زیستن و زندگی کردن همواره آسان نیست، با این که شهری شدنِ امروزین دستاوردهای فراوانی را به لحاظ رفاه اقتصادی و بهبود برخی از جنبههای کیفیت زندگی به همراه آورده است، اما روند شهری شدن به طور اعم به ویژه شهری شدنِ شتابان و ناموزون در اغلب کشورهای در حال توسعه بسیاری از وجوه سلامت آدمی را به طور فزاینده در معرض تهدید و مخاطره قرار داده و بر حسب قشربندی اجتماعی و پایگاه اجتماعیِ افراد، نابسامانیها و معضلات گوناگونی را بر شهرنشینان در ابعاد ذیل تحمیل کرده است.
شعار سال: زیستن و زندگی کردن همواره آسان نیست، به ویژه آن که در بسیاری از جوامع شهری شدۀ امروز اغلب شهروندان با انواعی از چالشها و مسایل فردی، محیطی و اجتماعی نظیر مشکلات زیستی، روحی و شخصیتی، فرهنگی و اقتصادی مواجه اند. با این که شهری شدنِ امروزین دستاوردهای فراوانی را به لحاظ رفاه اقتصادی و بهبود برخی از جنبههای کیفیت زندگی به همراه آورده است، اما روند شهری شدن به طور اعم به ویژه شهری شدنِ شتابان و ناموزون در اغلب کشورهای در حال توسعه بسیاری از وجوه سلامت آدمی را به طور فزاینده در معرض تهدید و مخاطره قرار داده (گیدنز، ۱۳۹۵: ۶۵) و بر حسب قشربندی اجتماعی و پایگاه اجتماعیِ افراد، نابسامانیها و معضلات گوناگونی را بر شهرنشینان در ابعاد ذیل تحمیل کرده است.
۱– کاهش تعادلهای حیاتی و بیولوژیک: مانند انواع محرومیتها و ضعف تأمین نیازهای زیستی از یک سو و از سوی دیگر اشباع شدگیِ ارضاء و افراط در رفع نیازهای بیولوژیک، هم چنین مسایل بهداشتی و سلامت فردی و عمومی، مخاطرات زیست محیطی، فقدان یا ضعف انرژی، فرسودگی و استهلاک جسمی و حیاتی (گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۷۶-۱۴۴)؛ رزاقی، ۱۳۹۷: ۱).
۲- احساس عدم ایمنی و امنیت: مانند احساس نگرانی، ترس، اضطراب، بی قراری، بیهودگی، تنشها و آشفتگیهای روان- عصبی، افسردگی، روزمره گیهای کسالت بار، از خود بیگانگی (گیدنز، ۱۳۷۸: ۷۳-۷۱؛ رزاقی،۱۳۹۷: ۱)
۳– ناتوانی و ضعف در روابط متقابل بین فردی و اجتماعی: مانند احساس انزوا، تنهایی و بیگانگی با دیگران، گریز از صمیمیت و همدلی و همیاری، فقدان اعتماد بین فردی و جمعی، ضعف اعتماد به نقشها و نهادها، تناقضات هویتی و شخصیتی، عدم اِشراف به حقوق فردی و اجتماعی، نارسایی در پایبندی به حقوق دیگری، ضعف تعهد و مسئولیتهای بین فردی و اجتماعی، پرخاشگری و خشم، عدم سوگیری و تشخیص منافع عمومی و خیر جمعی (گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۴۲-۱۳۲؛ رزاقی، ۱۳۹۷: ۱).
۴- احساس بی کفایتی و نارکارایی: مانند ضعف اطمینان به تواناییها و عدم اتکاء به خود، ضعف عزت نفس، احساس عدم شایستگی، ضعف احساس لیاقت و یا شکست در کسب موفقیتهای فردی و اجتماعی، ضعف اراده و پشتکار (عبداللهی،۱۳۷۱: ۶۷؛ رزاقی ۱۳۹۷: ۲-۱)
۵- گریز از خود شکوفایی: مانند گریز از حقیقت جویی، دوری از شناختن و دانستن، ضعف خلاقیت و فعالیتهای نوآورانه، تکرار عادتها و تنبلی روح و روان، پرهیز از ایده آفرینی و ایده پردازی، انکار ظرفیتهای خلاقانۀ خود، عدم تمایل به جستجو گری و اکتشاف و ابتکار، ناتوانی در آفرینش گری و خلق فرایندها و برنامههای جدید، ضعف معنا و فقدان فلسفهای برای زندگی، ضعف احساس زیبایی شناختی و جمال شناسی، ضعف یا فقدان موضع نسبت به مسایل خُرد و کلان بشری (فرانکل،۱۳۷۴: ۱۴۶-۱۴۱؛ رزاقی، ۱۳۹۷: ۲)
به لحاظ نظری و آرمانی، نهادها و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مستقر در شهر وظیفۀ فرصت سازی و فراهم آوردن بسترهای لازم را برای ایجاد تعادلهای حیاتی و زیستی، تأمین ایمنی، تسهیل روابط و همبستگی اجتماعی، ارتقای کارایی و بروز شکوفایی و خلاقیت در شهرنشینان بر عهده دارند (گیدنز، ۱۳۷۸: ۳۱-۳۰). بخشی از این مسئولیت به آموزش و ترویج مهارتهای زندگی و توانمند سازیِ شهروندان از سوی سازمانهای متولی امور اجتماعی و فرهنگیِ شهر مانند مدیریت شهری باز میگردد.
به بیان دیگر توانمندسازی و قادرسازیِ زیست مطلوب فردی و اجتماعی در میان شهرنشینان از یک سو مستلزم کم و کیف فرصتها و سازوکارهایی است که نهادها و سازمانهای شهری در اختیار شهروندان میگذارند و از سوی دیگر نیازمند آموزش و ترویج مهارتهای زندگی به ساکنان شهر توسط نظامهای انتزاعی و سازمانهای متولی مدیریت شهری است (همان،۱۹۹-۱۹۸). تحقق این دو وجه، تغییر رویکرد و ساختار را در مدیریت کلان شهر و اجزای درون بخشیِ آن میطلبد. بدین معنی که در آن از یک سو رویکرد نرم افزاری (اجتماعی و فرهنگی) هم سنگ با رویکرد سخت افزاری و کالبدی به شهر اهمیت یابد و از سوی دیگر این مدیریت از ساختار سیستم نهاد به طرف ساختار مردم نهاد متحول شده و بازسازمان دهی شود (عبداللهی،۱۳۸۹: ۵۸-۵۷). در فرایند چنین تغییری است که آموزش مهارتهای زندگی به شهروندان در مدیریت شهری به یک ضرورت تبدیل میشود و به تدریج نهادمند میگردد. در این صورت عملکرد مدیریت شهری برای شهروندان کارایی داشته و مثمرثمر خواهد بود.
برخورداری از مهارتهای زندگی مستلزم کسب آگاهی ها، دانایی ها، فنون و تجارب مختلفی در سطوح فردی و اجتماعی است که آموزش آنها ارتقای توانمندیها و بهبود ظرفیتهای جسمی، فکری روحی، روانی و ارتباطی را در شهروندان فراهم میکند. به طوری که یادگیری این دست از مهارتها افراد را قادر میسازد، قدرت انطباق توأم با تغییرپذیری را در خود و محیط زندگی افزایش دهند و با اقتضائات و کشمکشهای زندگی فردی، محیطی و اجتماعی مواجه شوند و در موقعیتهای زندگی روزمره، مطلوبترین و در عین حال امکان پذیرترین کُنشها و رفتارها را از خود بروز دهند. مهارت یابی و بازسازی دائمی مهارتهای زندگی از طریق فراگیری آنها میتواند فرصتها و عرصههای تازهای را برای قدرت یابی، تحقق خویشتن و تدوین و اجرای زندگی نامه شخصی، انتخاب شیوه زندگی، تسلط بر لحظههای سرنوشت و ارتقای کیفیت زندگی پیش روی شهروندان بگشاید و آنان را در مواجهه با مخاطرات محیطی و اجتماعی هوشیار، آماده و توانمند سازد. (گیدنز،۱۳۷۸: ۱۹۸-۱۹۷).
به رغم این که بخشی از کارکرد نظام آموزش و پرورش توسعۀ مهارت ها، پرورش تواناییها و آماده سازی افراد به منظور رفع نیازمندیها و حل مشکلات فردی، عاطفی و اجتماعی آنان است، اما مدرسه و کلاس تنها منبع یادگیری و کسب مهارتهای لازم برای چگونه زیستن و توانمندسازی افراد برای مواجهۀ مناسب با چالشهای محیطی و زندگی روزمره نیست. امروزه در کنار آموزش و پرورش رسمی و در جهت هم افزاییِ آن لازم است در پی آن تعلیم و تربیتی باشیم که شهروندان بتوانند با توجه به نیازها و مسایل فردی و اجتماعیِ خویش مهارتهای زندگی را به طور آزادانه و داوطلبانه فراگیرند و این مهارتها را در جهت بهبود زندگی و رویارویی با خطرات محیطی و اجتماعی به کار گیرند. از این رو آموزش نیمه رسمی و عمومی در حوزۀ مهارتهای زندگی به فراگیران از سوی سازمانهای عمومیِ شهر مانند مدیریت شهری اهمیت و ضرورت دارد.
مهارتهای زندگی فنونی را در بر میگیرد که برای ایجاد و افزایش تواناییهای فکری، روانی و اجتماعی به فرد آموزش داده میشود و او را قادر به انجام رفتار سازگارانه و مثبت میکند، به طوری که بتواند با چالشهای محیط و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید (سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی، ۱۳۷۹).
منظور از آموزش مهارتهای زندگی عبارت از آموزاندن علمی و کاربردیِ مجموعۀ آگاهی ها، شناخت ها، شیوه ها، فنون و تجارب لازم جهت ظهور و افزایش قابلیتها و استعدادهای بیولوژیک و بدنی، شخصیتی و روحی و روانی، فکری، اجتماعی و فرهنگی در فرد است؛ به طوری که فراگیری آنها بتواند وی را در برآوردن منطقیِ نیازهای پایه تا نیازهای متعالی تجهیز کند و همینطور قادر باشد فرد را در مواجهه با مسایل و چالشهای زندگی روزمره و محیط پیرامون به نحوی مطلوب، مثبت و اثر بخش توانمند و ماهر ساخته و ظرفیت انطباق و تعامل او را با محیط پیرامون تقویت نماید (رزاقی، ۱۳۹۷: ۴)
در راستای عملیاتی کردن تعریف فوق و سازماندهی علمی و بهینه سازیِ آموزشهای مهارتهای زندگی به شهروندان در سازمانهای متولی امور اجتماعی و فرهنگی کلان شهر تهران، چارچوب عام جنبش استعدادهای بشری (شولتش، ۱۳۷۱) و به طور اخص الگوی ابراهام مزلو (۱۳۶۹ و ۱۳۷۱) با عنوان «انسان خواستار تحقق خود» و «نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی» وی به شرح ذیل مبنا قرار گرفته و استفاده میشود:
– برای بررسی سلامت روان باید سالمترین و بالغترین انسانها را مورد توجه و مطالعه قرار داد و از همین نقطه، دیگر انسانها را طبقه بندی کرد. اگر تنها اشخاص درمانده، نابالغ و ناسالم را بررسی کنیم، فقظ جنبۀ بیمارگون درون آدمی را خواهیم دید.
– آبشخور نیازهای انسانی چه غریزی و چه متعالی یکی است و آن طبیعت ذاتیِ نوع انسان است.
– انگیزۀ آدمی نیازهای مشترک و سرشتی است که در سلسله مراتب نردبانی قرار میگیرند. به طوری که نیازهای پایین تر، نیرومندترند و نیازهای بالاتر، متعالی ترند.
– سلسله مراتب نیازها به ترتیب تقدم و تأخر در ارگانیسم انسانی عبارت است از نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی، نیازهای تعلق و محبت، نیازهای کفایت و احترام به خود و نیازهای تحقق خود.
– در سلسله مراتب نیازهای انسانی وقتی یک رده از نیازها بروز پیدا میکند، بر ارگانیسم مسلط شده و تمام تواناییها و ظرفیتهای ارگانیسم در خدمت برآوردن آنها سازمان دهی میشود.
– بر طرف شدن نسبی هر رده از نیازها، موجبات ظهور و بروز نیازهای رده بالاتر و متعالیتر را فراهم میآورد. به بیان دیگر ظهور نیازهای متعالیتر بر اثر رفع نیازهای پایینتر امکان پذیر است.
– عدم تأمین و ناکام ماندن ارگانیسم انسانی در بر آوردن هر رده از نیازها ضمن این که مانع از ارتقاء به رده نیازهای متعالیتر میشود، پیامدهای نامطلوب فردی و اجتماعی به همراه دارد.
– پیامدهای عدم ارضای نیازهای جسمانی، کاهش تعادلهای حیاتی و بیولوژیک است.
– پیامدهای برآورده نشدن نیازهای ایمنی و همچنین وقوع خطرات محیطی و اجتماعی، عدم امنیت است.
– پیامدهای عدم ارضای نیازهای تعلق و محبت، ناتوانی در روابط متقابل اجتماعی است.
– پیامدهای عدم بر آورده شدن نیازهای احترام به خود، احساس بی کفایتی و ناکارآمدی است.
– پیامدهای عدم ارضای نیازهای به تحقق خود، گریز از خودشکوفایی است.
– هر چه نیازهای ردههای پایینتر برآورده نشود، پیامدهای نامطلوب فردی و اجتماعی بیشتری به همراه خواهد داشت.
– بین کم و کیف تأمین ارضای سلسله مراتب نیازها با درجۀ سلامت نظام شخصیتِ افراد رابطۀ همبستگی برقرار است. هر چه ردهای از نیازهای سلسله مراتبی تأمین شود و ارگانیسم پای در برآورده شدن نیازهای متعالیتر گذارد، نظام شخصیت سالمتر گردیده و توسعۀ بیشتری مییابد و هرچه نیازها در ردۀ پایینتر رفع نشود، نظام شخصیت ناسالمتر و توسعه نیافتهتر خواهد بود.
– بین کم و کیف برآورده شدن سلسلۀ مراتب نیازها با توسعه و باروریِ فرهنگی رابطه همبستگی برقرار است. بدین معنی که هر چه نیازهای سلسله مراتبی بیشتر و بهتر برآورده شود و به سطح عالی تری از نیازها ارتقاء یابد، نظام شخصیتیِ افراد سالمتر شده و در نهایت فرهنگ آن جامعه بارورتر خواهد بود و هر چه نیازهای سلسله مراتبی ناکام بماند و به ردههای پایینتر نزول کند، نظام شخصیتیِ افراد ناسالمتر و فرهنگ جامعه نیز نابارورتر میشود.
– زیستن در سطح نیازهای پایینتر وجهی مادی تر، ملموستر و کرانمندی و عمق کمتری دارد.
– زیستن در سطح نیازهای عالیتر وجهی نمادین تر، ناملموستر و کرانمندی و عمق بیشتری دارد.
آموزش مهارتهای لازمۀ زیستن بر مبنای الگوی فوق میتواند ظرفیتهای شهروندان را در برآوردن نیازهای سلسله مراتبی افزایش دهد و آنان را به سوی نیازهای متعالی تر، کیفیتر و نمادینتر سوق دهد و این به نوبۀ خود نظام شخصیتیِ آنان را ارتقاء بخشیده و در نهایت فرهنگ جامعه را بارورتر و بالندهتر خواهد ساخت. از این رو است که طراحی و تدوین آموزشهای مهارتهای زندگی در راستای توانمندسازی زیست شهروندان و باروری فرهنگی شهر از سوی مدیریت شهری بیش از پیش لازم و ضروری است.
بر محور اِنگارش و رهیافت مزبور اهداف آموزشهای مهارتهای زندگی در کلان شهر تهران به شرح ذیل ارائه میشود
– توسعۀ آگاهی و دانایی در شهروندان به منظور شناسایی نیازهای زیستی و بیولوژیک و مشکلات زیست محیطی و زندگیِ واقعی و روزمره.
– تواناسازیِ قابلیتهای شهروندان به منظور اقدامات اثربخش و مطلوب در برآوردن و حل و فصل نیازهای بیولوژیک و هم چنین کاهش مخاطرات زیست محیطی مبتلابه شهر، منطقه و محله.
– توانمندسازی چگونه زیستن در نهادها و سازمانهای اجتماعی.
– تقویت قدرت انطباق با محیطهای اجتماعی و محیط زیست.
– نهادینه سازی ارزشها و هنجارهای زیست محیطی.
– ایجاد تعادل بین منافع فردی و آنی با منافع جمعی و آتی.
– ارتقای سوگیریهای دیگرخواهانۀ عام مانند صمیمیت، همدلی، همیاری و کمک به همنوع.
– افزایش کارایی، کارآمدی و کفایت افراد در اداره و کنترل زندگی خود و محیط پیرامون.
– توسعۀ قابلیتهای آفرینندگی و زایندگی فکری در حوزۀ تولید معارف بشری.
– کمک به خودشکوفایی و به فعلیت رساندن استعدادها و خلاقیتهای عملی.
– تقویت و رشد معناجویی، داشتن فلسفهای برای زندگی و ظهور و بسط نیازهای زیبایی شناسانه.
– ایجاد حساسیت متعهدانه و کنشمند در افراد دربارۀ مسایل جهانی و بین المللی.
– تقویت نظامهای شخصیتی پویا و سالم در جامعه.
– توسعۀ نظام فرهنگی بارور و کمک به بهرورزی و بهزیستی حیات افراد و جامعه (رزاقی، ۱۳۹۷: ۱۰-۹).
با عنایت به اهداف فوق و بر مبنای الگوی نیازهای سلسله مراتبی، محورهای آموزش مهارتهای زندگی در پنج ردۀ ذیل طراحی و معرفی میشود.
الف) آموزش مهارتهای تعادل زیستی و سلامت شامل محورهای:
شیوههای بهداشت تن و مهارتهای آراستگی، خستگیهای جسمی و راههای درمان آن، روشهای بهبود دردهای عضلانی و گرفتگیهای موضعی، تکنیکهای درمان کم خوابی و خواب آلودگی، مهارتهای حرکتی، فنون درست ایستادن و راه رفتن و نشستن و خوابیدن، روشهای عمومی بهداشت دهان و دندان، پیشگیری و یا درمان سر دردهای رایج، شیوههای مبارزه با چاقی و لاغری، اصول تغذیه مناسب از کودکی تا سالخوردگی، آشنایی با فواید مواد مغذی ارگانیک، کمبودهای شایع تغذیهای و راههای مقابله با آن، آموزش زبان خوراکیها و ویتامین ها، خواص گیاهان دارویی، روشهای صحیح طبخ غدا، فنون بهداشت و نظافت منزل، مهارتهای تقکیک زباله از مبدأ، شیوههای برخورد مناسب با معلولان جسمی و ذهنی، مهارت رابطۀ جنسی سالم در زندگی زناشویی، مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج، فرزندآوری و تکنیکهای حفظ سلامت مادر و جنین، روشهای مراقبتهای بهداشتی در نوزادان و کودکان، روشهای مواجهۀ والدین با دوران بلوغ و مشکلات جنسی و عاطفی فرزندان، تکنیکهای مراقبت جسمی در دوران میان سالی و سالخوردگی (رزاقی، ۱۳۹۷: ۱۴-۱۲).
ب) آموزش مهارتهای ایمنی و مقابله با خطرات محیطی و اجتماعی شامل محورهای:
ریسکهای غذایی و روشهای مقابله با آن، آشنایی با مخاطرات محصولات غذایی فرآوری شده و فست فودها، آشنایی با مضرات مواد غدایی حاصل از دستکاریهای ژنتیک و تراریخته ها، شیوههای مقابله با انواع آلرژی و حساسیتهای غدایی و محیطی، مهارت فوریتهای پزشکی، روشهای پیشگیری از بیماریهای فصل تابستان مانند گرمازدگی، شیوههای مقابله با جانوران و حشرات موذی، راههای مقابله با بیماریهای مسری و واگیردار، طراحی و استفاده از داروخانههای خانگی و سیار، مهارت مقابله با آلودگی هوا، فنون مقابله با آلودگیهای صنعتی و میکروبیِ آب، آلودگیهای صوتی و تکنیکهای مقابله با آن ها، روشهای مراقبت از محیط زیست (در طبیعت و محیط شهری)، آموزش سبزیکاری و گلکاری در منازل و آپارتمان ها، تکنیکهای مقابله با آتش سوزی و مخاطرات محیطی، روشهای مواجهه با زلزله و سیل و سایر بلایای طبیعی پیش از وقوع و هنگام وقوع و پس از وقوع، آموزش ایجاد شبکههای دفاع مدنی و امداد و نجات برای مقابله با فجایع و بحرانهای طبیعی، مهارتهای یاری رساندن به مصدومان و مجروحان، مهارت زندگی کم کربن و آشنایی با انرژیهای پاک، مهارت پلاستیک زدایی از زندگی، مهارت مواجهه با افسردگی و عوارض روانی ناشی از فجایع محیطی، آگاه سازی نسبت به عواقب گرمایش زمین و اثر گلخانه ای، روشهای ترک انواع اعتیاد به مواد مخدر و سیگار و الکل، مهارت مراقبت از خطر اعتیاد در نوجوانان و جوانان، مهارت مقابلۀ نرم با شبکههای اجتماعی مجازیِ پورن (در کودکان و نوجوانان و جوانان و…)، شیوههای مبارزه با سایتهای هرمی و شرط بندی، روشهای پیشگیری و مواجهه با انواع رفتارهای پُرخطر و ضرب و جرح و بزهکاری، تکنیکهای مقابله با اختلالات و فشارهای روحی و روانی ناشی از فجایع اجتماعی (جنگ، کشتار، قتل، تجاوز و…)، شیوههای مقابله با انواع سرقت و کلاهبرداریهای محیطی و مجازی، تکنیکهای مقابله با عوارض ناشی از مرگ عزیزان، مدیریت پیشگیری و درمان (ترس، نگرانی، استرس، اضطراب و افسردگی)، تکنیکهای تاب آوری و درمانهای آرامش بخش روانی (رزاقی، ۱۳۹۹: ۱۵۴- ۱۵۲؛ رزاقی،۱۳۹۷: ۱۶-۱۵).
ج) آموزش مهارت های روابط انسانی شامل محورهای:
مهارت خودآگاهیِ فردی و محیطی و اجتماعی، فنون برقراری ارتباط مؤثر، روشهای تقویت همدلی و درک احساسات دیگران، مهارت درک افکار و باورها و ارزشهای دیگران، مهارت ارتباط بین فردی، شیوههای خویشتن داری و کنترل خشم، هنر عشق ورزیدن، روشهای دیالوگ بین نسل ها، تکنیکهای تشریک مساعی در خانواده، مهارت بهبود روابط همسایگی، روشهای تقویت روابط انسانی در محیط کار، آموزش حقوق و وظایف شهروندی، مهارت رعایت انصاف و عدالت، آموزش رعایت حقوق زنان، مهارت ارتباطی با سالمندان و معلولین و…، آموزش ارزشهای جهان شمول انسانی، آموزش ارزشهای زیست محیطی، آموزش رعایت حقوق حیوانات و گیاهان، آموزش ارزشمند دانستن طبیعت بی جان مانندرودخانه، برکه، دریا، چشمه و کوهستان (رزاقی، ۱۳۹۹: ۱۵۳؛ رزاقی، ۱۳۹۷: ۱۷-۱۶).
د) آموزش مهارتهای کارایی و کفایت شامل محورهای:
تکنیکهای عزت نفس، فنون اعتماد به نفس، شیوههای تقویت خود اتکایی، مهارت آرامش فعال، مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم گیری، تکتیکهای کنار آمدن با شکست در زندگی، راههای مقابله با فشارهای موقعیتی، روشهای کنترل هیجانات منفی، شیوههای اقناع و متقاعد سازی، مهارت مقابله با زیاده خواهی، مهارت مسئولیت پذیری، مهارت اخلاق حرفه ای، روشهای طراحی نظم در زندگی، شیوههای کار و فعالیتهای گروهی، مهارت مدیریت هزینههای زندگی، آشنایی با حقوق و قوانین (مالکیت، مدنی، کیفری و…)، مهارت تعمیر و نگهداری ابزار و وسایل و تأسیسات منزل، شیوههای مصرف بهینۀ آب، روشهای صرفه جویی در حاملهای انرژی (برق، گاز، بنرین و…)، مهارت بازیافت وسایل و ابزار به ظاهر دورریختنی (رزاقی، ۱۳۹۷: ۱۹- ۱۸).
ه) آموزش مهارتهای خودشکوفایی شامل محورهای:
مهارت تفکر نقادانه، روشهای تفکرخلاق و آفرینش گری، مهارت پرسشگری، اصول و تکنیکهای تفکر منطقی، مهارت سخن وری، شیوههای تقویت حافظه و یادسپاری، روشهای پرورش ابداع و ابتکار، فنون نگارش در حوزههای علمی و فلسفی و ادبیات و رمان و غیره، مهارت ایده آفرینی و ایده پردازی، شیوههای تقویت مثبت نگری و خوشبینی و شادابی، روشهای ایجاد و تقویت حس زیبایی شناسی، مهارت تقویت احساس متخیلانه و هنرورزی، مهارت معناجویی و هدف یابی در زندگی، مهارت دوراندیشی و آینده شناسی، مهارت برخورداریِ هستی شناسانه و معرفت شناسانه از زندگی، مهارت ایجاد حساسیت و موضع نسبت به مسایل بنیادین بشری (رزاقی، ۱۳۹۷: ۲۱-۲۰).
بدین ترتیب درقالب ۵ رده و ۱۰۸ محورِ نیازهای آموزشی فوق، نظام جامع آموزش مهارتهای زندگی در مدیریت شهری آماده استقرار است. بدین صورت که میتوان دهها کلاس و کارگاه آموزشی را در هر یک از محورها، استخراج کرد و برحسب مقتضیات و نیازهای مناطق و محلات شهر تهران جهت برگزاری آنها اقدام نمود. استقرار نظام جامع آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر ردهها و محورهای فوق در مدیریت فرهنگی و اجتماعی کلان شهر تهران میتواند گام مؤثری در ارتقای زیست شهری و کیفیت زندگی فردی و اجتماعیِ شهروندان و با مشارکت فعال آنان فراهم سازد.
نویسنده : حمید رزاقی
منابع:
– رزاقی، حمید (۱۳۹۹)، یک مطالعه کیفی درباب برداشت مطلعین از ادراک شهرنشینان از ریسکهای محیطی شهرتهران، رساله دکتری جامعه شناسی، دانشگاه تهران.
– رزاقی، حمید (۱۳۹۷)، طرح آموزش مهارتهای زندگی، مرکز آموزش و پژوهش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران.
– سازمان بهداشت جهانی (۱۳۷۹)، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، ترجمه ربابه قاسم آبادی و پروانه محمد خانی، تهران: سازمان بهزیستی کشور، معاونت فرهنگی و پیشگیری.
– شولتس، دوآن، (۱۳۷۹)، روان شناسی کمال، ترجمه گیتی خوشدل، تهران: نشر پیکان.
– عبدالهی، محمد (۱۳۷۱)، جایگاه و نقش آموزش و پرورش در فرایند توسعه ملی ایران، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره ۳ و۴، زمستان، ۷۴-۵۷.
– عبداللهی، محمد (۱۳۸۹)، راهبردهای تبدیل شهرداری تهران از سازمان خدماتی به نهادی اجتماعی، چاپ اول، تهران معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی.
– گیدنز، آنتونی (۱۳۹۵)، جهان لغزنده است، ترجمه علی عطاران، نشر پارسه.
– گیدنز، آنتونی (۱۳۷۸)، تجدد و تشخص جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، چاپ اول، تهران: نشرنی.
– مزلو، اچ ابراهام (۱۳۶۹)، انگیزش و شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مشهد: آستان قدس رضوی.
– مزلو، اچ ابراهام (۱۳۷۱)، به سوی روان شناسی بودن، ترجمه احمد رضوانی: مشهد آستان قدس رضوی.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انسان شناسی و فرهنگ، تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۰، کد خبر: ۶۱۳۸۵۹۱۸، anthropologyandculture.com
سلام
بسیار از تذکر بجا و صمیمانه شما تشکر می شود. همچنین سپاسگزار قلم شیوای شما هستیم.
نام حضرتعالی در انتهای متن درج گردید