شعار سال: مردم ایران سالهاست که با چالشهای جدی اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند. تورم افسار گسیخته، مشکلات معیشتی، دشواری در تامین مسکن، بیکاری و عدم دسترسی عادلانه به امکانات حداقلی، تنها تعدادی از این چالشها در سالهای اخیر بوده است. «فقر» یا «تهیدستی» در اقتصاد به معنای وضعیتی است که فرد یا افرادی، فاقد میزان معینی داراییهای مادی باشد. اما این میزان معین، دقیقا چه میزانی است؟ چه عواملی در افزایش و یا کاهش فقر موثر هستند؟
واضح است که حکومتها و نگاه نظام حکمرانی هر کشور به مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نقش به سزایی در تعیین وضعیت اقتصادی آن کشور ایفا میکند. برای مثال، تعیین خط و مشی سیاست خارجی کشور توسط حاکمان و در نتیجه جنس برخورد و تعامل با کشورهای دیگر، میتواند تاثیر مستقیمی بر تولید ناخالص ملی و رشد اقتصادی آن کشور داشته باشد. از طرفی، نوع نگاه سیستم حکمرانی به نظام توزیعپذیری عادلانه در داخل نیز میتواند شکاف طبقاتی میان لایهها و اقشار گوناگون اقتصادی را کاهش و یا افزایش دهد. حال آنچه بحث فقر را جدیتر میکند، بررسی روند تغییر شاخصهای فقر در کشور است. طی ۱۰ سال گذشته، شاخص نابرابری افزایش یافته، خط فقر به ۱۰ میلیون تومان در ماه رسیده، بخش قابل توجهی از طبقه متوسط به زیر خط فقر سقوط کرده و بر اساس آمار رسمی، ۳۴ میلیون نفر از مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند.
فقر یعنی چه؟
«علی دینی ترکمانی»، کارشناس اقتصادی، در گفتگو با روزنامه اینترنتی «فراز» به بررسی عوامل افزایش فقر در ۱۰ ساله اخیر ایران پرداخته است. به عقیده ترکمانی، گام اول شناخت دقیق از تعریف فقر است. او میگوید: «در مورد خط فقر برآوردهای مختلفی وجود دارد. اول باید ببینیم منظورمان دقیقا از فقر چیست. وقتی میگوییم خط فقر ۱۰ میلیون تومان است، حتی در تهران نیز یک خانواده ۴ نفره میتواند زندگی مناسبی با این میزان درآمد داشته باشد. اما وقتی از فقر مطلق حرف میزنیم، یعنی مردم از دسترسی به حداقلهای زندگی محروم باشند؛ بنابراین با این معیار، درصد فقر پایین است، اما با معیار فقر نسبی، درصد فقر بالا است. با این دیدگاه که مردم ایران با توجه به امکاناتی که کشور دارد، اقتصاد ایران روی دریای نفت و گاز خوابیده و مردم میتوانند شرایط بهتری داشته باشند و ندارند، روی این مساله میتوان تاکید و بحث کرد.
به گفته ترکمانی: «معمولا بانک جهانی، معیار خط فقر مطلق را درآمد یک دلار در روز و بالارفتن خط فقر این معیار را درآمد ۲ دلار در روز معرفی میکند. اگر معیار را ۲ دلار در روز در نظر بگیریم، یعنی درآمد ۶۰ دلار ماهانه به ازای هر نفر و ۳۰۰ دلار در ماه به ازای یک خانوار ۵ نفره. با نرخ دلار امروز، این میزان معادل درآمد حدود ۶ میلیون تومان در ماه به ازای یک خانوار ۵ نفره است. حالا اگر مبنا را درآمد روزانه یک دلار قرار بدهیم، این رقم به ۳ میلیون تومان درآمد ماهانه به ازای یک خانوار ۵ نفره میرسد. این میانگین کل کشور است. یعنی ممکن است در شهرهایی مثل تهران خط فقر بالاتر و برای جاهایی که هزینهها، به خصوص اجاره مسکن، خیلی کمتر است میتواند پایینتر باشد».
فقر؛ برآمده از توزیع نابرابر ثروت
«ترکمانی» در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اینکه معیار فقر نمیتواند صرفا تابعی از معیارهای جهانی باشد گفت: «میخواهم بر مبنای معیار دیگری صحبت کنم. این معیار «دسترسی به الگوی تقریبا قابل قبول مواد غذایی» است. اینکه هر فردی به صورت سالانه چقدر باید گوشت و لبنیات باکیفیت مصرف کند که دچار سوءتغذیه نشود. با این مبنا، چیزی حدود ۶۰ درصد مردم ایران، زیر خط فقر غذایی مطلوب هستند. یعنی ممکن است فردی سرپناه داشته باشد، اما توانایی مصرف حداقل مطلوب مواد غذایی را به دلیل قیمت بالای کالا ندارد».
او در این باره اینطور توضیح داد: «این پدیده دو علت دارد. یک دلیل، رشد اقتصادی ضعیف است. مثل دهه ۹۰ شمسی که میانگین رشد اقتصادی بر مبنای تولید ناخالص ملی صفر بود. این یعنی درآمد سرانه رشد منفی داشته و قدرت خرید خانوارها نیز کاهش پیدا کرده بود. پس وقتی رشد اقتصادی ضعیف یا صفر باشد، قدرت خرید و سطح رفاه مردم پایین آمده است. علت دوم توزیع نابرابر ثروت و درآمد است. هرچه توزیع نابرابرتر باشد، آسیبپذیری بخشی از جامعه افزایش مییابد».
این آگاه اقتصادی برای مصداقی شدن اظهار نظر خود بیان داشت: «برای کاهش فقر دو اتفاق مهم باید رخ دهد؛ یک: رشد اقتصادی باید پایدار و بالا باشد. یعنی برای مثال، در یک دوره ۲۰ ساله باید رشد سالانه ۵ درصد داشته باشیم. این رشد بر مبنای شاخص درآمد سرانه است و نه بر مبنای تولید ناخالص ملی. چرا که در تولید ناخالص ملی، جمعیت دیده نمیشود. بنابراین، اگر در یک دوره بلند مدت، رشد پایدار اقتصادی داشته باشیم، سطح قدرت خرید مردم افزایش خواهد یافت. دو: رشد اقتصادی به تنهایی برای کاهش فقر کافی نیست. توزیع درآمد که با شاخص ضریب جینی نشان داده میشود، باید عادلانهتر باشد. یعنی شاخص ضریب جینی هم باید کاهش پیدا کند. حالا اگر ضریب جینی افزایش بیابد و رشد اقتصادی نیز منفی باشد، میزان فقر نیز افزایش مییابد».
طبقه متوسط سقوط کرد
او در ادامه این نکته را که طی سالهای گذشته اقتصاد شاهد سقوط طبقه متوسط به مستضعف بوده است را تایید کرد و افزود: «در این که طبقه متوسط طی ۱۰ سال اخیر لاغرتر و کوچکتر شده و بخش پایینی طبقه متوسط به زیر خط فقر سقوط کرده است، تردیدی نیست. پس جامعه دوقطبیتر و به اصطلاح «پولاریزه» شده است. یعنی یک اقلیت ثروتمند در بالا و بخش کثیری که دچار محرومیتهای جدی هستند در پایین افزایش مییابند.»
ترکمانی، در ادامه با اشاره به عوامل داخلی و خارجی فقر در ایران نیز گفت: «در این بحث نمیتوان عوامل داخلی و خارجی را از هم تفکیک کرد. امروز اقتصاد دچار تنشهای بیش از اندازه است، تحریم هست و بخش اقتصاد نفت آسیب دیده است. نبض تپنده اقتصاد ایران بخش نفتی است و تاثیر بسزایی بر اقتصاد کشور میگذارد. از طرف دیگر، سیاستهای بازتوزیع قدرتمندی در کشور وجود ندارد. ضمن اینکه شرایط تورمی نیز موجب میشود که آسیبپذیری اقشار محروم افزایش مییابد. یعنی در غیاب سیاستهای بازتوزیعی قوی، میزان اثرگذاری منفی شرایط تورمی افزایش مییابد. یک تعریف اولیه تورم فرایندی است که ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیران را فقیرتر میکند. این اتفاقی است که در اقتصاد کشور افتاده است.»
«علی ترکمانی» در پاسخ به این پرسش که در گسترش فقر، کفه سیاستهای خارجی سنگینتر است یا نوع اجرای سیاستهای داخلی گفت: «سیاستهای داخلی و خارجی، دو روی مقابل یک سکه واحدی هستند که مرتبط به کیفیت نظام حکمرانی است. به هر حال نظام حکمرانی در اقتصاد سیاسی ایران به گونهای است که نه اجازه میدهد فرایند انباشت سرمایه قوی و اجتماعیگرا در داخل رخ بدهد و نه اجازه میدهد که با دنیا تعاملات بلندمدت و پایداری وجود داشته باشد که دانش علمی و تکنولوژی پیشرفته را به کشور منتقل کرده و رشد اقتصادی را بیشتر کند. مادامی که نوع نگاه سیستم حکمرانی ایران تغییر نکند، این چالشها و مشکلات به قوه خود باقی خواهد ماند. حالا تحریمها مقداری این مشکلات را بیشتر میکند، برجام مقداری از آن میکاهد. اما ریشه اصلی چالشها همچنان باقی است. ریشه اصلی کیفیت ضعیف نظام حکمرانی است.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از فراز، ۶ بهمن ۱۳۹۹، کد خبر: ۶۰، faraz.ir