شعار سال: محمود حسینی؛ ایران یک کشور کثیر الاقوام و رنگین کمانی از تنوعات فرهنگی و مذهبی است، با این وجود ملت ایران، در طول تاریخ چند هزار ساله خود از وحدت و همزیستی بالایی برخوردار بوده و در عین کثرت وحدت داشته اند. خواستههای اصلی تاریخی مردم ایران که از دوران نهضت مشروطیت بروز بیشتری یافت، آزادی، برابری و پیشرفت بوده است که غالبا عدالت و برابری در راس این خواستهها قرار داشته است.
اگر در این برهه بخواهیم خواستههای هموطنان اهل سنت و اقوام ساکن در مناطق دوردست از مرکزیت را احصاء کنیم دستیابی به فرصتهای برابر در قدرت، ثروت منزلت و برخورداری عادلانه از زیرساختهای توسعه در مناطق خود است. این بخش از ایرانیان که اغلب در استانهای مرزی کشور زندگی میکنند، از مرکزیت کشور و حاکمیت انتظار تحقق این فرصتهای برابر را دارند. قانون اساسی هم به نحو قابل قبولی حقوق برابر را برای آحاد مردم ایران صرفنظر از مذهب، قومیت، زبان و محل زندگی به رسمیت شناخته است.
اما انتخابات در ایران، به خصوص انتخابات ریاست جمهوری فارغ از اینکه چه فرد یا افرادی انتخاب شوند، معنا و مفهوم مختص به خود را برای همه ایرانیان پیدا کرده است. از یک وجه محل بروز و ظهور انتظارات و مطالبات مردم از حاکمیت و ابزاری برای بازتاب پیام مردم شده است. در مواردی پایان بخش اختلافات شده است. اصولا باید زبان مخصوص انتخابات و مفاهیم و نشانههای آن را شناخت. در این جا برخی از این مفاهیم مشهود را اشاره و تا حدودی تبیین میکنیم.
اول:میزان مشارکت و حتی نوع رای مردم، نشان و محکی از مشروعیت یا کاهش مشروعیت نظام است
دوم: مردم یاد گرفته اند با حضور خود پای صندوقهای رای حرفهای اساسی خود را با زبان رای با نظام مطرح کنند.
سوم: در سازوکار انتخابات، اختلافات حل و فصل میشود و جناحها و طرفدارانشان به شرط بی طرفانه عمل کردن داوران انتخابات، جریان پیروز را میپذیرند.
چهارم: آن بخش از مردم که در حاشیه قدرت، منزلت، ثروت، و توسعه قرار گرفته اند و اکثرا از بین کم برخورداران و به ویژه جمعیتهای قومی مذهبی و اهل سنت که کمتر افراد موثر در راس حاکمیت دارند، به این طریق با حاکمیت ارتباط برقرار میکنند و علاوه بر بازتاب خواستههای خود به نحوی آشتی جویانه، پیامهای متفاوت و نارضایتی هایشان را منتقل میکنند.
در این جا به مناسبت موضوع به رویکرد و عملکرد اهل سنت در انتخابات ریاست جمهوری میپردازیم، تا ببینیم نحوه مشارکت آنها و پیامهای آن مردم چه بوده است.
نگارنده با توجه به سابقه و تجارب یافتههای خود، از انتخابات استان سیستان و بلوچستان و نحوه مشارکت مردم را بازگو میکنم.
یکم، تا انتخابات ششم ریاست جمهوری، مردم آن استان، مشارکت حداقلی تا حد نیمی از مشارکت سطح ملی (جمعا ۳۴٪) را داشته اند. زیرا احساس میکردند نقش موثری در تصمیم گیریهای ملی ندارند. البته در همان مقطع هم در مواقع مقتضی اعتراض خود را بروز داده اند. مثلا در انتخابات دور ششم که آقای احمد توکلی نامزدی که صبغه انتقادی داشت بالاترین رای را در دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان کسب کرد که خیلی معنادار بود و همه را شگفت زده کرد.
دوم، همراهی با جنبش اجتماعی دوم خرداد
مقارن با هفتمین انتخابات ریاست جمهوری، مردم مناطق پیرامونی و اقوام، خصوصا اهل تسنن، آقای سید محمد خاتمی نامزد این دوره و ادبیات او را متفاوت یافتند و او را منادی تغییر دیدند. ضمن آنکه به فراست دریافتند، نهادهای حکومتی و ارگانهای انقلابی به صورت تلویحی مخالفت خود را با او ابراز و به رقیب او توجه دارند. آنچه بیش از همه جریانهای رانده به حاشیه و جماعت اهل سنت را به حضور در جنبش دوم خرداد جذب کرد این بود که برون رفت از فضای امنیتی و بسته آن دوره و رسیدن به مطالبات انباشته خود را در پیوستن به آن جنبش میدانستند. به خصوص با شعار ایران برای همه ایرانیان که در برنامههای آقای خاتمی اعلام شده بود، به جد همدل و همداستان بودند.
در انتخابات هفتم میزان مشارکت مناطق قومی مذهبی نسبت به انتخابات قبلی افزایش مضاعف یافت (حدود۷۰٪) و به سطح مشارکت کل کشور نزدیک شد.
سوم، پس از جنبش دوم خرداد
مردم ساکن در مناطق قومی مذهبی و اهل سنت بعد از دوم خرداد به ویزه در دولت اول خاتمی به بخشهای مهمی از مطالبات خود رسیدند، ازجمله:
۱ – به کارگیری و مشارکت تحصیل کردگان اهل سنت در مدیریتهای ارشد استان ها: مثلا در استان سیستان و بلوچستان که از سال ۷۲ و حوادث مسجد مکی هیچ مدیر ارشد اهل سنت در استان نبود، همان سال اول دولت اصلاحات چندین مدیر ارشد بلوچ منصوب و در یکسال اول دولت اصلاحات ۷۰٪ مدیران سطح شهرستانها بومی و اهل سنت انتخاب شدند.
۲- توسعه: اختصاص ردیف بودجه توازن منطقهای و تکمیل بسیاری از زیرساختهای توسعه استان مثل برق، آب، راه و…
۳- تکریم و احترام به ارزشها و مقدسات و افراد مورد احترام اهل سنت و فراهم کردن زمینه آزادیهای مدهبی
۴- رفع محدودیتها در استخدامها و کاهش فشارها و انسدادها
به این ترتیب مردم استان همراهی خود را با جنبش اصلاحات ادامه دادند. در اولین انتخابات شوراها، آزادانه حضور فعال و موثری داشتند و شهرداران و دهیاران توسط نمایندگان مردم انتخاب شدند. این همراهی به شکل بارز و معناداری در انتخابات هشتم ریاست جمهوری بازتاب داشت، به طوریکه، ضمن اینکه مشارکت مردم استان بالاتر از سطح ملی بود، بالغ بر ۹۱٪ شرکت کنندگان آن استان به آقای خاتمی رای دادند. یادآوری میشود رای مردم منطقه سیستان علی رغم تلاش جمعی از نخبگان، به آقای خاتمی هم ۹۰٪ بود که تفاوت معنی داری نداشت.
این اقبال مردمی تا پایان دور دوم آقای خاتمی و حتی پس از آن ادامه داشت، به طوریکه در هر دو مرحله انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ در آن استان، نامزدهای اصلاح طلبان بالاترین رای را در آن استان کسب کردند. در انتخابات سال ۸۸ نیز آقای میرحسین موسوی در دو استان سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی رای اول را کسب نمود.
اهل سنت در انتخابات یازدهم و دوازدهم نیز رای اول خود را به سبد رای آقای روحانی ریخته و بدین ترتیب همراهی خود را با رویکرد اصلاح طلبی نشان دادند. چهارم بررسیی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و موضع اهل سنت اینک که در آستانه برگزاری انتخابات سیزدهم هستیم، همه آگاهان میدانند که این انتخابات با شش انتخابات قبلی خود تفاوت اساسی دارد و بیشتر به شش انتخابات اول شباهت دارد. در شش انتخابات اول پیروز انتخابات از قبل مشخص بود و حضور دیگر نامزدها برای خالی نبودن عریضه بود.
در انتخابات سیزدهم هم از ابتدا یک نامزد در معرض پیروزی قرار گرفته است و این مطلبی نیست که قابل کتمان باشد. اما موضوع اقوام و اهل سنت در بین برنامه نامزدهای این دوره چگونه بازتاب یافته است؟ با اینکه دو تن از نامزدها روی دو قوم بزرگ ایرانی حساب ویژه باز کرده و سعی در جلب آراء آنها دارند، اما اکثر نامردها به جز در حد شعارهای کلی، طرح و ایده موثری برای رفع شکافهای قومی مذهبی و تامین خواستههای برابری طلبانه مناطق دوردست و اهل سنت ارائه نداده اند. با این حال علما و نمایندگان اهل سنت مجلس شورای اسلامی، طی بیانیهای حمایت خود را از نامزد در معرض پیروزی ابراز و موجب شگفتی شدند.
البته شرایط به مانند جنبش اجتماعی دوم خرداد نیست. در آن مقطع مردم برای برون رفت از انسداد و رهایی از فشارها و کاهش تبعیضها در مناطق سنی نشین به جنبش پیوستند و نخبگان و رهبران اهل سنت را با خود همراه کردند، اما در این فضای سرد این علما و نخبگان اهل سنت هستند که بعد از ۲۳ سال همدلی با جنبش اصلاحات و همراهی روشنفکران و اصلاح جویان سراسر کشور با آنها با منطقی جدید و محاسبهای دیگر، طی بیانیهای گرایش خود را به نامزد در آستانه پیروزی ابراز کردند.
در علت این اقدام، یکی از نمایندگان اهل سنت مجلس از استان خراسان صادقانه منطق اصلی این حمایت را چنین توضیح داد. ”اهل سنت ایران، بیش از این کشش تحمل بار امنیتی حمایت از اصلاح طلبان را ندارد. ”
این نگرانی به علاوه انتظار حفظ و به کارگیری تحصیلکردگان اهل سنت در مدیریت ها، دو عامل مهم در حمایت از نامزدی است که پیروزی وی از قبل معلوم است.
هرچند این استدلالها چندان قانع کننده به نظر نمیرسد و مطالبه حقوق انسانی و شهروندی وقتی نتیجه پایدار دارد که از رهگذر نشر آگاهیها و فعالیتهای مدنی سازمان یافته محقق شود و الا تداوم نخواهد داشت، اما باید منتظر ماند و بازتابهای این تصمیم در بین مردم ایران و روشنفکران اهل سنت را دید و دستاورد تصمیم گیرندگان را رصد کرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از امتداد، تاریخ انتشار: ۲۴خرداد ۱۴۰۰، کد خبر: ۲۸۰۷. emtedad.news