روزگاران گذشت و همین چند سال پیش شرکت یاهو بخاطر ضرر دهی و عدم توانایی در رقابت با اپلیکیشنهای موبایل محور قافیه را باخت. ابتدا اتاقهای چت را بست و پس از چند سال مقاومتِ سخت یاهو مسنجر را هم به گورستان خاطراتِ دیجیتال فرستاد. حالا تنها چیزی که از آن سالها باقی مانده فقط آدرس ایمیل یاهو است و خدا میداند آن هم باقی خواهد ماند یا به دیار باقی خواهد شتافت. هرچه باشد اسم یاهو مسنجر در حافظه تاریخی متولدین دهه پنجاه و شصت چیزی فراتر از یک نرمافزار پیامرسان است.
شعار سال: چند روز پیش رمز عبورِ ایمیل یاهو را که سالها پیش فراموش کرده بودم اتفاقی پیدا کردم. اعلانهای دیده نشده، پیغامهای خوانده نشده از اعماقِ زمان، صفحه را شبیه به اتاقی متروک کرده بود که سالهاست تار عنکبوت بسته است. تجربههای اینچنینی مانند سفر به گذشته است... یادش بخیر... اواخر دهه هفتاد، اینترنت تازه به سر زبانها افتاده بود، بیشتر مردم گمان میکردند چیزی فیزیکی مانند دیش ماهواره یا یک جور تلفن است. اینترنت در کشور ما با یاهومسنجر و موتور جستجوی یاهو شناخته شد. چُو افتاده بود در جایی بنام کافی نت مردم جمع میشوند و با آشنایانشان در آنور آب با قیمتی ارزانتر از تلفن خارجه صحبت میکنند. اینترنت در آغاز رقیب چموشی برای کارتهای تلفن بین الملل و تلفنخانههای راه دور بود. یادم هست یک زمانی دعوایی حسابی بین صاحبان کافینت و تلفنخانههای خارجه بر پا شده بود (چیزی شبیه به دعوای تاکسی تلفنیها و اسنپ) رفته رفته فهمیدیم اینترنت چیزی فراتر از یک تلفن ارزان قیمت به خارج از کشور است. یادم هست همان سالهای آغازینِ دهه هشتاد از رادیو بی بی سی میشنیدم که بهزادِ بلور آدرس سایت فارسی بی بی سی را میگوید. اولین بار هفده سالم بود که روبروی کامپیوتر کافی نت نشستم و سایت بی بی سی را باز کردم و یک راست رفتم سراغ آهنگی از خواننده جاماییکایی شَگی (هِی سکسی لیدی معروف)
آرام آرام که اینترنت از انحصار کافینتها و دانشگاهها خارج شد، پای یاهو مسنجر هم به زندگی میلیونها ایرانی باز شد. یاهو مسنجر برای ما ایرانیها فقط یک محیط برای گفتگو و دوستیابی نبود، جایی بود که فقدانِ خیلی چیزها را جبران میکرد. در یاهو مسنجر خیلیها که در دنیای حقیقتی جرات و امکانِ ابراز عشق نداشتند پشت یک شناسه کذایی صاحبِ اعتماد به نفس میشدند. اتاقهای آسیا از یک تا بیست محل جولان ما ایرانیها بود جایی برای یکه تازیِ بدون ترس از آبروریزی، از مردم آزار و سادیست جنسی گرفته تا فعال سیاسی، از کاسبِ شهوت گرفته تا فیلسوف و ادیب و شاعر و بیکاره و بدکاره، از غربت نشین تا آدمهای تنها در یک سلول تنگ و تاریک کیپ تا کیپ هم جمع شده بودیم، یک شهر هرت به معنای واقعیِ واژه... یادش بخیر در همان شهر هرتِ بی در و پیکر چه آشناییها و عشقها که شکل میگرفت چه قلبها و بوسهها که رد و بدل نمیشد، چه دعواهای ناموسی و چاقو کشیهای مجازی که بیا و ببین!
روزگاران گذشت و همین چند سال پیش شرکت یاهو بخاطر ضرر دهی و عدم توانایی در رقابت با اپلیکیشنهای موبایل محور قافیه را باخت. ابتدا اتاقهای چت را بست و پس از چند سال مقاومتِ سخت یاهو مسنجر را هم به گورستان خاطراتِ دیجیتال فرستاد. حالا تنها چیزی که از آن سالها باقی مانده فقط آدرس ایمیل یاهو است و خدا میداند آن هم باقی خواهد ماند یا به دیار باقی خواهد شتافت. هرچه باشد اسم یاهو مسنجر در حافظه تاریخی متولدین دهه پنجاه و شصت چیزی فراتر از یک نرمافزار پیامرسان است. یاهو مسنجر پاسخی بود به بسیاری از نداشتهها، پناهگاهی خصوصی بود برای فرار کردن از زیرِ یوغِ ممنوعههای بی دلیل، قدغنهایی که امروزیها آن را جلوی چشم همه بدون پروا و در دنیای واقعی زندگی میکنند. یاهو مسنجر برای بسیاری از نوجوانهای دیروزی همان لنگه کفشِ در بیابان بود. داستانهای زیادی راجع به این پدیده فراموش نشدنی وجود دارد چه بسا کسانی که از طریق یاهو مسنجر یار یافتند، ازدواج کردند، چه کسانی که با یاهو مسنجر از کشور مهاجرت کردند کار پیدا کردند و زندگی امروزشان تحت تاثیر آشنایی با کسانی است که این نرمافزار دوست داشتنی و خاطره انگیز بانی آن شد.
Buzzz!
رسول_اسدزاده
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی جامعه شناسی