شعار سال: در نخستین روز از دهه مبارک فجر امسال بیانیه مشترکی از سوی مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم صادر شد که با واکنشها و انتقادات فراوانی از سوی فعالان سیاسی اصولگرا مواجه شد و ایراداتی به این بیانیه گرفتند؛ از جمله اینکه «اصلاح طلبان سالهای زیادی از ۴۳ سال گذشته قدرت را در دست داشته اند و امروز نمیتوانند از موضع انتقاد به عملکرد گذشته ظاهر شوند» و مطالب دیگری از جمله اینکه «این بیانیه رنگ خدایی ندارد» نیز از جمله حاشیههای مطرح شده بود.
در گفتگو با یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز، سعی کردیم ضمن بازخوانی بیانیه فوق، اهداف مجمعین از صدور این بیانیه و همچنین پاسخ او به این انتقادات را جویا شویم.
خلاصه گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین احمد مازنی را در ادامه میخوانید:
- در مورد هدف و محتوای بیانیه مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، که ظاهرا برای اولین است بار به صورت مشترک بیانیهای صادر کرده اند، سخنگویان این دو مجمع باید توضیح بدهند. اما من به عنوان یک طلبه و کنشگر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اولا اصل این حرکت را به صورت شکلی، حرکتی در جهت حاکمیت فرهنگ گفتگو، تعامل و همگرایی در کشور میدانم. برای اینکه جامعه ایران تا زمانی که بر اساس اشتراکات خودش و با فاصله گرفتن از مسائل اختلافی نتواند در جهت حل منازعات گامی بردارد، این جامعه همچنان در پیچ و خم مشکلات و معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گرفتار است و مشکلاتش حل نمیشود.
- امروز مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بیانیه مشترک صادر کردند و چه بسا در یک مسأله مشترکی، مجمع روحانیون مبارز با جامعه روحانیت مبارز به توافق برسد و بیانیه مشترکی امضا کند. آیا اشکالی دارد که دو جریان سیاسی مورد احترام ملت و تأثیرگذار در تأسیس و تداوم انقلاب، و مسئول و موظف به پاسخگویی به مردم در مسائل مربوط به عملکرد ۴۳ ساله انقلاب، جاهایی که نقاط مشترکی دارند، که کم هم نیست، بتوانند با هم بیانیه مشترک صادر کنند؟! هرچه ما در جهت گفتگو، تعامل و همگرایی حرکت کنیم قطعا به نفع ملت و به نفع منافع ملی است.
-، اما در ارتباط با بیانیه مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم انتظاری داشتیم که تا الآن برآورده نشده است. انتظار ما از اصلاح طلبان این بود که به مفاد این بیانیه بپردازند و در امتداد این بیانیه نظراتشان را مطرح کنند؛ حتی اگر نقد هم در درون جبهه اصلاحات باشد، گفت و گوی درون گفتمانی هم میتوانست شکل بگیرد که متأسفانه در رسانههای اصلاح طلب و هم احزاب و تشکلها کم پرداخته شده است. معدود رسانههایی مثل جماران و روزنامه اعتماد خوب پوشش دادند. از این جهت من از دوستان اصلاح طلب گلایه دارم.
- اولا این بیانیه با براندازان مرزبندی دارد و کسانی که خارج از جمهوری اسلامی و قانون اساسی دارند فعالیت سیاسی میکنند. اینکه آنها حق دارند یا ندارد و در حوزه اپوزیسیون چه میخواهند بحث دیگری است. اما مجمع روحانیون مبارز، مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و احزاب اصلاح طلب همیشه با براندازان مرزبندی شان را روشن کرده اند و تکلیفشان از این جهت روشن است.
- از طرفی هم با «انقلابیون شنبه» خواستند مرزبندی نشان بدهند؛ که بعد از پیروزی انقلاب انقلابی شده اند و از واژههایی که اخیرا خیلی بد معنا شده واژه «انقلابی» است. با احترام به کسانی که مدعی جریان انقلابی هستند، میخواهم عرض کنم «انقلابی»، که ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گوشهای از این جریان بودیم، شخصیتهای مطرحی مثل امام خمینی (س) که در رأس بودند، آیت الله مطهری، آیت الله منتظری، آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله طالقانی، مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم مهندس بازرگان و بسیاری شخصیتهای روحانی و غیر روحانی که انقلابی بودند، انقلابی بودن را در زندان ها، شکنجه گاه ها، تبعید و در عین حال با رویکرد روشنفکرانه نسبت به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی دنبال میکردند؛ و امیدی هم به زندگی نداشتند و منتظر شهادت بودند.
- انقلاب اسلامی که سال ۵۷ اتفاق افتاده را ما بر اساس آخرین تعریفی که امام از خواست عمومی ملت داشتند، ببینیم؛ که عبارت از «جمهوری اسلامی» بود، چون قبل از آن «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» میگفتند و از یک جایی که مرحوم شهید مطهری در نوفل لوشاتو خدمت امام رسیده اند و گفت و گویی کرده اند و گویا شهید بهشتی هم همین طور، امام تأکید بر این داشتند که «من به جمهوری اسلامی رأی میدهم؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» و از قضا امام مخالف دموکراسی نبودند و میفرمودند جمهوری اسلامی در داخلش دموکراسی هم دارد.
- در همین راستا اشاره شده که دایره خودیها آنقدر تنگ شده که تعداد غیر خودیها بیشتر شده اند. یعنی استثنا از قاعده بیشتر شده است. نگاه این بیانیه این است که چتر حمایت ارکان نظام، عنایت رهبری نظام و قانون اساسی باید همه مردم ایران را در بر بگیرد. یعنی هیچ ایرانی در هیچ جای دنیا نباید احساس کند که از نظر رهبران نظام جمهوری اسلامی خودی تلقی نمیشود.
- الآن به عنوان انتقاد از عملکردها، اصل انقلاب دارد مورد سؤال قرار میگیرد. به عنوان انتقاد از عملکردها و مشکلات، خاندانی که در این مملکت حکومت میکردند و از جهت استقلال اگر بخواهیم نمره بدهیم نمره آنها زیر صفر است، آیا ایرانیها به محمدرضا رأی داده بودند؟! کار به جایی رسیده که امروز این آدم از طرف بعضیها تطهیر شود. قانون اساسی مشروطه شاه را محدود به سلطنت کرده بود، ولی رسید به جایی که امیرعباس هویدا وقتی در تبریز گفتند مقدم شخص دوم مملکت را گرامی میداریم، پشت تریبون رفت و گفت ما یک شخصیت بیشتر نداریم و بقیه همه رعیت هستیم.
- در یک جست و جو دیدم که برخی رسانههای فارسی زبان بیگانه روی این بیانیه تحلیل کرده اند که بال چپ و راست جمهوری اسلامی در اصل این نابسامانیها اختلاف نظر ندارند و مسأله این است که مقصر چه کسی است. آنها با عناد این حرف را زده اند، ولی اگر ما بپذیریم آنچه در انتقادات نسبت به این بیانیه مطرح شده که شما مسئول بوده اید، پس در این نتیجه اشتراک وجود دارد که یک سری مشکلات هست. حالا در این بیانیه «بحران» گفته شده و گفته اند شما مفهوم بحران را نمیدانید و علم سیاست نخوانده اید. شما اسم آن را هر چیزی میخواهید بگذارید؛ میخواهید بگویید بحران نیست و «مشکل» یا «مسأله» است؟ مهارت حل مشکل راههای علمی دارد. اگر پذیرفتیم که مشکل وجود دارد، برای حل مشکل با هم همفکری و کمک کنیم.
- اینکه گفته شود مسئولیت همه مشکلات بر عهده دولتهای اصلاح طلب هست، اگر مشکل وجود دارد، که دارد، به جای اینکه دنبال مقصر بگردیم به دنبال راه حل باشیم. راه حل هم این است که همه ظرفیتهای ملی را به رسمیت بشناسیم و همه کسانی که تعلق به ایران دارند و خودشان را ایرانی میدانند، در هر موقعیت علمی و جایگاهی که هستند و در هر جای دنیا که زندگی میکنند، فرصت حل مشکل برای آنها فراهم کنیم. چرا عفو عمومی اعلام نمیکنیم؟ آیا همه کسانی که در خارج از کشور هستند دستشان به خون آلوده است؟! همه برانداز هستند؟!
- چرا در جهت آزاد کردن کسانی که به تعبیر آنها در یک «فتنه» و «بازی باخت – باخت» قرار گرفته اند و رفع حصر از آنها اقدام نمیشود؟ اینها ظرفیتهای این کشور هستند و حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هیچ امتیازی برای هیچ جریانی در این کشور محسوب نمیشود. من در دوره آقای دکتر روحانی هم به صورت حضوری و هم در نطقها و مصاحبهها گفتم که این تصمیم در شورای عالی امنیت ملی گرفته شده و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی باید این بحث را مدیریت و حل کند. الآن هم خدمت آقای رئیسی عرض میکنم که شما رئیس شورای عالی امنیت ملی هستید و این مسأله را حل کنید.
- آقای خاتمی شخصیتی است که ممکن است از نظر رقبا بعضی از ویژگیهای ایشان مورد پسند نباشد، اما وقتی ایشان وارد عرصه سیاست شد بسیاری از فرصتهای بین المللی به روی ایران باز شد. ایشان بعد از ریاست جمهوری دعوت میشد برای اینکه در کنفرانسهای مهم سخنرانی کند؛ این برای ایران یک فرصت بود. امروز به اندازهای که آقای احمدی نژاد آزادی دارد، آقای خاتمی آزادی ندارد که در مجامع خارجی و داخلی سخنرانی کند.
- میشود بفرمایید که آقای هاشمی رفسنجانی را چرا رد صلاحیت کرده بودند؟ در اخباری که شما خوانده اید و سالها بعد مطرح کردند، دلیل رد صلاحیت ایشان چه بود؟ اقبال عمومی بود؛ گفتند باید رد صلاحیت شود، چون رأی میآورد. رأی آقای روحانی حدود سه درصد بود و بعد که اصلاح طلبان پشت او رفتند رأی آورد؛ اگر پشت آقای عارف هم میرفتند همین بود. در حقیقت مردم از اصلاح طلبان گلایه دارند، اما با اصولگرایان افراطی مشکل دارند.
- مردم میگویند چرا باید یک شب بنزین را سه هزار تومان کنند و به نمایندگان مجلس هم اجازه ورود به موضوع ندهند. من نمیدانم آقای رحمانی فضلی چه جایگاهی در نظام دارد که از همه جا با ما تماس گرفتند که ایشان را استیضاح نکنید و امضایتان از نامه استیضاح ایشان را پس بگیرید. سؤالی را هم من امضا کرده بودم که اگر استیضاح نشد، سؤالم را بپرسم؛ سؤال را هم در دستور نگذاشتند. شاید آقای لاریجانی فکر میکرد اگر این کارها را بکند رئیس جمهور میشود و بعد دیدیم که چه بر سرش آوردند.
- بعد هم دیدید که چه بر سر برجام آوردند. برجامی که در مجلس اصولگرای نهم تأیید شده و به تأیید همه ارکان نظام رسیده بود و مجلس دهم سهمی در آن نداشت، مکرر به ما میگفتند شما برجام را ۲۰ دقیقهای تصویب کرده اید. اینها کاری کردند که ملت احساس کنند یا در داستان برجام خیانتی شده و ما نمیدانیم و یا خیانتی نشده و اینها دارند خیانت میکنند و نمیگذارند اجرا شود. در هر صورت نتیجه یکی بود. اما وقتی شما سربازان و ژنرالهای دیپلماسی را به میدان میفرستید و بعد از پشت سر خنجر میزنید، دشمن هم از برجام بیرون میآید.
- ما چه قدر تلاش کردیم که از ۱۰ سال عملکرد شهرداری تهران تحقیق و تفحص کنیم؟ آنجا هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا این تحقیق و تفحص به نتیجه نرسد. یعنی مردم وقتی دیدند آراء مردم تأثیری ندارد و در انتخابات کاندیداهای جریانهای مختلف حضور ندارند و مشارکت آنها در سرنوشتشان تأثیر ندارد، در قبال اصلاح طلبان از موضع گلایه گفتند که شما برای چه دارید ادامه میدهید؟ ما باید به مردم جواب بدهیم. اما در دورههای گذشته اگر سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کرده راه حل داشته و در ادامه هم این امکان وجود دارد.
- من فراموش نمیکنم که بعد از امضای برجام شرکتهای بزرگ بین المللی داشتند وارد ایران میشدند. مثلا فعالیتهای شرکت توتال فرانسه شروع شده بود و این رفت و آمدها داشت روی اقتصاد کشور تأثیر میگذاشت. آقایانی که امروز مدعی معیشت مردم هستند آن روز برای خروج توتال از ایران طرح سه فوریتی داده بودند و من به عنوان مخالف نوبت گرفتم و گفتم از اول استخراج نفت در ایران، این اولین بار بود که با این همه دقت یک قرارداد امضا شده است. انقدر مته به خشخاش گذاشتند و این قرارداد را بررسی کردند و نهایتا در عالیترین سطح نظام این قرارداد مورد تأیید قرار گرفت.
- ما نمیگوییم اقتصاد فقط متکی به خارج باشد، ولی نمیتوانیم در کشور را ببندیم و مثل مغازهای که دور تا دور مغازه اش را دیوار بکشد و به مشتری بگوید از بالای دیوار پول بیانداز و من از این طرف یک چیزی برای تو پرتاب میکنم. مثل الآن که نفت میفروشند و نمیگویند به چه کسی و چه قیمتی میفروشند؛ اینها را باید شفاف به مردم توضیح بدهند.
- من به دو دلیل با اصلاح قانون اساسی مخالف نیستم، ولی دلایل بیشتری دارم که فعلا مخالف هستم. یکی از آن دو دلیل این است که امام در بهشت زهرا (س) فرمودند ۵۰ سال قبل پدران ما برای خودشان تصمیم گرفته اند و ما حق داریم برای خودمان تصمیم بگیریم. ما در سال ۵۷ حدود ۳۵ میلیون نفر جمعیت بوده ایم و الآن بیش از ۸۰ میلیون نفر هستیم. یعنی اکثر قریب به اتفاق جمعیت کشور متولدین بعد از انقلاب هستند و حق دارند برای خودشان تصمیم بگیرند.
- دلیل دومی که مخالفم این است که بخشی از اشکالات ساختاری است. یعنی ما در ساختار قانون اساسی بعضی اختیارات و مسئولیتها را جدای از هم دیده ایم؛ یک جا اختیارات دیده ایم و مسئولیت ندیده ایم و یک جا مسئولیت دیده ایم و اختیارات ندیده ایم.
- اصل دهم این بود که هیچ کس را جز به حکم قانون نمیتوان دستگیر کرد. واقعا رعایت میشد؟! این دستگیریها به حکم کدام قانون بود؟! اصل چهل و چهار میگوید شاه از هرگونه مسئولیت مبرا است و وزرای دولت مسئول مجلسین هستند و اصل چهل و پنج میگوید کلیه قوانین و دست خطهای شاه در امور مملکتی وقتی اجرا میشود که به امضای وزیر مسئول رسیده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دست خط همان وزیر است. یعنی شاه مسئول نیست و فقط یک شخصیت نمادین است که فقط قوانینی که تصویب شد را باید امضا کند و نمیتواند هم امضا نکند. اما کدام یک از نخست وزیران طوری بود که محمدرضا احساس کند دارد سلطنت میکند، نه حکومت؟!
- خود اصلاح طلبان هم مرزبندیها را شفافتر کنند؛ در عین حال که به وضع موجود نقد دارند، اما اصلاح طلبان هیچ وقت از امام، اصل نظام و قانون اساسی عبور نکرده اند؛ بی عیب نیستند و دیگران هم بی عیب نیستند. متأسفانه الآن فضایی در کشور وجود دارد که افراد زیادی از طیفهای مختلف برای تولید محتوا در فضای مجازی احساس تکلیف میکنند و ما هم بدون اینکه مزدی دریافت کنیم و یا حتی تأثیری برای ما داشته باشد، وسیله بازنشر اینها شده ایم. اطلاعات کاملا نادرست و یا اطلاعات درستی که نباید مطرح شود و یا اطلاعاتی که بخشی از آن درست و بخشی نادرست است به صورت گسترده در این فضا منعکس میشود و بعد هم مجلس ما وقتی میخواهد این مسأله را مدیریت کند میگوید فیلترینگ را تقویت کنیم؛ در حالی که راه حل اینها نیست.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰، کد خبر: www.khabaronline.ir /۱۶۰۲۹۷۰