شعار سال: آنچه این روزها دامنگیر جامعه است، کمامیدی و ناامیدی در میان افراد، بنگاههای تجاری، شرکتها و گروههای مختلف است. شرایطی که به مهاجرت فزاینده نخبگان نیز دامن زده است. دکتر محمد فاضلی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در سخنرانی خود با عنوان "مسئلهسازی، نوآوری و امید” در جمع کسبوکارهای حوزه فناوری نانو به بحث درباره ناامیدی در جامعه ایران، ریشهها و شیوه مواجهه با آن در تاریخ ۳۰ آبان ۹۷ پرداخته است. آنچه میخوانید گزارشی از این سخنرانی است.
محورهای اصلی سخنان دکتر محمد فاضلی حول سه مفهوم مسئلهسازی، نوآوری سیاستی و امید بوده و با طرح مثالی به شرح این مفاهیم و رابطه آن ها با جامعه ایران پرداخته است.
مسئله مسیر اشتباهی است نه امکانات و فناوری!
فرض کنید با اتومبیلی که از امکانات و فناوری روز برخوردار است، قصد سفر به یکی از شهرهای ایران مثل مشهد را دارید. جادهای که در آن سفر میکنید به جای آنکه شما را به مقصد برساند به کویر ختم میشود. شما تصمیم میگیرید که ماشینتان را عوض کنید و از ماشین بهتر و پیشرفتهتری استفاده کنید، اما آیا به مقصدتان میرسید؟
مسلماً باز هم شما به کویر خواهید رسید نه به مقصد. زیرا آنچه نیاز به تغییر دارد، جاده است و نه ابزار و فناوری. از این مثال در مییابید استفاده از فناوری پیشرفتهتر، شما را به مقصد نمیرساند و در نتیجه احساس بهتری به شما نمیدهد اما بیشک، تغییر جاده میتواند شما را به مسیر درستی هدایت کند و احساس خوشایندی را در شما بهوجود آورد.
جامعه ایران هر روز ناامید تر میشود
به زعم دکتر محمد فاضلی، این دقیقاً وضعیتی است که جامعه ایران با آن مواجه است. جامعه ایران در مقایسه با ۱۶ سال گذشته، پیشرفتهتر شده و از فناوری بیشتری استفاده میکند؛ یعنی خانهها و جادههای بهتری ساخته میشود، ماشینها و ابزارها توسعه پیدا کردهاند، اما فناوری برای ما احساس بهتری به همراه نیاورده است و جامعه ایران هر روز ناامیدتر میشود.
محمد فاضلی، جامعه ایران را جامعهای ناامید و کمامید توصیف میکند. جامعهای که در آن بازارها، شرکتهای تجاری، بنگاه ها و افراد درگیر مسائل بسیاری اند و راه برونرفتی از این مشکلات نمیبینند. از طرفی دیگر، افراد احساس میکنند اثربخش نیستند، حرفهایشان شنیده نمیشود و کارهایشان دیده نمیشود. احساس ناامیدی و بی قدرتی میکنند که همین امر به نوبه خود منجر به مهاجرت کثیری از نخبگان گشته است.
دکتر محمد فاضلی با اشاره به تمثیل اتومبیل، توضیح میدهد که با پیشرفتهترین فناوری اگر در مسیری نادرست حرکت کنیم، به مقصد و نقطه بهتری نخواهیم رسید. ایران اگرچه در قیاس با ۱۶ سال گذشته از فناوری پیشرفتهتری برخوردار شده است اما این فناوری در جاده نادرستی حرکت میکند و همین امر منجر به نرسیدن به مقصد و ناامیدی در جامعه میگردد. در واقع فاضلی معتقد است ریشه این ناامیدی، نبودن سیاستهایی برای تغییر مسیر است که "فقدان نوآوری سیاستی” نامیده میشود.
نوآوری سیاستی (innovation policy)
در مثال مطرح شده، اتومبیل استعاره از فناوری است و جاده استعاره از استراتژی است. آنچه جاده را میسازد، سیاست یا policy نام دارد و آنچه منجر به تعویض جاده میشود، نوآوری سیاستی یا policy innovation است. در واقع این استراتژی است که ما را به مقصد یا نقطه بهتری میرساند. بنابراین ابزارهای جدید باید بخشی از سیاستهای نوآورانه باشند. زمانی که شما در جاده درست حرکت میکنید، احساس خوبی خواهید داشت و امیدوار میشوید. در نتیجه لازمه ساختن جهان بهتر، تغییر و اصلاح مسیرها است.
محمد فاضلی اشاره میکند که ساختن سدهای بیشتر و جادههای بهتر، مسئله جامعه ایران نیست زیرا سیاستها مهمتر از ابزارها اند. مسئله این است که جامعه ایران در مسیر اشتباهی در حال حرکت است.
چرا در ایران نوآوری سیاستی نداریم؟
محمد فاضلی به تفکیک دو مفهوم مشکلات (Difficult) با مسئله (problem) پرداخته و مسئله را مفهومی اجتماعی میداند که طی یک فرآیند اجتماعی ساخته میشود. به زعم وی علت فقدان نوآوری سیاستی در ایران این است که نمیتوانیم مشکلات را به مسئله اجتماعی تبدیل کنیم.
محمد فاضلی معتقد است مسئله در یک فرآیند اجتماعی ساخته (construct) میشود. جامعه فقط زمانی برای حل یک مشکل، انرژی صرف میکند که آن مشکل تبدیل به مسئله اجتماعی شده باشد. در واقع مهم نیست که مشکل شما چقدر بزرگ و مهم باشد، برای حل مشکلات و برای جلب توجه جامعه و سیاستگزار، باید این مشکلات را به مسئله اجتماعی تبدیل کنید.
به زعم محمد فاضلی، ساخته شدن یک مسئله، مستلزم این است که نیرویی اجتماعی آن مسئله را حمایت کند، یعنی تشکیلاتی داشته باشد که در آن افراد درباره یکدیگر تعهد مشترک داشته و برای هدف مشترکی مبارزه و مناقشه کنند. اصطلاحاً یک مسئله اجتماعی باید community of problem داشته باشد. مثلاً یک سلبریتی قدرت این را دارد که یک مشکل را به مسئله اجتماعی تبدیل کند.
چگونه مشکلات را به مسئله اجتماعی تبدیل کنیم؟
از نظر فاضلی یکی از اقدامات لازم برای درست کردن مسیر، تبدیل مشکلات به مسئله اجتماعی است. وی در این سخنرانی از راهکارهایی برای تبدیل کردن مشکلات به مسئله اجتماعی سخن گفته که در سه بخش خلاصه میشود.
۱) جان بخشیدن به مسئله
باید مسئله را تصویرسازی کنیم تا برای سیاستگزاران و جامعه قابل درک شود. مثلاً برای درک مسئله فرونشست زمین میتوان به جای حرف زدن از این موضوع، به اشکال مختلف مثل ساختن یک کلیپ تصویری به مردم نشان داد که در زمان وقوع فرونشست زمین، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. تصویرسازی یک مسئله در قالب هنر، رسانه، شبکهسازی و فنون بلاغی صورت میگیرد.
۲) مشروع کردن مسئله
یعنی ارائه دادههای معتبر و طرح کردن مسئله در قالب علمی. باید مسئله را هویتدار کرد و برای آن احترام خلق کرد. باید ظرفیتهای مسئله را در حل موضوعات مختلف بیان کرد؛ مثلاً اینکه چقدر این مسئله ظرفیت کاهش بیکاری و فقر را دارد؟
۳) اثبات مسئله
برای اثبات یک مسئله باید ادعاهایمان را در این خصوص گردآوری کنیم و روی میز سیاستگزاران و مردم بگذاریم. باید مشخص شود که با چه کسانی ائتلاف کردهایم؟ مدعیان ما چه کسانی هستند؟ چه دادههایی از ما حمایت میکنند و چند درصد از مردم و سیاستگزاران مسئله ما را میدانند. چقدر ادعاهایمان را از مسائل دیگر تفکیک کرده ایم؟ آیا حرف تازهای برای گفتن داریم؟ و روی چه بنیان اخلاقی و علمی ایستادهایم؟ چه چیزی در زندگی مردم به مسئله ما و رفع آن بستگی دارد؟ حل این مسئله چه تأثیری روی زندگی افراد جامعه میگذارد؟
بازیگران اصلی مسئله اجتماعی
محمد فاضلی با اشاره به سه عرصه مناقشه یعنی عرصه علم، سیاست و رسانه تبدیل مشکلات به مسئله اجتماعی را نیازمند سلبریتی در هر سه عرصه میداند. یعنی باید مشخص شود که قهرمان علمی، قهرمان سیاسی و قهرمان رسانهای ما در مسئلهای که بیان میکنیم کدام است، نقشهای اصلی چه کسانی هستند، تحلیلگر سیاسی ما کدام است و چه مخاطراتی ما را تهدید میکند؟
وی همچنین توصیه میکند که بیان مسئله باید بهصورت شفاف صورت بگیرد و اهمیت مسئله در طول زمان به مردم و سیاستگزاران نشان داده شود، زیرا فقدان شفافیت سبب میشود جامعه درکی از مسئله مطرح شده نداشته باشد. نتیجه اینکه باید مشخص باشد جادهای که میخواهید تغییر دهید، کدام است؟
آیا میتوان در وضعیت تحریم امیدوار بود؟
دکتر محمد فاضلی معتقد است تحریمها منجر به منزوی شدن جامعه میشود اما حتی در این شرایط نیز میتوان امیدوار بود. در حال حاضر، وضعیت تحریم فرصتی است جهت اصلاح سیاستها که بهبود کارآمدی را به دنبال خواهد داشت. دکتر فاضلی تأکید میکند که لازمه اصلاحات سیاستی، شناسایی موافقان و مخالفان آن امر و منافع و منطق عمل آن هاست. همچنین باید مشخص شود که موافقان و مخالفان چه هزینههای سیاسی و اقتصادی را درست میکنند و اینکه چگونه میتوان با این دو گروه به اجماع و توافق رسید.
کلام آخر
ما ناامید یا کمامیدیم، زیرا احساس میکنیم اثربخش نیستیم. منشأ عدم اثربخشی، فقدان نوآوری سیاستی است. نوآوری سیاستی نیز به پیش نمیرود زیرا ما درگیر مشکلات خود و فاقد توانایی تبدیل این مشکلات به مسائل اجتماعی هستیم. این عدم توانایی به این دلیل است که رویکردی بین رشتهای در چارچوب قدرت، سیاستگزاری عمومی، علوم سیاسی و فناوری بسط داده نشده و در چارچوبهای متداول برای سیاستگزاری به آن پرداخته نشده است.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت بردار، تاریخ انتشار 16 آذر 97، کد مطلب: -، www.bordar-ensani.ir