شعارسال: سازمان بهزیستی کشور به موجب لایحهی قانونی مورخ ۱۳۵۷/۴/۲۴ از ادغام ۱۶ سازمان، نهاد، مؤسسه و انجمن تشکیل شد تا با اتخاذ تدابیر و ارائهی خدمات و حمایتهای غیربیمهای با حفظ ارزشها و کرامت والای انسانی و تکیه بر مشارکتهای مردم و همکاری نزدیک سازمانهای ذیربط، در جهت گسترش خدمات توان بخشی، حمایتی، بازپروری و پیشگیری از معلولیتها و آسیبهای اجتماعی و کمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی گروههای کم درآمد، اقدام نماید. در واقع این سازمان به منظور تحقق اصول ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹ تشکیل گردید.
از بدو تأسیس سازمان بهزیستی ۵۲ وظیفه بر عهدهی آن گذاشته شد، که رسیدگی به امور کودکان بی سرپرست، زنان بی سرپرست و سرپرست خانوار، مسئولیت سلامت روان جامعه، امور مربوط مهدهای کودک، سالمندان، معلولان، کودکان کار و خیابانی، زنان آسیب دیده و در معرض آسیب، کاهش طلاق، مشاوره، اشتغال و مسکن، آموزشهای پیش از ازدواج و … بخشی از آن است.
تلاش برای حفظ کیان خانوادههای آسیب دیده و آسیب پذیر، نگهداری و مراقبت و توان بخشی معلولان و آماده سازی آنان برای از سرگیری زندگی عادی در جامعه، توسعه پژوهشهای کاربردی برای پیشگیری از معلولیتها و آسیبهای اجتماعی، بازپروری، اصلاح و ارشاد ناسازگاران و آسیب دیدگان اجتماعی، حمایت از اقشار محروم و آسیب پذیر از عمده ترین وظایف و مسؤولیتهای سازمان بهزیستی ذکر شده است
و در منشور اخلاقی آن توجه کافی و مناسب به روحیات و شرایط جسمانی مراجعین و تاکید بر مقام و منزلت مراجعین به عنوان یک انسان نیازمند، تاکید بر حفظ رازداری حرفهای و امانت داری در اطلاعات فردی و خانوادگی مراجعین، پرهیز از تشریفات غیر اصولی و زائد در ارائه خدمات به مراجعین بارها در سرلوحهی برنامههای آن ذکر شده است و در بخش ماموریتهای سازمان بسیاری از این وظایف ۵۲ گانه به مددکاران اجتماعی سپرده شده است.
“پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و حمایت از اقشار آسیب پذیر اقتصادی (کودک آزاری، خودکشی، همسرآزاری، طلاق و …) از طریق اورژانسهای خدمات اجتماعی و مراکز پیشگیری از طلاق و کلینیکهای مددکاری و خط تلفن ۱۲۳ اورژانس اجتماعی و مراکز مشاوره حضوری و صدای مشاور تلفن ۱۴۸” و با تصویب ایین نامه ماده ۲۶ قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت در راستای تحقق شاخصهای سلامت اجتماعی و رعایت حقوق شهروندی ماموریت گسترش مؤسسات خیریه و غیردولتی، حمایت و توانمندسازی آنها به این سازمان واگذار گردید.
اما کاربست رویکردها و رویههای نوین وکارآمددربسترفرایندهای توانمندسازی اقشار آسیب پذیر جامعه اعم از نوجوانان، زنان سرپرست خانوار و معلولین و … مستلزم نگاه و رویکردی فراتر از خدمات بالینی و تک ساحتی در فرایند خدمات حمایتی برای افراد میباشد. گروههای هدف یادشده علیرغم حضوری مستمر در برنامههای توانمندسازی نیازمند بسترهای فرصت ساز و زیرساختهای انطباق یافتهای برحسب توانمندیهای خویش هستند تا در مسیر طراحی شده خویش بتوانند به روشی فعال سکان زندگی خود را در زندگی فردی خانوادگی و اجتماعی خویش به دست گیرند. این انسانها افرادای دارای شأن و حقوقی هستند که در صورت استفاده خردمندانه و همراه با بصیرت و حتی بسیار فراتر از آن باشند تا در رهگذار آن در توسعه ملی کشور نیز مشارکتی فعال و دارای نقش باشند. نیل به چنین چشم اندازی ایجاب میکندتابابهره گیری ازدانش کاربردی قابل عمل وترکیب هوشمندانهی رویکردها و اقدامات راهبردی به این چشم انداز الهام بخش برای اقشار آسیب پذیر نائل شویم.
مثبت زندگی و منطق مبتنی بر فنآوری آن شاید در تسهیل کار پرسنل سازمان اثر گذار باشد، اما یک سر این طیف جامعهی هدف سازمان حمایتی بهزیستی که اساس و اصل تشکیل سازمان برای حمایت و توانمندی آنها بوده است قرار دارد. با نگاهی به ماموریتها و وظابف ۵۲ گانه سازمان بهزیستی متوجه خواهیم شد که با کم درآمدترین و آسیب پذیرترین این جامعه عظیم سر و کار داریم و صرف الکترونیکی کردن خدمات قادر به پاسخگویی نیاز آنها به عنوان یک انسان نیازمند نمیباشد.
کاهش بهای تمام شدهی خدمات، فراهم شدن امکان ارائه خدمات به صورت الکترونیکی از مزایای این طرح بر شمرده شده است که ممکن است برای دولت با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور جلب توجه نماید. جلب مشارکتهای مردمی و اخذ درصدی از هزینههای این مراکز از خود افراد متقاضی دریافت خدمات (که اگر نیازمند نبود در خانه بهزیستی را نمیزد) با توجه به نوع ماهیت حمایتی سازمان بهزیستی و همچنین نوع جامعه هدف بهزیستی که از کم درآمدترین افراد جامعه میباشند مخالف اصل گسترش عدالت اجتماعی در جامعه میباشد سازمان بهزیستی به چه دلیل تاسیس شده است؟ آیا از جانب دولت وظیفهی حمایت از این افراد نیازمند به آنها واگذار نشده است؟
وقتی صحبت از خدمات مددکاری اجتماعی میشود در واقع منظور ارائه خدمات به صورت یک فرآیند مستمر در قالب یک کار گروهی (مددکار – روانشناس – پزشک و ….) میباشد که مددکار اجتماعی با مددجوی خود ارتباط موثر داشته و این فرآیند مستمر اگر به هر دلیلی قطع شود بی شک خسارتهای عاطفی و روحی و یا حتی اقتصادی به اقشار ضعیف تحت پوشش وارد خواهد نمود که در طرح مثبت زندگی و توزیع محله محور پروندهها قطعا ارتباط موثر بین مددکاران و برخی مددجویان قطع شده و فرآیند حمایت انسانی را مختل خواهد نمود ارتباط روحی و عاطفی شکل گرفته بین مددکار با مددجویانش که میتواند فرصتی برای بهتر شدنشان باشد را با بی برنامگی و شتابزدگی تبدیل به خسارت و عوارض روحی و روانی آنان کرده و همچنان به این انسانهای بی دفاع به شکل پرونده و آیتمهای بدون پشتوانه علمی نگاه میکنند.
در تعریف حرفه مددکاری اجتماعی که بی شباهت به وکالت نیست به نوعی حمایت و یاری رساندن به فردی که براثر حوادث و اتفاقات روزگار دچار ناتوانی جسمی و روحی و یا عاطفی شده است مد نظر میباشد و قطعا حمایت از بشر و فعالیتهای انسانی آنهم افرادی که ضعیفترین اقشار جامعه هستند و عدم حمایتهای تخصصی از آنان موجب سرخوردگی و یا عوارضی مانند خودکشی و …. میشود. متاسفانه در طرح مثبت زندگی عدهای با رشته غیر مرتبط و عدم سابقه کاری وارد عرصه شدند که آینده خدمات مددکاری و فرآیند مستمر آن را دچار بحران میکند که طعا مددجویان تحت پوشش باید تاوان سنگین این تصمیمات اشتباه را بپردازند حمایت مددکاری صرفا در قالب پروندهی فیزیکی و الکترونیکی نبوده بلکه توانمندسازی و حمایتهای همه جانبه از یک انسان دارای عواطف و احساسات مطرح میباشد حتی در مواردی غنی سازی و ترمیم روابط خانواده و ایجاد ثبات و آرامش خانوادگی و قومی بر عهده مددکار بوده و مددکار پیگیر خواستهها و نیازهای اولیهی مظلومترترین افراد میباشد و قیاس پرداخت دستمزدش براساس عملکرد و آپلود مدارک و ….. به نوعی توهین به اصول اولیه بشری ست.
مددکاری که با درد دل و سخنان مددجویانش همراه بوده و برای موفقیت و کمک به آنان از هیچ کوَششی دریغ نمینماید لایق تشویق میباشد نه اینکه برای داشتن حداقلهای معیشتی و قانونی خود همیشه دچار استرس بوده و از اصل فعالیت خود دور بماند.
در فرآیند تخصصی و حرفهای مددکاری نیز اصولی وجود دارد که با توجه به اهداف و برنامه ریزی کوتاه و میان و بلند مدت برای یک انسان مورد حمایت و ارتباط حاصله بین مددکار و مددجو که سالهاست شکل منطقی و عاطفی به خود گرفته است که موجب نجات و پیشرفت یک انسان میشود را متاسفانه با برنامهها و تصمیمات غیر تخصصی سازمانی بهم ریخته و موجب شکست روحی و روانی و اقتصادی مددجویان و توانخواهان میشویم.
وقتی صحبت از دفاع و کرامت انسانهایی ست که در این شرایط بحرانی اقتصادی کشور هر روز امنیت عاطفی و روحی و اقتصادی و حتی جسمی آنان در خطر است؛ بجای ارائه برنامهای مدون و تخصصی با تصمیمات شتابزده و بدون پشتوانه علمی و عملی و صرفا با رنگ و لعاب شعارهای عامه پسند موجب سردرگمی مددجویان میشوند، این خسران بوجود آمده را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
رسالت مددکاری زمانی به تحقق خواهد پیوست که حداقلهای قانونی برای یک مجموعه مددکاری حاصل شود تا بتوانند بدون دغدغه به رفع نیازهای مددجویان بپردازند و در راه اعتلای جایگاه محرومین بکوشند.
در زمینه پرداخت حقوق قانون کار وتامین اجتماعی متاسفانه پرداخت بر اساس خدمات پروندهای تعریف شده است که با اصل انسانی مغایرت دارد و میبایست طبق قراردادهای پیمانکاری حداقلهای قانونی برای پرسنل در نظر گرفته شده در دستورالعمل پرداخت شود تا مددکاران با انگیزه بیشتری به ارائه خدمات بپردازند.
ایرادات وارده به دستورالعمل مثبت زندگی از منظر نویسنده این یادداشت:
۱- با توجه به دستورالعمل مراکز مثبت زندگی که تاکید بر انجام خدمات سطح یک را دارد که تمامی خدمات اولیه جزو خدمات سطح یک میباشد، اما در بندهای ۲۲ گانه (از بند ۲ الی ۹) که جزو خدمات سطح ۲ میباشد تناقض وجود دارد
۲- با توجه به بند ۲ الی ۹ و تعیین سقف پروندههای مددکاری به تعداد ۱۵۰ پرونده که انجام امور مددکاری بسیار زمانبر و تخصصی ست سایر خدمات ۲۲ گانه را چطور بدون نیروی اضافه باید پیگیری نمود؟
3- با توجه به ارائه خدمات ۲۲ گانه و دستورالعمل و همچنین پرداخت مبالغ پیش بینی شده ماهانه در این شرایط امکان پرداخت حقوق و بیمه قانون کار و با نظر به تورم سالانه و افزایش بیمه و دستمزد به پرسنل وجود ندارد وهمچنین برای برآورده شدن حجم توقعات سازمان نیازمند نیروهای پاره وقت میباشد که با این پرداختی سازمان بهزیستی امکان ارائه خدمات بهتر وجود ندارد.
4- پروندههایی که در حال حاضر در اختیار مددکاران قرار دارد و ارتباط تخصصی شکل گرفته است سرنوشتان به چه صورت خواهد بود؟
5- بندهای ۱۷ و ۱۸ خدمات ۲۲ گانه و نحوه اجرای به طور واضح مشخص نگردیده است.
6- آیا امکان حضور متخصصان پزشکی و توانپزشکی (کاردرمان و گفتار درمان و شنوایی شناس و …) برای ارائه خدمات در مرکز وجود دارد؟ (با توجه به دستورالعمل تاسیس – بندج نیروی انسانی ماده ۴) الزامی دانسته است.
7- پیگیریهای سطح ۲ و ۳ به چه صورت خواهد بود؟
8- آیا برای اجرای هر یک از خدمات ۲۲ گانه هزینههای پرداختی جداگانه و مختص هر بند در نظر گرفته شده است؟
9- نحوه و نوع ارائه خدمات به عموم مردم افراد غیر تحت پوشش و تعرفه خدمات مشخص نگردیده است (با توجه به اهداف قید شده در دستورالعمل)
۱۰- هدفهای هر کدام از خدمات اشاره شده در بندهای ۲۲ گانه نیاز به توضیحات بیشتر و آموزشهای لازم میباشد
۱۱- با توجه به عدم خدمات کامل سازمان بهزیستی در پاسخگویی به همهی نیازهای مددجویان تحت پوشش و واگذاری پروندههای مستمری بگیر به مرکز مثبت زندگی که مددجویان مستمری بگیر خدمتی را از سازمان دریافت نموده و یا ایزوله میباشد مگر در ماه چند خدمات دریافت میکند که به فرض ۴۵۰ پرونده به طور کامل بتوانیم از تعرفههای بهزیستی استفاده کنیم تا بتوانیم دستمزد و بیمه را پرداخت نماییم.
۱۲- حجم کاری مددکاری با توجه خدمات الکترونیکی بسیار سنگین و فشرده بوده و مددکار را از رسالت اصلی خود دور نموده و سطح اورا در حد اپراتور کامپیوتر پایین میآورد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از مجله مددکاری، تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۹، کد خبر:۲۴۱۵۱:www.socialwork۲۰۱۵.ir