود و توجه بیشتر به مقاومبودن ملک در زمان تهیه مسکن در حد امکان اقدام خواهند كرد و یا توصیههای زمان وقوع زلزله و بعد از آن را جدی تلقی میکنند. همینطور مسئولان محلی نیازمند آگاهی نسبت به خطر زلزله و مدیریت بحران زلزله در محل مسئولیت خود هستند. طیکردن دورههای مدیریت بحران و آشنایی با مخاطرات طبیعی محل مسئولیت باید برای مسئولان در ردههای مختلف اجباری باشد. در پايان اینکه در زلزلههای بزرگ نیروها و تجهیزات امدادی هلالاحمر که مسئولیت مستقیم در اینباره دارند کافی نیست و معمولا واحدهای نظامی به کمک مردم میآیند؛ چه بهتر که این واحدها از قبل آموزش ببینند تا کارایی بهتری داشته باشند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق تاریخ انتشار 5مهر 97، کدمطلب: 196345، www.sharghdaily.ir