پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۸۸۹۵
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۸
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ریشه اصلی ضعف حکمرانی اخلاقی و بداخلاقی‌های سیاسی را در ناکارآمدی دانست و گفت: وقتی تشکل‌های سیاسی هیئتی، نه سازمانی، هستند، قدرت تولید برنامه و کادر ندارند به طور طبیعی کارآمدی کاهش پیدا می‌کند و خود این موجب می‌شود رقابت‌های سازنده و سالم حالت مخرب و غیراخلاقی پیدا می‌کند؛ به عبارتی به جای اینکه رقابت‌ها از جنس «فاستبقوا الخیرات» باشد از جنس «تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا» است.
شعار سال:‌ یکی از اهدافی که با پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی انتظار می‌رفت عملی شود، حاکمیت اخلاق بر حکمرانی و سیطره اخلاق بر همه عرصه‌های سیاست بود که متأسفانه این اتفاق به مرور و به ویژه پس از عبوز از دهه اول انقلاب روند نزولی به خود گرفت و نماد بارز این بی اخلاقی و بداخلاقی در حوزه سیاست در زمان انتخابات قابل مشاهده است.

برای واکاوی و آسیب‌شناسی توسعه بداخلاقی در عرصه سیاسی با علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، گفت‌وگویی انجام داده است که متن آن به شرح ذیل است:

مهم‌ترین دلایل عدم تحقق حکمرانی اخلاقی در تراز آرمان‌های انقلاب و روند نزولی اخلاق‌مداری در عرصه سیاسی؛ اعم از مدیریت سیاسی و رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی، را بفرمایید؟

ـ واقعیت امر این است که با تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جابجایی قدرت و گردش نخبگان به یک اصل در حکمرانی تبدیل شد و این همان جمهوریت است. در این مسیر و با تشکیل جناح‌های سیاسی نیاز به یک تحول دیگری احساس می‌شد که تاکنون محقق نشده و آن هم هیئتی ماندن جناح‌های سیاسی و تبدیل نشدن به سازمان و تشکل‌های شناسنامه‌دار است. وقت چنین اتفاقی بیفتد مشخص می‌شود که این جناح چه کاری انجام داده و چه کاری انجام نداده و به عبارتی مسئولیت‌پذیر و پاسخگو می‌شوند.

به عبارتی جناح‌های ما هنوز در وضعیت پیشانظام و نهضتی باقی مانده‌اند، زیرا در شرایط نهضت لازم است که تشکل‌ها هیئتی، سیال، زایا و پویا باشند اما در این وضعیت تشکل‌ها پایایی ندارند و این به خاطر ماهیت ژله‌ای هیئت است. وقتی نظام سیاسی تشکیل شد این تشکل‌های هیئتی باید تبدیل به تشکل‌های سازمان‌مند و پایا شوند. وقتی این اتفاق نیفتد جناح‌ها و تشکل‌ها از دو مؤلفه قدرت بی‌بهره می‌مانند؛ قدرت تولید برنامه و قدرت تولید کادر و نیرو.

وقتی تشکل‌ها قدرت تولید برنامه و کادر ندارند به طور طبیعی کارآمدی کاهش پیدا می‌کند و خود این موجب می‌شود رقابت سازنده و سالم در سایه ضعف تشکل‌ها شکل نگیرد و رقابت‌ها حالت مخرب و غیراخلاقی پیدا می‌کند؛ به عبارتی به جای اینکه رقابت‌‌ها از جنس «فاستبقوا الخیرات» باشد از جنس «تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا» می‌شود.

در رقابت مبتنی بر تنازع نیز چیزی جز توهین، تحقیر، تهدید، تخریب و پرونده‌سازی و در مجموع رفتار غیراخلاقی و ضداخلاقی وجود ندارد. لذا ریشه اصلی ضعف حکمرانی اخلاقی و بداخلاقی‌های سیاسی در ناکارآمدی است و تشکل‌ها و جناح‌های سیاسی به جای اصلاح خود و تقویت کارآمدی، به تخریب همدیگر و تنازع روی می‌آورند.

دو جریان در عرصه سیاسی بداخلاقی می‌کنند؛ ضعیف و خبیث. افراد ضعیف لزوماً افراد بدی نیستند اما کم‌تجربه و ناوارد هستند و زمانی که در رقابت و فعالیت سیاسی با مشکلی مواجه می‌شوند دست به بداخلاقی می‌زنند. افراد خبیث نیز که ذاتاً بد هستند و بداخلاقی سیاسی ابزار فعالیت آنهاست و واقعیت آن است که این نوع افراد در کشور ما اندک هستند.

چگونه می‌توان این کارآمدی را ارتقا داد تا در یک روند مشخص شاهد این بداخلاقی‌ها نباشیم؟

ـ برای ارتقای کارآمدی چاره‌ای جز کادرسازی و برنامه‌سازی نیست و این هم منوط به متشکل شدن و سازمان‌مند شدن جناح‌ها و جریان‌هاست تا نیروهای پرورش‌یافته که قصد نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری دارند از تناسب و شایستگی‌های لازم برای این سمت‌ها برخوردار باشند. این امر شدنی است اما جناح‌ها همت خود را بر روی این امر نمی‌گذارند و به همین دلیل بی اخلاقی‌ها در عرصه فعالیت سیاسی پررنگ و برجسته می‌شود.

نباید فراموش کرد فلسفه دین، اخلاق است و هدف بعثت پیامبر(ص) نیز اتمام مکارم اخلاقی بیان شده و لذا اگر اخلاق نباشد یک نظام سیاسی دینی هیچ تفاوتی با یک نظام سیاسی غیردینی و سکولار ندارد. حتی بالاتر می‌توان گفت کارآمدی نظام دینی به میزان اخلاق‌مداری آن است و روح اخلاق هم خیرخواهی و غیرخواهی است و هرجا خودخواهی و بدخواهی شکل بگیرد بداخلاقی‌ها نیز شکل می‌گیرد. در واقع خیرخواهی و غیرخواهی منشأ شایسته‌سالاری و کمک به سپردن مسئولیت ها به شایستگان به قیمت پیروز نشدن خود است.

اگر این خیرخواهی و غیرخواهی در عرصه سیاسی محوریت داشته باشد دیگر همه به منتخب مردم کمک می‌کنند و رقابت‌های انتخاباتی را به دوره پساانتخابات تسری نمی‌دهند و این موضوع در کشور ما کمتر دیده می‌شود و جریان‌های سیاسی که در قدرت نیستند به جای اینکه از این فرصت برای بازسازی، برنامه‌ریزی و تربیت کادر استفاده کنند همچنان به نزاع با جریان در قدرت می‌پردازند و به همین دلیل می‌بینیم وقتی موعد انتخابات بعدی می‌رسد این جریان خارج از قدرت نه برنامه دارد نه کادری ساخته و نه جوانگرایی کرده است و جریان حاکم نیز در این مدت به جای اصلاح رویه‌ها و اقدامات اشتباه خود، بیشتر وقت خود را صرف پاسخ دادن و دفاع از خود کرده و همه اینها به تولید و توسعه بی اخلاقی سیاسی می‌انجامد.

از طرفی جایگاه اخلاق و تأثیر بی‌اخلاقی سیاسی در نظام‌های ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک تفاوت دارد؛ بداخلاقی در نظام‌های غیر ایدئولوژیک و غیر مکتبی مانند پنچر شدن لاستیک ماشین است که باد آن به مرور کم می‌شود اما این بداخلاقی در نظام‌های ایدئولوژیک مانند سوزن زدن به یک نقطه در بادکنک است که کلا باعث متلاشی شدن می‌شود.

با این اوصاف کارآمدی و اخلاق‌مداری چه نسبتی با هم دارند؟

ـ اخلاق میدان کارآمدی را باز می‌کند و کارآمدی نیز مبتنی بر دو عنصر قانون و اخلاق یا به عبارت دیگر عدالت و فضیلت است. حاکمیت اخلاق در سیاست با مثبت کردن رفتارها و رقابت‌های سیاسی و کم رنگ کردن فضای تهمت‌پراکنی و بدخواهی، به عرصه بروز توانمندی جناح‌های سیاسی بدل شده و این جناح‌ها با تکیه بر عوامل ایجابی نسبت به عوامل سلبی، فرصت انتخاب صحیح را برای جامعه فراهم کرده و همه اینها به تقویت کارآمدی منجر می‌شود. در چنین فضایی حتی جریانی که شکست خورده در حقیقت برنده شده زیرا قوی‌تر شده است و اینها همه از ثمرات اخلاق‌مداری است.

یکی از خطرات بزرگی که نظام جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند کاهش اعتماد مردم به مسئولان و ایجاد شکاف میان مردم و مسئولان است، حال با این وضعیت که دو ماه بیشتر به انتخابات باقی نمانده، اخلاق‌مداری سیاسی و انتخاباتی نامزدها تا چه اندازه می‌تواند اعتماد عمومی و میل به مشارکت را تقویت کند؟

ـ دو عنصر هستند که اعتماد عمومی را سلب می‌کنند که رأس آن اخلاق و پایه آن کارآمدی است؛ اگر یک دولت و مسئولان بااخلاق اما ناکارآمد و ناتوان از حل مشکلات باشند به مرور اعتماد مردم سلب می‌شود. به همین دلیل است که امام علی(ع) می‌فرمایند حاکم ظالم بهتر از حاکم ضعیف است. زیرا حاکم ضعیف به آنارشی و زورگویی همه بر همه می‌انجامد. لذا با همگامی دو عنصر اخلاق و کارآمدی اعتماد عمومی شکل می‌گیرد و پایدار می‌شود. در عین حال قوی بودن حاکمان بدون پایبندی آنها به رفتار اخلاقی با مردم نیز اعتماد جامعه را به تدریج سلب می‌کند. پس این دو مؤلفه با هم اعتماد عمومی را تقویت می‌کنند و یکی بدون دیگری ناقص است.

حتی به تعبیر کنفوسیوس نقش اعتماد مردم به رهبران از نقش قدرت نظامی و اقتصادی در بقا و دوام یک نظام سیاسی مؤثرتر است و به عبارتی یک نظام سیاسی بدون قدرت نظامی و اقتصادی اگر همچنان اعتماد مردم را به خود داشته باشد می‌تواند بقا پیدا کند. اما اگر اعتماد مردم سلب شود ولی قوی‌ترین ارتش و اقتصاد دنیا را داشته باشیم آن نظام فروپاشیده است.

وضعیت نظام جمهوری اسلامی به لحاظ این دو مؤلفه؛ اخلاق‌مداری و کارآمدی، چیست؟

ـ جمهوری اسلامی در این دو حوزه ضعف‌ها و نقایصی دارد اما این ضعف‌ها عارضی است و ذاتی نیست و در حد سرماخوردگی است اما اگر به آن رسیدگی شود به عفونت می‌رسد. درست است که بداخلاقی‌های سیاسی در جریان‌ها و جناح‌ها زیاد است و بعضا ماکیاول پیش اینها روسفید می‌شود اما همین افراد به لحاظ اخلاق و دینداری فردی خوب هستند اما در عرصه سیاست به واسطه ضعف، بی‌تجربگی و نه خباثت ذاتی، دچار این بداخلاقی‌ها می‌شوند.

 شاید سؤال اصلی همین باشد که چرا این اخلاق‌مداری فردی نتوانسته تأثیری بر روی اخلاق‌مداری سیاسی مسئولان بگذارد؟

ـ این به سبب تجربه کم و در حدود چهل ساله ما در کشورداری است. غربی‌ها برای جابجایی قدرت حدود دو قرن جنگ داخلی داشتند و آمریکا برای اینکه به آمریکای امروز تبدیل شود و سیستم سیاسی را شکل دهد ۲۰۷ سال جنگ داخلی را پشت سر گذاشت. لذا چهل سال واقعا فرصت کمی است.

از طرفی ما وارد جنگ داخلی نشدیم اما دچار بدزبانی و بدرفتاری شده‌ایم و به همین دلیل است که می‌گویم اینها عارضی است و ذاتی نیست و نباید شرایط را خیلی سرطانی و سیاه تصور کرد. البته نباید هم گذاشت از این میزان که در حد سرماخوردگی است به سمت عفونت حرکت کند. ما نمی‌توانیم در عصر حاضر برای کسب این تجربه دویست سال منتظر بمانیم به خصوص در وضعیتی که اطراف ما را دشمنان مختلفی فراگرفته و هر اشتباه کوچک را به واسطه گسترش فضای مجازی و ارتباطات برجسته می‌کنند.

ایران یک کشور تمدن‌ساز و اخلاق‌ساز است؛ دانشگاه جندی شاپور قدمتی بیش از هزار سال دارد و زیر لوح این دانشگاه نوشته شده که «قدرت دانش و فضیلت (علم و اخلاق) برتر از زور و شمشیر است» و این مربوط به دوره‌ای است که اساسا تغییر و جابجایی حکومت‌ها جز با جنگ و کشتار نبوده است، پس این ایرانیت ماست. اسلامیت ما هم که به پیامبر(ص) و قرآن است که نماد اخلاق‌مداری هستند. از طرفی پس از انقلاب نیز امام(ره) بیش از آنکه حاکم باشد حکیم بود و حکیم هم شخصی است که بیش از آنکه دانا باشد متخلق و خیرخواه دیگران است و خود را فدای دیگران می‌کند. پس ما فرصتی نداریم که بیش از این تجربه کنیم اما در عین حال در وضعیت بن‌بست نیستیم ولی دچار آسیب هستیم و باید هم آن را حل کنیم و قابل حل هم هست.

برای حل آسیب بداخلاقی سیاسی و تبدیل نشدن آن به یک بحران چه باید کرد؟

ـ به اعتقاد من برای حل این آسیب افرادی باید وارد فعالیت سیاسی شوند که سعه صدر لازم را دارند و اگر فاقد این سعه صدر هستند تا می‌توانند گرد سیاست نگردند. اگر هم این افراد وارد شدند نباید پرچمدار و جلودار شوند. متأسفانه به خاطر ژله‌ای بودن جناح‌ها و تشکل‌ها هرکس که وارد عرصه رقابت سیاسی می‌شود خود را جلودار و دارای رسالت و وظیفه خاص می‌داند. به همین دلیل اتفاقا کسانی که بیشتر مدعی دینداری هستند بیشتر هم بداخلاقی می‌کنند چون تصور می‌کنند مسئولیت بزرگی برعهده دارند و تکلیف عظیمی بر دوش آنها در عرصه سیاسی گذاشته شده است.

همه اینها به این مسئله برمی‌گردد که تشکل‌های کشور هیئتی هستند و باید سازمانی و شناسنامه‌دار شوند تا افراد به جای رشد و صعود یکباره، پلکانی و گام به گام رشد کنند و آمادگی لازم را برای مسئولیت‌های سنگین داشته باشد. سازمانی شدن تشکل‌ها موجب کادرسازی و برنامه‌سازی می‌شود تا در هنگام رقابت، برنامه‌‌ها با هم رقابت کنند نه خود تشکل‌ها و هویت‌شان که بعد مجبور به بداخلاقی شوند و نقدها به برنامه وارد شود نه اینکه شخصیت‌ها با هم درگیر شوند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ایکنا، تاریخ انتشار ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: 3966180، iqna.ir.
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین