شعار سال:در فلسفه مدیریت جدید یک اصل بسیار مهم وجود دارد و آن این است که" در مدیریت، خدمت بدون زیان اصل است و سودآوری هدف فرعی است". بنابراین، زمانی که نگاه و نگرش مدیران به کسبوکارها و محصولات حاصل از آنها مبتنی بر چنین هدفی باشد، موفقیت در کسبوکارها رخ خواهد داد. بخشی از این مهم به فرهنگ درونی مدیران و محیطی که کسبوکار در آن شکلگرفته است وابسته است و بخش دیگر باید در یک فرایند آموزشی مبتنی بر تغییر نگرش رخ دهد. وجود توأمان این دو میتواند این اصل را به یکی از اصول کارآمد مدیریتی تبدیل کند و کسبوکارها و سازمانهای کشاورزی را در مسیر تحول و پویایی متناسب با تغییرات محیطی، مکانی و زمانی قرار دهد. بازار محصولات حاصل از کسبوکارهای کشاورزی یکی از پیشرانهایی است که میتواند در ایجاد تغییر در انباشتههای تجربی، ذهنی و باورهای فرهنگی مدیران کشاورزی تأثیر مستقیم و جدی داشته باشد بهگونهای که فرایند تغییر و پذیرش را تسریع نماید.
نکته دیگر اینکه، بخش کشاورزی یکی از بخشهای مهم به جهت تأمین امنیت غذایی از یکسوی و از دیگر سوی، بسترساز اشتغال مستقیم در فرایند تولید کالاهای کشاورزی و اشتغال غیرمستقیم در فرایند پس از تولید (بازار کالاهای کشاورزی) و خدمات تولید کشاورزی است. اگرچه اشتغال مستقیم بخش کشاورزی در فرایند تولید کالاهای کشاورزی برای خود بهرهبرداران کشاورزی، خانواده آنها و نیز نیروهای کار بدون زمین روستایی از اهمیت بالایی برخوردار است اما اشتغال غیرمستقیم در بخش دوم (بازار کالاهای کشاورزی و خدمات تولید کشاورزی) از اهمیتی دوچندان برخوردار است بهگونهای که در بسیاری از کشورها تأکید بر اینگونه اشتغالزایی بسیار زیاد است زیرا بیش از دو برابر اشتغال مستقیم، ایجاد اشتغال مینمایند.
در چنین ساختاری و با توجه به فضای کنونی ایران از جهت بیکاری و نیز به جهت تأمین مالی موجود از سوی حلقههای زنجیره تأمین کشاورزی و نقشبازی کلان این حلقهها در انتقال کالاهای کشاورزی از سطح تولیدکننده به سطح مصرفکننده، به نظر میرسد تأکید بیشازحد بر بازاریابی مستقیم کالاهای کشاورزی و سرمایهگذاری در این حوزه(بهعنواک یک جزء بسیار کوچک در برابر کلان بزرگ) بهویژه از طریق توسعه فیزیکی سریع و قارچگونه روستابازارها مبتنی بر مدیریت کمیتگرا، یک مسیر انحرافی است و خدمتی محسوب میشود که بیش از سود، بر زنجیرههای کشاورزی هزینه تحمیل خواهد کرد. بهبیاندیگر، بر اساس اصل پیشگفته در ارائه این خدمت جدید مدیریتی در بازار کالاهای کشاورزی اصل باید بر عدم زیان باشد که پیشبینی نویسنده آن است که بر اساس اهداف ترسیمشده برای این روستابازارها، زیان مترتب بر راهاندازی آنها بیش از سود آنها از منظر دستیابی تولیدکنندگان کشاورزی به حداکثر قیمت پرداختی توسط مصرفکنندگان خواهد بود.
نویسنده بر این اعتقاد است که اگر مسئله موجود منتج به راهاندازی روستابازارها، توجه به بازاریابی مستقیم کالاهای کشاورزی برای کاهش حاشیه بازاریابی به پایینترین حد ممکن باشد، راهاندازی و توسعه روستابازارها راهحل نیست و عملاً تلاشی شکستخورده محسوب میشود که بهدفعات در قالبهای مختلف در جغرافیا کشاورزی ایران تجربهشده است زیرا بر مسئله اصلی تمرکز لازم صورت نگرفته و تلاش نشده است تا راهحل مسئله با نگاه جامع مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد بهگونهای که مسئله به شکل پایدار حل شود و حاشیه بازاریابی منصفانه مبتنی بر دو مؤلفه خدمات ارائهشده در طول زنجیره و سود عادلانه حلقههای زنجیره مدنظر قرار گیرد تا مورد پذیرش همه فعالان زنجیره تأمین کشاورزی باشد. در این راستا پیشنهاد میشود بهجای راهاندازی، توسعه و تقویت روستابازارها در سطح ملی و تجربه شکست در زمانی بسیار کوتاه، دو اقدام لازم و ضروری زیر برای مدیریت بازار کالاهای کشاورزی مبتنی بر زنجیرههای کشاورزی بهموازات هم (مکمل یکدیگر بوده و کارایی بازار را بهشدت متأثر میسازند) در دستور کار وزارت جهادکشاورزی و بهویژه سازمان تعاون روستایی قرار گیرد تا به شکل بنیادین و اصولی مسئله حاشیه بازاریابی بالای موجود برای کالاهای کشاورزی حل شود بهگونهای که تولیدکنندگان کشاورزی به سودهای منطقی منتج به تقویت انگیزههای تولید کشاورزی و ماندگاری در روستاها دست یابند و در عمل خدمت جدید منتج به عدم زیان (بهعنوان اصل) و تولید سود (بهعنوان فرع) شود:
1- توجه جدی به زنجیرههای تأمین کشاورزی موجود برای کالاهای مختلف کشاورزی برای گذار به زنجیرههای تأمین قابلقبول و مطلوب در بستری هوشمند؛ بهبیاندیگر هوشمندسازی زنجیرههای تأمین کشاورزی مبتنی بر رعایت اصول و قوانین ششگانه هوشمندسازی یعنی (1) ایجاد درک درست از رفتار و کارکردهای ذینفعان،(2) تقویت نهادها و اتحادیهها (افراد یکپارچه)،(3) توسعه میزان توان موجود در شبکه مدیریتی،(4) ارتقای ارتباطات بین ذینفعان،(5) تصویرسازی درست از آینده برای مجموعههای مدیریتی و ذینفعان و (6) تأکید بر عدم همکاری بین عوامل سیستم بهعنوان دلیل شکستها تا هوشمندی بتواند در صحنه میدانی و در فضای بازار کالاهای کشاورزی کارکردهای مطلوب و موفقیتآمیز خود را داشته باشد.
2- توجه جدی بر حاشیههای عادلانه و منصفانه عوامل و حلقههای مختلف فعال در زنجیره تأمین کشاورزی. در این راستا ابتدا باید تحلیل درستی از حاشیههای موجود و خدمات ارائهشده در سطح هر یک از فعالان بازار صورت گیرد و در گام بعد با تصویرگری مبتنی بر اسکن دقیق در گام اول، با مشارکت خود فعالان بازار کالاهای کشاورزی، سودهای عادلانهای برای هر یک از آنها تعیین شود بهگونهای که در عمل بر اساس آن رفتار عملیاتی داشته باشند. نکته مهم این است که پیشنهاد اول (هوشمندسازی زنجیره) میتواند در پایش و رصد میزان پایبندی عملی فعالان بازار به حاشیهها و سودهای مصوب نقش بسیار مهمی داشته باشد.
امید اینکه مسئولین نهاد عالی جهادکشاورزی اولاً قبل از هرگونه کار عملیاتی مشورتهای لازم را با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی داشته باشند تا در گرداب تجربههای شکستخورده و تصمیمگیریهای نقطهای در حوزه بازار کالاهای کشاورزی گرفتار نشوند، ثانیاً از توسعه قارچگونه روستابازارها و سرمایهگذاری در این حوزه تجربهشده در گذشته به جد جلوگیری نمایند و ثالثاً نگاه بلندمدت و پایدار به بازار کالاهای کشاورزی و حل مسئله مهم و ریشهدار حاشیههای بازاریابی داشته باشند تا بازار کالاهای کشاورزی پس از مدتها در مسیر درست مبتنی بر طراحی زنجیرههای تأمین کشاورزی هوشمند، حرکت آرام و مطمئن تضمینکننده عدم تحمیل زیان و تأمین منافع همه فعالان زنجیره را داشته باشد.
محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
اختصاصی پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال