
۸. حضور در جمع و فعالیتهای گروهی مردم را خوش حال میکند. اگر زندگی به آونگی بین محل کار و خانه تبدیل شود و در وضعیت کرونا خانه هم محل کار شود و جایی در این فاصله نباشد حال آدم خوش نمیشود.
هر چه فضاهای عمومی بیشتر باشد و دخالت قدرت و سیاست و ایدیولوژی در آنها کمتر رضایت شهروندان بالاتر میرود.
یکی از دلایل نارضایتی مداخله در زندگی خصوصی شهروندان است.
جامعه از سه ساحَت تشکیل میشود: خصوصی و شخصی یا همان چهار دیواری خانه، حکومتی و اداری مثل سازمانهای مختلف اقتصادی و آموزشی و نظامی و سومی، اما عمومی یا خیابان.
هر قدر حضور حکومت در سازمانهای رسمی پذیرفته شده است در عرضههای عمومی و خیابان، اما به نارضایتی میانجامد و اتفاقا اصرار دارند در عرصۀ عمومی خود را تحمیل کنند.
این همه بحث دربارۀ نوع پوشش زنان برای سلطه بر فضای عمومی است.
شهر با ساختمان و مغازه تعریف نمیشود. هر چه مکانهای عمومی که بدون دریافت پول به مردم خدمات بدهند بیشتر باشد رضایت بالاتر است.
چرا از نشستن در یک پارک حس خوبی داریم؟ تنها به خاطر گل و گیاه نیست. به سبب عمومی بودن آن هم هست. کما این که وقتی در باغ کتاب، به آسانی میتوانی کتابی را تورق کنی و قدم بزنی و کسی نمیگوید وجهی بپرداز.
هر روز از مقابل مصلای تهران عبور میکنم و از خود میپرسم چرا اجازه نمیدهند مردم از فضای سبز آن استفاده کنند؟ چرا شهروندان باید از پیاده رو باریک بگذرند و نتوانند از این محیط عبور کنند؟ جدای بخشی که به خاطر مترو این امکان فراهم آمده بقیه جاها در غالب روزهای سال این وضعیت را دارد.
بهترین کاری که شهرداری تهران در دهۀ ۷۰ انجام داد برداشتن نردههای پارکها بود. هیچ شهر بزرگ دنیا این قدر دیوار ندارد.
۹. ادعای اُم القرایی جهان اسلام با رتبههای بالاتر شهرهای اسلامی، چون ابوظبی (۳۵)، مدینه (۴۶)، کویت (۶۰)، منامه (۶۱)، دوحه (۶۳) و آنکارا (۹۸) سازگار نیست.
با این حال ناخوش حالی شهروندان نباید این تلقی را ایجاد کند که تهران زیبا نیست. کافی است در روزهای دور از آلودگی و ترافیک در این شهر تردد کنی تا ببینی تهران تا چه اندازه باشکوه و زیباست.
بزرگترین جفا در حق این زیبایی این است که هوای شهر و چشم انداز شهر را بفروشی. شهر، جای زندگی است نه کارگاه بساز و بفروش ها. هروقت این بساط خانه کوبی و ساخت لانههای کوچکتر جمع شود احساس رضایت هم بالا میگیرد.
تصور کنید در محلهای به خاطر آرامش و چشم انداز آن ساکن میشوید. اما یک سال بعد میبینید در زمین مقابل ساخت و ساز میکنند و چشم انداز را از شما میگیرند و به جای رشته کوه باید آهن و سیمان و سنگ ببینید و مدرسه یا بیمارستانی هم در انتهای خیابان تأسیس میشود و رفت و آمدها صد برابر میشود. شهروند چگونه رضایت داشته باشد؟
۱۰. سهراب سپهری که دیروز زاد روز او بود گفته است:
مرد بقال از من پرسید: چند من خربزه میخواهی؟
من از او پرسیدم: دلِ خوش، سیری چند؟
یعنی یک سیر، دل خوش بر چند من خربزه میچربد. استفاده از دو واحد وزنی با مقیاس متفاوت.
مشکل، اما این است که تورم و فشار اقتصادی چنان باشد که چند من خربزه هم به چند قاچ خربزه تقلیل یابد و چند من خربزه بخواهی و مرد بقال بگوید: حالا با این پول، تنها چند قاچ، خربزه به تو میدهند!
شورای شهر کنونی که در غیبت اکثریت مردم تهران در انتخابات شکل گرفته آیا دغدغۀ خوش حال کردن مردم تهران را دارد یا دغدغه شان این است که تا میتوانند جلوههای ایدیولوژیک شهر را بیشتر کنند؟
مهمترین نکتۀ گزارش مورد اشاره، اما این است که یادآور میشود شهر را باید با رضایت شهروندان و با حال باشندگان آن سنجید و ارزیابی کرد و این که به قول مجریان تلویزیونی «حال دل مردم خوب باشد». راستی چرا هی میگویند «حال دل» و نمیگویند «حال» و این «حال دل» دیگر از کجا آمده است؟!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از عصر ایران، تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۰، کد خبر: ۶۲۸۴۴۹، www.asriran.com