پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۹۳۱۵
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۵
بررسی آثار داستانی جلال آل احمد، نشان می‌دهد زنان در چارچوب خصوصیات و نقش‌های جنسیتی کلیشه‌ای در داستان‌های او حضور دارند. در داستان‌های آل احمد عنصر روشنگری و آگاهی بخشی در مورد وضعیت زنان، جایگاه برجسته‌ای ندارد. او نتوانسته است از چارچوب ایدئولوژی مردسالاری فراتر رود و به مردان و زنان از زاویه‌ای دیگر و نه بر اساس کلیشه‌های جنسیتی بپردازد. معرفی زنان در آثار او از دو تیپ کلیشه‌ای متضاد فرشته و شیطان پیروی می‌کند
شعار سال:فمینیست ها انتظار دارند، کارکرد ادبیات به عنوان یک عامل جامعه پذیری به مراتب متفاوت از کارکرد سنتی آن باشد. به نظر فمینیستها ادبیات ظرفیت آن را دارد که باعث تحول در افکار مردسالارانه شود و چارچوب های قراردادی پدرسالار را در هم بشکند. از این رو یک کار ادبی باید به تشویق نمونه های مثبت بپردازد. برای این منظور باید علاوه بر توصیف و به تصویر کشیدن وضعیت زنان، قادر به ارائه شخصیت زن هایی باشد که هویت مستقل دارند و موجودیت آنها وابسته به مردان نیست. ادبیات باید بتواند روشنگر و آگاهی بخش باشد نه آنکه حافظ سنت های نادرست و تفکرات قالبی پیشین باشد.

بررسی آثار داستانی جلال آل احمد،نشان می دهد  زنان در چارچوب خصوصیات و نقش های جنسیتی کلیشه ای در داستان های او حضور دارند. در داستانهای آل احمد عنصر روشنگری و آگاهی بخشی در مورد وضعیت زنان، جایگاه برجسته ای ندارد. او نتوانسته است از چارچوب ایدئولوژی مردسالاری فراتر رود و به مردان و زنان از زاویه ای دیگر و نه بر اساس کلیشه های جنسیتی بپردازد.  در کار او نمونه ای واقعا مثبت از زنان وجود ندارد و در آثار او نمی توان زنی را پیدا کرد که از استقلال و آگاهی برخوردار باشد و یا سعی در رهایی یا تغییر (که انتظار فمینیست ها از ادبیات است) داشته باشد. معرفی زنان در آثار او از دو تیپ کلیشه ای متضاد فرشته و شیطان پیروی می کند.

منظور از تیپ شیطان، زنی است که دل بسته ی استقلال است و در کمین منافع خویش است. شخصیتی را که مردها برای او تدارک دیده اند، برنمی تابد و از همین رو مردها از او می رمند. نمونه این زن ها را می توان در داستان خانم نزهت الدوله دید. نزهت الدوله زنی است که برخلاف هنجارهای جامعه، برای خود حق انتخاب همسر قائل است و به شوهر ایده آل می اندیشد. مریم خانم سمنوپزان، هاجرِ لاکِ صورتی، زنِ شوهر آمریکایی، دختر دانشجوی قابلگی در جشن فرخنده نیز همگی در متابعت از همین تیپ کلیشه ایِ شیطان، خلق شده اند. در آثار او حتی از تیپ فرشته هم کمتر می توان نشانی یافت. "فاطمۀ" زن زیادی و زنِ بچۀ مردم اگرچه با تیپ شیطان همخوانی ندارند، اما آنها را تیپ فرشته هم نمی توان به حساب آورد چون نویسنده با وضعیت و رفتار آنها موافق نیست و با نگاهی انتقادی در پی توصیف وضعیت ناگوار و موقعیت فرودست آنهاست. در این داستان ها زن موجود منفعل و توسریِ خورده ای است که به بدبختی خود واقف است اما راهی برای برونرفت از وضعیت دشوار خود ندارد. نویسنده وضعیت آنها را توصیف و سرانجام به حال خود رهایشان می کند. مادر و خواهر راوی در جشن فرخنده و خواهرم و عنکبوت  تاحدودی منطبق بر تیپ فرشته هستند، این زنان، قربانیان خاموشی هستند که وضعیت فرودستشان را پذیرفته اند.

جلال آل احمد، البته با وضعیتی که زنان در آنان به سر می برند نیز موافق نیست و گاه با تحقیر و گاه تخریب و طنز و گاه نیز با دلسوزی و ترحم سعی در انتقاد از وضعیت زنان داشته است. شاید دیدگاه واقعی او درباره زنان همدوره اش را بتوان در سطوری از غربزدگی یافت که ضمن انتقاد از آزادی صوری و ظاهری و اصلاحات سطحی در وضعیت زنان می نویسد: «تا ارزش خدمات اجتماعی زن و مرد و ارزش کارشان (یعنی مزدشان)یکسان نشود و تا زن همدوش مرد مسؤولیت ادارۀ گوشه ای از اجتماع (غیر از خانه که امری داخلی و مشترک میان زن و مرد است) را به عهده نگیرد و تا مساوات به معنی مادی و معنوی میان این دو مستقر نگردد، ما در کار آزادی صوری زنان سال های سال پس از این هیچ هدفی و غرضی جز افزودن به خیل مصرف کنندگان پودر و ماتیک –محصول صنایع غرب- نداریم. صورت دیگری از غرب زدگی. البته این سخن از شهرهاست. سخن از رهبری مملکت است که زن را در آن راه نیست و گرنه در ایل و در ده، زن قرنهای قرن است که بار اصلی زندگی را به دوش دارد.» و در پانوشت این مطلب می افزاید: «در فاصلۀ چاپ اول و دوم این دفتر وقایعی بر این ولایت گذشت، از جمله آزادی اسمی دادن به علیا مخدرات. حتی در مجالس خیمه شب بازی سنا و شورا هم زنانی شرکت می کنند. اما این آزادی دادن زنان همان حکم دوغاب مالیدن به در و دیوار معبر شاهی را دارد. توخالی، حرف تنها، تظاهر تنها، آن هم برای گول زدن سیاست های خارجی. با این همه گمان نمی کنید سدی شکسته است؟»

این البته نظر آل احمد به عنوان نویسنده غربزدگی است و نه آل احمد داستان نویس.  در آثار داستانی بررسی شدۀ جلال آل احمد چندان اثری از این دیدگاه برابری خواهانه مندرج در غربزدگی نیست و همان طور که گفته شد مصادیق بارز کلیشه های جنسیتی در همه آنها یافت می شود و بدین ترتیب از دیدگاه نقد فمینیستی آثار جلال آل احمد، در کنار آثاری قرار می گیرند که کارکردشان تقویت و بازتولید کلیشه های جنسیتی است.

پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال، برگرفته از فضای مجازی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین