شعار سال: وحداني، مدير
روابطعمومي اين پروژه گفت: پروژه بزرگ من سهراب سپهري از هشت سال پيش به همت و
تهيهكنندگي عليرضا عزيزي شكل گرفته و امسال به مناسبت نودمين زادروز سهراب سپهري
در حال برگزارشدن است كه خوشبختانه هنرمندان زيادي در اين پروژه حضور يافتهاند.
نامي ماندگار
نام سهراب سپهري سالها بعد از درگذشتش، همچنان در فضاي هنري امروز
ايران طنينانداز است. موزه گالري «ديدي» در ايزدشهر مازندران اين روزها ميزبان نمايشگاه
گروهي شامل ۹۰ اثر از نقاشان،
عکاسان و هنرمندان عرصه تجسمي درباره اين شاعر و نقاش بلندآوازه ايراني شده است؛
نمايشگاهي که در آن آثاري از آيدين آغداشلو، غلامحسين نامي، بهرام دبيري، کامبيز
درمبخش، علياکبر صادقي، منوچهر معتبر، کريم امامي، محمد احصايي، حسين محجوبي،
شادي قديريان، بزرگمهر حسينپور، حسن روحالاميني، محمدعلي سجادي، منوچهر نيازي،
سعيد نقاشيان، کوشا موسوي و... به چشم ميخورد. اين نمايشگاه بخشي از پروژه بزرگ
«من سهراب سپهري» است که همزمان با افتتاح آن دستاندرکارانش در نشستي خبري
درباره اين رويداد هنري، فرهنگي توضيحاتي دادند. مسئول بخش تجسمي ستاد بزرگداشت
سهراب سپهري، دکتر مهدي حسيني، چهره آشناي آموزش و نقاشي در ايران است. حسيني
درباره چگونگي جمعآوري ۹۰ اثر
از هنرمندان پيشکسوت و جوان در کنار هم ميگويد: «در برپايي اينگونه مجموعهها،
نوع، تکثر و تفاوت قابلملاحظهاي از منظر فرم، فضا و بيان در آثار مشاهده ميشود.
اين ويژگي نه منحصر به اين نمايشگاه، بلکه خصوصيت اغلب اين مجموعههاست». اين نقاش
و استاد دانشگاه درباره گرايش هنري هنرمندان حاضر در اين نمايشگاه ميافزايد: «در
اين مجموعه برخي از هنرمندان در قالب فيگوراتيو و عکاسي، تعدادي به شيوه انتزاعي و
در مواردي حتي به صورت هندسي به ياد سهراب سپهري نقشآفريني کردهاند. برخي نيز
صرفا به واسطه علاقه و عِرق بيشائبهاي که نسبت به سهراب داشتهاند تنها به
بازآفريني چهره سهراب در قالب طراحي و نقاشي اکتفا کردهاند. در هر صورت در دنياي
مدرن که تکثر آرا و انديشه نقشی اساسي و بنيادين در بيان تصويري دارند طبيعي است
که نمايش آثار، چنين شکل متنوعي به خود بگيرد و اين ويژگي اين نمايشگاه و اين رخداد
بزرگ به ياد نقاش و شاعر عارف کشورمان سهراب سپهري است.»
پروژه «من سهراب سپهري» را ميتوان بزرگترين مجموعه فرهنگي اين سالها
که حول يک چهره شکل گرفته، توصيف کرد؛ مجموعهاي که قرار است فارغ از آن مرز شاعر
و نقاش، تصويرگر سهراب سپهري، چنانکه بوده، باشد. به گفته خسرو نقيبي، عضو هيئت
علمي پروژه، مجموعه «من سهراب سپهري» در قالب يک ششوجهي است؛ شامل يک فيلم
سينمايي، کتابهايي که زندگي و آثار او را در هر دو عرصه حرفهاياش گرد آورده،
چندين فيلم مستند که زندگي سپهري را بدون مميزي پيش چشم مخاطبان ميگذارد، قطعاتي
از آوازهخوانان و آهنگسازان نامي ايران با استفاده از اشعار سهراب، کتابهايي
صوتي با شکل خوانش درست اشعار او- که در اين سالها کم به غلط خوانده نشده- و در
آخر، روايت هنرمندان معاصر ايراني از سهراب سپهري در قالب تابلو، اثر هنري و...،
آنگونه که او را شناختهاند يا از او تأثير گرفتهاند. اين مجموعه سترگ، حاصل
تلاش سالياني چند از زندگي عليرضا عزيزي (مدير پروژه) است که به گفته نقيبي، براي بهسرانجامرسيدن
اين مجموعه بزرگ، از جان مايه گذاشته است. عليرضا نادري ناشر است و دو مؤسسه
فرهنگي نشر توفيق آفرين و فرهيختگان عصر هنر در ايران و يك مؤسسه فرهنگي، هنري را
نيز در نيويورك اداره ميكند.
در مراسم رونمايي از اين گنجينه در موزه گالري «ديدي»، چهرههاي
فرهنگي، هنري زيادي حضور داشتند؛ از جمله پرويز تناولي، علي توسلي، منوچهر نيازي، گلي
امامي، پوري بنايي، آريا عظيمينژاد، خانواده سهراب سپهري و اعضاي ستاد مرکزي و
شوراي علمي بزرگداشت سهراب سپهري. يکي از بخشهاي جالب اين مراسم، رونمايي از
تنديس مومي سپهري، اثر حميد کنگراني بود که در ابعاد واقعي او ساخته شده است.
در ابتداي اين مراسم، سيدغلامرضا کاظميدينان، عضو ستاد مرکزي بزرگداشت
سهراب سپهري که به نمايندگي از ديگر اعضاي ستاد مرکزي؛ يعني عليرضا عزيزي و سيدضياء
هاشمي سخن ميگفت، با تأکيد بر اينکه اين مراسم و کليت اين حرکت بدون يک ريال پول
دولتي و حضور هيچيک از دولتمردان صورت گرفته، سپهري را هنرمندي دانست که نمادي از
مردم ايران بود و در قلب مردم زندگي کرد. پرويز تناولي که براي شرکت در نمايشگاه
به موزه گالري ديدي آمده بود، ديگر سخنران مراسم بود که از نسل طلايي فرهنگ و هنر
ايران گفت؛ از خودش و سهراب سپهري که هر دو پي هيچ بودهاند: «سهراب سالها از
هيچستان گفت و من هيچ را ترسيم کردم». مهدي قراچهداغي، مترجم سرشناس ايراني و
خواهرزاده بزرگ سهراب نيز در سخناني از جايگاه سهراب در ادب و هنر ايران گفت.
يکي از بزرگترين بخشهاي پروژه «من سهراب سپهري»، مجموعهاي است شامل ۳۰۰ گفتوگو با
بزرگان فرهنگ، ادب و هنر ايران که در اقصينقاط جهان انجام شده و آنها که حتي يک
روز را با سپهري گذراندهاند يا نکته و آرايي درباره سپهري داشتهاند، جلوي دوربين
رفتهاند و از سپهري گفتهاند. اين مجموعه در دو قالب مستند بلند تصويري (به
کارگرداني نقيبي) و کتاب (به قلم ليلي کريمان) در
دست آمادهسازي است و در سال جاري منتشر خواهند شد.
بخش ديگر پروژه، آلبومهاي صوتيِ آن است که پيروز ارجمند عهدهدار
گردآوري آن بوده. اين بخش شامل آثاري از احمد پژمان، هوشنگ کامکار، آريا عظيمينژاد،
بهزاد عبدي و خود پيروز ارجمند با شعرخواني امير آقايي، مسعود رايگان، رؤيا
تيموريان، ژرژ پطرسي، فرخ نعمتي و آوازهايي از محمد معتمدي، ميلاد درخشاني، صبا
کامکار، سهراب پاکزاد و... است که در قالب چندين آلبوم موسيقي بهزودي در دسترس
علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
از نکات قابلتوجه نمايشگاه اين است که تمام ۹۰ اثر تجسمي گردآوريشده در اين مجموعه بهصورت اهدايي بوده
و هيچ هنرمندي پولي براي حضور در اين مجموعه نگرفته است. همچنين تمام کساني که در
تمام بخشهاي تصويري، موسيقايي و ادبي اين مجموعه فعاليت کردهاند، بيچشمداشت
مالي پروژه را به سرانجام رساندهاند و اين شايد بزرگترين حرکت جمعي فرهنگي اين
سالها براي يک چهره ملي بوده است.
خانم وحداني، مدير روابط عمومي پروژه بزرگ من سهراب سپهري، درباره
اينكه در اين نمايشگاه اثري از خود سهراب سپهري ارائه نميشود، گفت: با توجه به اينكه
در اين پروژه ملي آثار اهدايي ارائه شده، احتمالا هيچكس تمايلي به هديهكردن اثري
از سهراب سپهري به نمايشگاه نداشته و شايد گرانبودن قيمت تابلوها هم در اين تصميم
تأثيرگذار باشد اما از سوي ديگر هنرمندان زيادي با اين نمايشگاه همسويي و همگامي
نشان دادهاند و هر يك اثري مرتبط با موضوع سهراب سپهري را ارائه كردهاند.
درباره نقاشيهاي سهراب
سپهري کار جدي خود را در مقام نقاش با يک سلسله تصويرهاي برگرفته
و خلاصهشده از طبيعت آغاز کرد. نخستين آبرنگها و گواشهاي او را ميتوان
بازنمايي لحظههاي تجربه شاعرانه در جهان اشيا دانست. حرکت آزاد و شتابان
قلممو، درهمشدن رنگ ماده، تأکيد بر تباينهاي رنگي و استفاده از عوامل
تمرکزدهنده در فضاي دوبعدي (مثلا، يک رنگ سرخ به نشانه لاله آتشين)، ازجمله
مشخصات آثار او هستند و اثرپذيري از نقاشي انتزاعي مکتب پاريس را نشان ميدهند.
بااينحال، تلاشي آگاهانه براي تلفيق سنتهاي شرقي و غربي و کوششي براي
دستيابي به شيوهاي مستقل و شخصي نيز در اين آثار مشهود است.
گروهي نيز حتي در «نقاش»بودن سپهري ترديد ميکنند. سپهري اما بَري از
اين نظرهاي جورواجور و خردهگيريها راه خود را رفته است. او بر آن است: «من به عقيده
اين و آن کاري ندارم. به حقانيت تاريخ هنر نيز علاقهاي نشان نميدهم. به يک تابلو
همانطور نگاه ميکنم که به يک سنگ يا درخت. آنچه در يک اثر هنري ميجويم، حالت آن
است.»
راز نقاشيهاي سپهري را بايد در وابستگي جنونآميز او به زادگاهش كاشان
دريافت. او در يکي از سفرهايش به اروپا به دوستي در ايران مينويسد: «در گلدان
اتاق من چند شاخه شکوفهدار گوجه است. پيوند من با اين شکوفههاي زودرس کمي پيچيده
است. برابر آنها يک تماشاگر بيغلوغش نيستم. خيال من اين شاخهها را ميبُرد و در
حياطهاي ايران به درختي پيوند ميزند، تا تماشاي من رمز خودش را بگيرد. من روي
همه نقشهاي ناشناس رنگ آشناي خودم را ميزنم و فضاهاي گمشده را گرد همهچيز ميپراکنم.
او در ايران در نمايشگاههايي چون اولين دوسالانه تهران، تالار عباسي،
تالار فرهنگ، نگارخانه
گيل گمش، استوديو فيلم گلستان، نگارخانه نيالا، نگارخانه صبا، نگارخانه
سيحون و نگارخانه مس حضور داشت. سهراب بعدها و در سفرهاي مختلف به کشورهاي هند،
پاکستان، فرانسه، يونان، مصر، انگلستان و آمريکا آثارش را در نمايشگاههاي بسياري
به نمايش ميگذاشت. از تابلوهاي معروف اين هنرمند ميتوان به «طبيعت بيجان»،
«شقايقها، جويبار و تنه درخت»، «علفها و تنه درخت»، «ترکيببندي با نوارهاي
رنگي»، «ترکيببندي با مربعها» و «منظره کرمان» اشاره کرد. او نقاشيهايش را به
خط نستعليق امضا ميکرد.
سهراب سپهري 15 مهر 1307 در کاشان متولد شد. پدر و مادرش هر دو اهل هنر
بودند. او در نخستين روز ارديبهشت 1359 بر اثر ابتلا به سرطان خون درگذشت.
نشاني و زمان برگزاري
آنهايي که علاقهمند به ديدن اين نمايشگاه هستند، ميتوانند تا 15 بهمن
هر روز از ساعت ١٠ صبح تا ١١ شب از نمايشگاه و آثار موزه گالري و ساير بخشهاي آن
واقع در کيلومتر نه جاده محمودآباد- نور، ايزدشهر ديدن کنند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 5 آبان 97، شماره: 3278