شعار سال: متونی مثل نوشتههای خانم ثریا راستین که متاسفانه در ایران بهوفور دیده میشود و به نام انسانشناس، جامعهشناس، یا روانشناس منتشر میشود، در حقیقت مضحکهی علوم انسانی است.
اینگونه متون، مضحکهی علوم انسانیاند زیرا دربارهی پدیدهای اجتماعی و رخدادی مشخص سخن میگویند اما به جای ارجاع به دادهها و شواهد میدانی آکنده از گزارههایی کلی و آغشته به تعصبات شخصیاند.
اهالی علوم انسانی در ایران تا چه زمانی میخواهند کلیگویی کنند؟ چهوقت خواهند آموخت دربارهی پدیدههای اجتماعی مستند و مبتنی بر شواهد سخن بگویند و دست از کلیگویی و ارزیابیهای شخصی بردارند؟
در دانشگاههای ما چه تعریفی از علم وجود دارد؟ علوم انسانی را چهطور آموزش میدهند که از دل این آموزش این همه کلیگویی و این همه اظهارات تعصبآمیز شخصی درمیآید؟
شما چهگونه انسانشناسی هستی که هنوز درنیافتهای که برای بحث از یک پدیدهی اجتماعی باید به زمینهی اجتماعی مربوطه مراجعه کنی؟! مگر نیاموختهای که انسانشناس میبایست بر اساس دادههای مربوط به پهنهی اجتماعی سخن بگوید؟ چرا انسانشناسی را "مفتضح" میکنی؟
یعنی شما فکر میکنی با تعبیر "بزرگداشت مفتضحانهی عشق" فرضیهی رقیب را رد کردهای؟! به همین سادگی و همینقدر آبکی؟!
لااقل حرمت رشتهی علمی خود را نگه دارید! لااقل حرمت علوم انسانی را نگه دارید و مطالب متعصبانهی "مفتضح"تان را با امضای انسانشناس و جامعهشناس و روانشناس منتشر نکنید!
دکتر حسن محدثی گیلوایی
برگرفته از فضای مجازی