شعار سال: از ساعت سه بعدازظهر و پایان کار قرقبانها و گاهی از نیمهشب و پس از گشتزنی یگان حفاظت منابع طبیعی، کار تازه شروع میشود. گروه 70 نفره روستایی در حاشیه جنگلهای شهرستان نور که عمری با جنگل بزرگ شدهاند و این منطقه را مثل کف دست خود میشناسند، ابزار کارشان نیز 70 اسب است و ارههای برقی.
نیمههای شب راه میافتند و به قلب جنگلهای شمال میزنند. قسمت اگزوز اره برقی را با نمد خیس میپوشانند و 12متر از درخت حداقل 80 تا 150 ساله 50 متری را در عرض کسری از دقیقه قطعه قطعه میکنند و با هیکل تنومندشان بار 10 اسب میکنند. در عرض 10 دقیقه هم بار نیسان میکنند. هفت تا 10 میلیون تومان میگیرند و کار تمام میشود.
مو هم لای درز کارشان نمیرود و تمیز و بیسر و صدا کار را انجام میدهند. نه قرقبان بویی میبرد و نه قانونی بهطور واقعی بازدارنده سد راهشان میشود. تازه فرض میشود قرقبانی اتفاقی از نزدیکی آنها بگذرد، صدای افتادن درخت را بشنود و آنقدر مهارت داشته باشد که متوجه شود از کدام ناحیه درختان درحال قطع شدن است، در این شرایط یا به دست و پای قرقبان میافتند یا در میروند یا مسلحانه تهدید میکنند.
گفته میشود جنگلبانی باید قسم بخورد که حامل چوب جنگل، قاچاقچی است و حال اگر مدارک و حواله حمل قابلقبولی هم نداشته باشد و جنگلبان قسم هم بخورد بسته به حجم درخت، قطر، سال، سن درخت و سابقه قاچاقی، جریمهای ناچیز و حدود 800 هزار تومان از سوی دادگاه و جریمه حدود یکمیلیون و 200 هزار تومان از سوی جنگلبانی بریده میشود و داستان پرونده با حدود دو میلیون تومان بسته میشود.
قاچاقچی هم بوده که 10 بار جریمه شده و باز دوباره به جنگل برگشته تا خسارت وارد شده به زندگی خانوادهاش را جبران کند. اما همه این ماجرا تنها لایه بیرونی قاچاق توسط حاشیهنشینان بیکار است؛ اینکه چوبهای قاچاق به چه گروههایی فروخته میشود تا در اختیار صنایع مبلسازی یا حتی به دست شرکت بزرگ بهرهبرداری چوب در شمال کشور برسد، نیمه پنهان ماجراست. راش و توسکا، از انواع درختان محبوب قاچاقچیان چوب است؛ چراکه بهعنوان مثال توسکا قرمز رنگ است و در تزئینات مبلمانسازی میدرخشد، برایش هم پول خوبی میدهند. فروش آن از حداقل کیلویی از دوهزار و 700 تومان شروع میشود.
یک جنگلبان به ایسنا گفته، اگر مأموری قاچاقچیان روستای این منطقه جنگلی را زیرنظر بگیرد، میتواند روزانه پنجبار بار قاچاقچیان را توقیف کند و معتقد است وقتی جنگلبان مشاهده میکند که قاچاقچی پس از پرداخت جریمه دوباره به کار قاچاق ادامه میدهد، چگونه میتواند دوباره اسم او را گزارش کند.
او اضافه کرد: تا زمانیکه جنگلبان قاچاقچی چوب را در قطع درخت ندیده، آن قاچاقچی از جنگلبان نمیترسد و تنها درصورتیکه در حال جرم دیده شوند، به دست و پای جنگلبان میافتند تا او گزارش خود را به پیش منابعطبیعی نبرد.
این جنگلبان که سالهاست مأمور حفاظت از جنگل است، تاکنون با قاچاقچی چوب درگیر نشده؛ چراکه معتقد است بیشتر قاچاقچیان از درگیر شدن با جنگلبان واهمه دارند و در خفا و میانههای شب یا در زمانهای تغییر شیفت جنگلبانیها به کارشان ادامه میدهند و تا جاییکه امکان دارد با مأموران درگیر نمیشوند و تنها به مأمور توهین میکنند.
اما او تنها قاچاق چوب را عامل نابودی تدریجی جنگلهای شمال ندانست و به عواقب اجرا نشدن واقعی طرح کمربند سبز (خروج دام از جنگل) اشاره و اضافه کرد: با حمل روزانه بار زغالسنگ بهوسیله 12 کامیون از معدن زغالسنگ در قلب جنگل و نیز دامهایی که هنوز در جنگل میچرند و بهترین خوراکشان نهالهای کاشته توسط شرکتهای بهرهبرداری از جنگل است، دیگر چیز زیادی از جنگلهای هیرکانی نمانده است.
این جنگلبان تصریح کرد: منابع طبیعی هم به دامدارانی که از قدیمالایام در جنگل دام داشتهاند و هم جنگلنشینان در خارج و حاشیه جنگل، زمین برای اسکان و دامداری برای چریدن دامهایشان داده، اما هنوز هم دست از سر جنگل برنمیدارند یا گالشیها (گلهدار)، فرزندان دامداران و نیز بیکاران حاشیه جنگل همچنان به قاچاق چوب و قطع برگهای درختان جنگلی ادامه میدهند.
این جنگلبان گفت: نمیتوان تنها زمین به دامدار و جنگلنشین داد و بعد آنها را رها کرد، بلکه باید هم خوراک دامشان را تأمین کرد و هم محصولاتشان را خریداری کرد. علاوهبر آن نمیتوان به جنگلنشین در حاشیه جنگل زمین، آب، برق، گاز و جاده آسفالته داد و بعد رهایش کرد، چراکه باید برایشان اشتغال هم ایجاد کرد تا دوباره راه قاچاق چوب را درپی نگیرند. همین میشود که به گفته این جنگلبان، جنگل در سالهای اخیر حداقل در منطقه جنگلی چمستان نور از وسط خالی شده است.
اکنون به گفته مسعود مولانا، عضو شورای هماهنگی شبکه ملی محیطزیست و منابعطبیعی کشور، از 40 سال قبل تاکنون حدود سهمیلیون و 600 هزار هکتار از جنگلهای هیرکانی به حدود یکمیلیون و 800 هزار هکتار رسیده و این به معنای این است که نیمی از جنگلهای شمال دود شده است و مهمترین علت آن را قاچاق چوب، ویلاسازیهای گسترده و تغییر کاربری، تصاحب اراضی جنگلی توسط نهادهای مختلف و چرای دام خارج از ظرفیت و آتشسوزیها اعلام کردهاست.
مولانا وضعیت جنگلهای هیرکانی شمال کشور را وخیم توصیف کرده و هشدار داده، وضعیت جنگلهای هیرکانی روزبهروز بدتر میشود و با توجه وضعیت گرمایش جهانی و تغییر اقلیم تنها 10 سال برای اصلاح این شرایط فرصت است.
او تصریح کرد: میزان بارش شمال کشور در ۵۰ سال اخیر ۲۰ درصد کاهش و برخلاف آن میزان سیل ۵۰ برابر بیشتر شده است، بنابراین باران امروز برای شمال کشور یک مصیبت محسوب میشود، چراکه در بالادستها درختان را تحتعنوان توسعه، مدرسه، صنعت، جاده و ویلاسازی و بسیاری از عنوانهای دیگر از بین بردهاند و از بین رفتن جنگل بهمعنی کمک به نابودگری سیلابهاست.
خلیل آقایی، رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، نیز امسال تأیید کرده با توجه به افزایش قیمت چوب، قاچاق چوب نیز افزایش داشته است و از آنجایی که بیشترین قاچاق در سطح جنگلهای هیرکانی اتفاق میافتد، امسال حفاظت از یکمیلیون هکتار به کل جنگلهای هیرکانی که مساحت دومیلیون و ۷۰ هزار هکتاری دارد، افزایش یافته است. این طرح به مناقصه گذاشته شده تا علاوهبر یگان حفاظت، پیمانکار نیز حفاظت از جنگلهای هیرکانی را برعهده داشته باشد.
معاون وزیر جهاد کشاورزی البته یادآور شد: با وجود اینکه شدت مبارزه با قاچاق افزایش یافته، میزان قاچاق چوب نیز افزایش داشته، چراکه امسال در همه استانهای شمالی و اطراف آن در همه ماهها، گزارش و کشف قاچاق چوب اعلام شده است.
پیرفلک، رئیس پیشین ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز مازندران، هم پیش از این گفته بود: بیش از 50 درصد کشفیات چوب قاچاق در حوزه جنگلی صورت میگیرد و مابقی در محورهای مواصلاتی یا واحدهای چوب بری کشف و ضبط میشوند.
او تصریح کرد: قاچاقچیان، انواع روشها همچون استفاده از وسایل نقلیه غیرباربری، مسافری، جاسازی در سایر وسایل مانند لوازم منزل یا در صندوق عقبماشینها، در میان بار وسایل کشاورزی مثل تیلر و تراکتور و استفاده از کورهراهها را امتحان کردهاند. بهدلیل گستردگی عرصههای جنگلی، کمبود نیروی انسانی حفاظتی و کمبود تجهیزات ناوگان یگان حفاظت منابع طبیعی، کنترل و حفاظت تمام عرصه جنگل دشوار است.
پیرفلک با اشاره به اینکه قاچاق چوبهای جنگلی طی 10 سال گذشته روند افزایشی داشته است، گفت: میزان جریمههایی که در برخورد با قاچاقچیان چوبهای جنگلی محاسبه میشود، براساس نرخ دولتی چوب است و برمبنای نرخ آزاد قیمت چوب در بازار نیست. بنابراین این نرخها بازدارندگی خود را از دست داده است.
او از قوه قضائیه و سازمان مبارزه با قاچاق کالا و ارز کشور درخواست کرد در قیمتگذاری چوبهای به دست آمده از قاچاقچیان تجدیدنظر صورت گیرد، چراکه جریمههای اندک فرصت خوبی را برای قاچاقچیان فراهم میکند. البته تنها قاچاقچیان چوب نیستند که در جنگل آمد و شد دارند، بلکه بهرهبرداران چوب جنگل نیز تحتعنوان شرکتهای چوب و کاغذ یا نکاچوب تحت نظارت منابع طبیعی و بهعنوان پیمانکاران منابع طبیعی میتوانند چوبهای افتاده از جنگل را جمعآوری و برای صنایع چوب بری استفاده کنند؛ اما آیا واقعاً آنها تنها درختان افتاده را جمع میکنند و در قاچاق چوب یا برداشت چوب جنگلها دستی ندارند؟
یک فروشنده چوبهای جنگلی و زراعی در منطقه سوادکوه که خود در گذشته پیمانکار نکاچوب بهعنوان یکی از بهرهبرداران چوبهای جنگلی بود، گفت: از وقتی که جلوی بهرهبرداری چوب از جنگل گرفته شده، وضع قاچاق چوب بدتر شده؛ چراکه اکنون بخشی از نیاز بازار چوب از طریق قاچاق تأمین میشود. به این شکل که قاچاقچی با نیسان، کامیون و جرثقیل به دل جنگل زده یا زد و بند و پرداخت رشوه دومیلیون تومانی به مأمور حفاظت جنگل یا با زور و تهدید جنگلبان و تهدید به از بین بردن او و خانوادهاش، چوب قاچاق را بهمیزان 10 متر گرده (درخت) بار کامیون میکند و به ارزش 35 میلیون تومان با دریافت چک چند ماهه به خریداران صنایع مبلمانسازی در تهران میفروشد.
این فروشنده چوبهای جنگلی و زراعی تصریح کرد: قدیم که بهرهبرداران جنگل در برداشت چوب آزاد بودند 70 درصد چوب مورد نیازشان را از درختان ایستاده و 30 درصد درختان را از چوبهای افتاده و باد افتاده تأمین میکردند و همین برداشت بیرویه آسیب شدیدی به منابع جنگلی زده، درحالیکه اگر از همان سالها تنها درختان جنگلی افتاده و سیلآورده را مورد استفاده قرار میدادند، اکنون هم میتوانستند همان رویه را بهکار بگیرند و اینگونه از قاچاق بیشتر چوب هم جلوگیری میشد.
یک واردکننده چوب از روسیه و گرجستان نیز با اشاره به کیفیت پایین چوبهای داخلی در مقایسه با نوع خارجی آن گفت: چوبهای راش و توسکای خارجی بهطور متوسط هر مترمکعبی هفتمیلیون تومان معامله میشود؛ درحالیکه همین نوع در ایران متری چهارمیلیون خرید و فروش میشود.
به گفته او، علت این تفاوت صافی، تمیزی، خشکی و یکدست بودن چوبهای پرورشی روسیه و گرجستان است و این درحالی است که چوبهای داخلی همچون چوبهای قاچاق جنگلهای شمال گاهی تابدار دارد و بهعلت قاچاقی بودنش درست بریده نشده و یک دست نیست.
پورمقدم، رئیس شورای عالی جنگل، هم در این رابطه گفته بود: در سالهای گذشته مجوزهایی برای احداث صنایع چوبی در شمال کشور صادر میشد که هیچ تناسبی با ظرفیت تولیدی جنگلها نداشت و نیز نظرخواهی نکردن از سازمان جنگلها بهعنوان متولی جنگل برای صدور مجوز سبب شده که صنایع چوبی در کشور بدون توجه به چگونگی تأمین مواد اولیه آن گسترش یابند.
پورمقدم مدعی شد بررسیها نشان داده که صنایع چوبی حدود ۱۰ درصد از نیاز مواد اولیه خود را از جنگلهای طبیعی برداشت میکردند و مابقی نیاز چوبی آنها از طریق واردات چوب، زراعت آن یا محصولات باغی تأمین میشد.
او گفت: پس از توقف بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال بسیاری از کارخانهها اظهار کردند صنایع چوبی بهدلیل توقف بهرهبرداریها تعطیل شدهاست. باید این موضوع را در نظر گرفت که وقتی حدود ۹۰ درصد نیاز چوبی این کارخانهها از منابع دیگری بهجز جنگلهای طبیعی تأمین میشد، چطور با اجرای طرح تنفس جنگل کارشان به تعطیلی کشانده شده است؟
ایده تنفس جنگلهای شمال در برنامه ششم توسعه در سال 95 تهیه و در سال 96 وارد مجلس شد تا برای یکدوره چهارساله از سال 1396 تا سال 1400 اجرا شود. در ماده 48 توقف و بهرهبرداری از جنگلها مطرح شد و نیز در این برنامه ماده 38 آن با چند بند و تبصره که قانون برنامه ششم در مجلس تصویب شد و دولت را مکلف به اجرا کرد.
براساس برنامه ششم توسعه، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری موظف شد هرگونه بهرهبرداری چوبی از جنگل را متوقف کند. برهمین اساس از اواخر سال ۹۵ بهتدریج قراردادهای بهرهبرداری از جنگلها متوقف شد و در نهایت نیز طی سال97 بهرهبرداری چوبی از جنگل بهصورت کامل متوقف شد.
پورمقدم توضیح داد: تصمیم بر این شد که با دستورالعملی مشخص درختانی که صرفاً بهصورت تجمعی دچار شکستگی و افتادگی شدهاند، از جنگل خارج شوند و این کار توسط خود ادارات منابع طبیعی، انجام و پس از آن در محلی دپو و به مزایده گذاشته شود.
رئیس شورای عالی جنگل گفت: هیچ برنامهای برای بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال کشور وجود ندارد و قرار است از ابتدای سال ۹۹ طرحی جایگزین برای طرح تنفس داشته باشند. این طرح جایگزین نیز هیچگونه رویکردی برای بهرهبرداری از چوب جنگلهای شمال ندارد؛ چراکه اکوسیستم دیگر ظرفیت زیادی برای برداشت ندارد و آفات و امراض، دخالتهای انسانی، آتشسوزیها و بهرهبرداریهای چوبی دیگر توانی برای بهرهبرداری از درختان جنگلی نگذاشته است
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه سبزینه، تاریخ انتشار 13 مهر 98، شماره: 75966