پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۷۱۵۸
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۶

تحول در باورهای آزمون‌گریز دینی

فارغ از اثرات کرونا بر الگوهای زیستی و رفتاری باید پرسید که چگونه می‎توان آمادگی لازم برای مواجهه با بحران‎هایی همچون شیوع بیماری‎های همه‎گیر را در جامعه ایجاد کرد و علوم‎اجتماعی و جامعه‎شناسی در ایجاد این آمادگی چه باید انجام دهد؟

شعارسال: در شرایط‎ بحرانی، سطوح تحولات متفاوت است؛ گاه فجایع «طبیعی» هستند و گاهی «اجتماعی»؛ اما اغلب فجایع در هر دو سطح اتفاق می‎افتند و در واقع از یک سطح به سطح دیگر هم سرایت می‎کنند؛ به عنوان مثال بیماری‎های اپیدمی‎، ضمن اینکه یک ریشه طبیعی دارند، از طریق فرهنگ و نوع روابط اجتماعی در یک جامعه بسط و گسترش پیدا می‌کنند،
 
 قحطی‎ها که علیرغم داشتن جنبه‎های طبیعی، ابعاد اجتماعی نیز پیدا خواهند کرد. بنابراین، فجایع در بردارنده یک «بعد طبیعی» و یک «بعد اجتماعی» هستند و وقتی رخ می‎دهند بطور معمول اشکالی از تأثیرات را پدید می‌آورند.
 
اما اینکه این تأثیرات و تحولات در چه سطحی باشد به نوع فاجعه باز می‎گردد و اینکه در تداوم فاجعه چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ واقعیت این است که هر قدر فاجعه‎ها تداوم بیشتری داشته باشند، تأثیرات ماندگارتر و جدی‏ تری خواهند داشت. اما اینکه در کدام بخش «فرهنگ» و «جامعه» تأثیرشان را می‎گذارند، موضوع متفاوت است. بطور معمول فاجعه‎هایی همچون بیماری‎های همه‎گیر در سطح فکری و فرهنگی تأثیر جدی می‎گذارند و تغییرات و تحولات جدیدی را ایجاد می‎کنند. اغلب در جریان وقوع فجایع، در برخی از افکار دینی و اعتقادی فرسایشی رخ خواهد داد؛ البته این اظهارنظر بیشتر در سطح اندیشگی طرح می‌شود و برای بررسی و راستی‏آزمایی آن به کارهای تجربی بیشتری نیاز است.
 
باورهای دینی را به نوعی می‌توان به سه دسته «باورهای آزمون‌ناپذیر»، «باورهای آزمون‌پذیر» و «باورهای آزمون‌گریز» تقسیم کرد. اکثر، باورهای دینی در تمام دنیا «آزمون‌ناپذیر» هستند؛ یعنی در این دنیا نمی‌توان آنها را مورد آزمون قرار داد؛ اینگونه باورها اغلب در زمان فجایع در جایگاه خود باقی می‎مانند.
 
 یک دسته از باورهای دینی آزمون‎پذیر هستند، به عنوان مثال باوری که می‎گوید: «دینداران، افراد سعادتمندتری هستند» می‌توان این گزاره را از رهگذر تحقیقات روانشناسی به آزمون گذاشت؛ به این شیوه که نخست، تعریف مشخصی از سعادتمندی ارائه کنیم و در ادامه گزاره «دینداران، افراد سعادتمندتری هستند» را به آزمون بگذاریم.
 
اما برخی باورهای دینی، آزمون‎گریز هستند؛ یعنی هر قدر که بکوشیم آنها را آزمون کنیم نتایج به گونه‎ای تفسیر می‌‎شود که در عمل نمی‎توان آنها را به آزمون گذاشت.
 

2. البته بحث ما در این نوشتار، بیشتر از منظر اندیشه و ناظر به تغییر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در جهان پساکرونا است. به نظر می‌رسد که اولا، آگاهی مردم نسبت به امور بهداشتی افزایش پیدا کرده است و از آنجا که موضوع (شیوع ویروس کرونا) دامنه‌دار بوده و تداوم دارد، در بخشی از مردم تغییر رفتاری را در الگوهای پزشکی و بهداشتی ایجاد خواهد کرد.
 
سطح دیگری از تغییرات که مورد انتظار است، به مسائل اقتصادی مردم برمی‎گردد، امروزه به دلیل شیوع ویروس کرونا بسیاری از کسب و کارها دچار مشکل شده است، از این رو، دنیای مجازی و دنیای الکترونیک جدی‎تر گرفته شده و بخشی از کسب و کارها از آن طریق دنبال می‎شود. این درهم تنیدگی عرصه «کسب و کار» با «دنیای مجازی» باعث می‎شود تا در جهان پساکرونا بخشی از کسب و کارها در این فضا دنبال شود.
 
سوم، از نظر تمدنی، جوامعی که در حوزه تکنولوژیک فعالیت می‎کنند، گرایشی به سمت رویکردهای ضد ویروسی پیدا خواهند کرد و روابط بین‎الملل به سمت و سویی پیش خواهد رفت که بتواند تمدن فردا را در برابر اینگونه خطرات ایمن کند.
 
نکته چهارم، تأثیر کرونا بر حوزه‎های محیط‎زیستی است. به دنبال وقوع ویروس کرونا، محیط‌زیست در چشم همه برجسته‌تر شد. این آگاهی به شکل گسترده‎ای در ذهنیت جمعی جامعه ایجاد شده که ما با زمین رفتار درستی انجام نداده‎ایم و به آن آسیب زده‎ایم در حالی که باید زمین را پاس بداریم. این آگاهی به شکل وسیعی در میان مردم گسترش یافت و  این سطح از آگاهی تا حدی منجر به تغییرات رفتاری در نوع مواجهه با محیط‌زیست خواهد شد.
 
پنجم، برعکس اظهارنظرهایی که در مورد تقویت مرزهای ملی در جهان پساکرونا صورت می‎گیرد، معتقدم، دنیای جهانی شده به عقب برنمی‎گردد. در واقع، خود نفس پدیده کرونا نشان می‌دهد که ما چقدر به همدیگر پیوسته هستیم و سرنوشت آدم‎ها در جای جای کره زمین با هم گره خورده است. یک ویروس به تنهایی، اکثر کشورهای دنیا را درگیر کرده و این خود نشان می‌دهد که ما مناطق جدا افتاده در جهان نداریم. بر این اساس، ضرورت «همگرایی جهانی» بیش از پیش باید فهم شود و بی‎شک، دولت‌هایی همچون آمریکا در آینده به موضوع «همگرایی جهانی» بیشتر توجه خواهند کرد و به پروتکل‎های جهانی می‎پیوندند و حتی ممکن است بعضی از سازمان‌های جهانی مثل «سازمان بهداشت جهانی» اختیارات بیشتری را برای مداخله در اینگونه مواقع (شیوع بیماری‎های همه‎گیر) خواستار شوند. از این رو، معتقدم، ضرورت پیوسته بودن جهان به دنبال شیوع کرونا بیش از گذشته تقویت و فهمیده شده است.
 

3. اما فارغ از اثرات کرونا بر الگوهای زیستی و رفتاری باید پرسید که چگونه می‎توان آمادگی لازم برای مواجهه با بحران‎هایی همچون شیوع بیماری‎های همه‎گیر را در جامعه ایجاد کرد و علوم‎اجتماعی و جامعه‎شناسی در ایجاد این آمادگی چه مسئولیتی برعهده دارد؟
 
واقعیت این است که یکی از موانع اهالی علوم‎اجتماعی برای اندیشیدن به مسائل جامعه وجود ممیزی است. از این رو، شاید یکی از دلایل فقر نظریه‎پردازی در حوزه‌های انضمامی در جامعه ما وجود چنین موانعی باشد که باعث می‌شود تا آراء متفکران در عرصه‎های علوم‎انسانی و علوم‎اجتماعی به سهولت به جامعه تزریق نشود.
 
فارغ از این بحث «فقیر بودن تاریخ اجتماعی در ایران» از دیگر موانع اهالی علوم‎اجتماعی برای اندیشیدن به مسائل مبتلاءبه جامعه است تاریخی که در ایران نوشته شده، تاریخ حاکمان و پادشاهان بوده و ما از نگارش بسیاری از فجایع کشور در تاریخ‎مان غافل بوده‎ایم. این در حالی است که ایران همواره یک سرزمین فاجعه‎خیز بوده است و در بحثی تحت عنوان «ایران سرزمین فاجعه؛ جست‎وجوی نجات» بیان کرده‎ام که ما ۲۰ نوع فاجعه طبیعی را در ایران تجربه کرده‎ایم و باز تجربه خواهیم کرد. اما به رغم این، از داشتن منابعی که به ما بگوید در این فاجعه‎ها بر مردم چه گذشت، محرومیم.
 
 در نتیجه ما داستان زندگی مردم را در طول صد سال پیش در اختیار نداریم و هر قدر به عقب‎تر می‎رویم، داده‎های تاریخی کمتر و فقیرتر می‎شوند. این در حالی است که پژوهشگر غربی به جزئی‎ترین داده‎ها دسترسی دارد. از جمله اینکه در یک روز مشخص و در یک سال معین چه میزان از یک محصول کشاورزی مورد استفاده مردم قرار گرفته است. وجود چنین داده‎هایی دست محقق و مورخ غربی را باز می‌‌گذارد تا بتواند راجع به جامعه‎اش بیاندیشد و در مورد آن صحبت کند.
 
از این بحث می‎خواهم نتیجه بگیرم که دست محقق، مورخ و جامعه‎شناس برای بحث در خصوص فجایع واقع شده در ایران بسته است و ما مادامی می‎توانیم از رهگذر علوم‌اجتماعی و علوم‌انسانی، در مردم برای مواجهه با فجایع، آمادگی ایجاد کنیم که به آنان آزادی عمل بیشتری در ارائه افکار و دسترسی به اطلاعات بدهیم.
 
*دکتر حسن محدثی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته  از  سایت جستار  ،تاریخ انتشار:  30 اردیبهشت   1399،کدخبر:   -،www.jostarha.com
خبرهای مرتبط
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین