شعار سال: عشق رهاکردنی نیست، زیرا عشق نه با ارادهی کسی زاده میشود و نه با ارادهی کسی رها میشود. رابطهی اجتماعی میتواند در دو نوع کلیی زیر ظاهر شود: رابطهی همحضوری و رابطهی غیرهمحضوری. در رابطهی غیر همحضوری فقط ارتباط (communication) وجود دارد و حضور فیزیکیی افراد رخ نمیدهد.
بلاک کردن در فضای مجازی یا پاسخ ندادن به تلفن، مصداقی از قطع رابطه از طریق قطع ارتباط است. افراد بنا به علل و دلایل گوناگونی ممکن است رابطهی خود را با دیگری قطع کنند و هر یک از این موارد میبایست به نحو تجربی مطالعه شوند.
اما اگر رابطه، رابطهای عاشقانه باشد، در صورت قطع رابطه نیز عشق رها نمیشود، زیرا رهاشدنی نیست. عشق زاده میشود و سرانجام ممکن است بمیرد یا عاشقان بمیرند. از این رو، اگر رابطهی عاشقانه قطع شود به معنای آن نیست که عشق هم رها شده یا مرده است. عشق تا مدتها پس از قطع رابطه میتواند همچنان زنده بماند. به همین علت هم هست که افراد عاشق، ممکن است مدتها پس از قطع رابطه، دو باره رابطه را از سر بگیرند.
تعبیر "مسوولیت عشق" هم تعبیر دقیقی نیست، زیرا عشق در ورای اخلاق قرار میگیرد. انسان عاشق ممکن است اخلاقی یا ضداخلاقی رفتار کند. عشق به خودی خود تضمین کنندهی اخلاق رابطه نیست. هر یک از آدمیان، ظرف ممکنی برای سیّالهی عشقاند. همه چیز به این بستگی دارد که این سیّاله و این نیرو در کدام شخصیت و کدام وجود تجلّی پیدا کند. از این رو، عشق در یکی بدل به شفقتی عام برای همهی موجودات میشود و در دیگری انگیزهای برای جنایت.
لاجرم، دقیقتر آن است که از اخلاق و آداب رابطه سخن بگوییم و اخلاق و آداب رابطه را به افراد آموزش بدهیم. لازم است آموزش بدهیم که قطع ناگهانی و یکطرفهی روابط عاطفی ممکن است لطمات بزرگی به طرف مقابل وارد کند.
در اینجا میتوان از تمثیل طنابهای نامرییی زنده استفاده کرد. میتوان گفت که در هر رابطهی عاطفی، طنابهای نامرییی زنده بین طرفین رابطه شکل میگیرد. افراد با این طنابهای نامرییی عاطفی به هم وصل میشوند و از مجرای این اتّصالات، تعادل روانی و عاطفی پیدا میکنند.
قطع ناگهانی و یکطرفهی طنابهای نامرییی عاطفی میتواند تعادل روانیی فرد مقابل را به هم بزند و او را دچار بحران عاطفی سازد و موجبات سرخوردهگی و آزردهگیی شدید عاطفیی او را فراهم سازد و منجر به افسردهگی، بیماریهای روانی و روانتنی، و حتا خودکشیی وی بشود.
محض تشبیه و تجسم روشنتر ابعاد این پدیده، میتوان گفت که وقتی این طنابهای نامرییی زنده بهطور ناگهانی و یکطرفه قطع میشوند، انگار زخم و جراحتی عمیق در وجود فرد پدیدار میشود و او خونریزیی شدیدی را تجربه میکند.
"بلاک کردن معشوق" در عصر ارتباطات مجازی، مصداقی از قطع یکطرفهی ارتباط عاشقانه است و چه بسا برخی از عوارض فوق را میتواند بهدنبال داشته باشد.
بنابراین، ما در آموزش اخلاقیمان، بهویژه در آموزش اخلاق کاربردی، میبایست فصلی به نام اخلاق و آداب رابطه (و البته اخلاق و آداب قطع رابطه) بگنجانیم. این فصل از دانش اخلاق، فصلی بس گسترده است. متاسفانه در تعلیم و تربیت ما چنین چیزی هرگز وجود نداشته است. ما در این باره، دچار فقر آموزشی بسیار جدی هستیم.
حسن محدثی گیلوایی
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی جامعهشناسی