شعار سال: جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان در گفتگو با ماهنامه آینده نگر اظهار داشت: خط فقر باید جایی باشد که کسانی که بالاتر از خط فقر هسـتند، حاضر باشند مالیات بدهند تا کمبود درآمد کسانی که زیر خط فقر هستند جبران شـود. اگر شما بروید در یک شهرسـتان و بگویید اینها ماهانه از ۱۲ میلیون تومان کمتر درآمد دارند و شمایی که ۱۵ میلیون، ۲۰ میلیون درآمد دارید، به اینها پول بدهید، من فکر نمیکنم که خیلیها قبول کنند؛ بنابراین خط فقر یک جنبه اجتماعی دارد. یک نوع قرارداد اجتماعی است. مردمی قبول میکنند که نمیخواهند در جامعهای زندگی کنند که در آن افرادی زیر خطی باشند. مشکل ایران این است که هیچوقت بحث این قرارداد اجتماعی مطرح نشده است.
(چرا) به دلیل پول نفت. مردم اگر فقیری را دیدند، گفتند دولت باید پول نفت را میداد به این شخص؛ یعنی من مسئول نیستم. [..]من تنها میتوانم شکایت کنم که چرا دولت به این شخص نمیرسد. در اکثر کشورهای جهان چنین گفتمانی وجـود ندارد که دولت میتواند تمام مشـکلات را حل کند؛ ولی در ایران، چون دولت درآمد نفت را میگیرد و به طور غیرشفافی هزینه میکند، این شک همیشه وجود دارد که دولت میتواند فقر را از بین ببرد، ولی این کار را نمیکند.
از بین بردن چنین دیدگاهی لازمهاش این است که درآمد نفت کاملا شفاف شود.
(تفاوت فقر و نابرابری چیست؟) نابرابری را اینطور ببینید که مثلا آمریکا و ایران نابرابریشان از نظر شاخص جینی، تقریبا مساوی است؛ ولی هیچکس نمیگوید سطح رفاه در آمریکا و ایران نزدیک به هم است. چون درآمد سرانه آنها حدود ۵ برابر ما است و طبیعی است که طبقه متوسط ما در آمریکا فقیر به نظر بیاید/ قطر ثروتمندترین کشور دنیا اســت؛ ولی در آنجا هم نابرابری خیلی زیاد است. / در دوحه ممکن است فقر نباشد، به آن معنا که در ایران است، ولی نابرابری از ایران شدیدتر است. البته آنها هیچ وقت آماری نمیدهند. نه از فقر، نه از نابرابری. هیچکدام از کشورهای پولدار خلیج مثل ایران آمار نمیدهند. همین که ایران این آمارها را چاپ میکند، هم بسـیار بسیار مهم است، هم قابل تقدیر و هم اینکه نشان میدهد که ایران میخواهد در جایی با این مسئله درگیر شود. در عربستان سعودی حتی اجازه نمیدهند کسی در مناطق فقیرنشین عکاسی کند.
ما هیچ وقت ضریب جینی ۵۵ که شبیه برزیل بوده، نداشتیم؛ ولی در آن موقع (قبل از انقلاب) داشتیم که شـاید در وقوع انقلاب بیتاثیر نبود. بعد از انقلاب رفاه طبقـات پایین را خیلی بالا بردند.
اتفاق بدی که در ایران افتاد، این اســت که بعد از اینکه سیاست رفاهی یا تقریبا زیرساختی به انجام رسید، یک جامعه یا اقتصاد بازارسالار در حال رشد بود که نیاز داشت به یک نوع مدیریت رفاهی. به این دلیل که در یک جامعه سرمایهداری بازارسالار یا با اقتصاد باز، عدهای به دلایل مختلف در بازی نیستند یا از آن بهره نمیبرند؛ برای همین در این اقتصادها همیشه فقر هست. / اگر شما این سیاستهای رفاهی را بردارید، مثلا دانمارک را در نظر بگیرید که اگر فقط بازار آزاد در آن حاکم بود، شاید ۳۰ درصد مردمش میافتادند زیر خط فقر؛ ولی اینها سیاستهای رفاهی آوردند که اقتصاد بازار را رام کنند. ما این کار را بهطور سیستماتیک انجام ندادهایم.
سیاستگذاران ما در بخش کمک به مناطق محروم خوب عمل کردند، اما بعد مسئله پیچیدهتر شد/ عدهای گفتند دولت باید کنار بکشد و سیاستهای رفاهی نوعی دخالت در اقتصاد است، که من با این دیدگاه خیلی مخالف هستم. / دیدگاه سوسیال دموکراسی که در اروپا وجود دارد قبول کرده که اکثر مردمی که فقیر هستند، تقصیر خودشان نیست.
نه فقر را میشود بهکل از بین برد، نه نابرابری را؛ ولی میشود هر دو را مدیریت کرد/ مبارزه با فقر و نابرابری یک مسئله دائمی اسـت. شما فقط میتوانید پیامدهای اینها را کاهش بدهید و با مسئله درگیر شوید. فکر حل کردن آن یک نوع کنار گذاشتن مسئله است.
در ایران هر فرد هر سال به طور متوسط ۵ هزار دلار پول نفت داشت. من درآمد نفت را به قیمت امسال تقسیم میکنم به جمعیت آن موقع، میشود ۵ هزار دلار برای هر نفر به طور متوسـط. الآن این حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار است. این به تحریمها و به این دلیل که جمعیت بیش از دو برابر شده است و قیمت نفت هم به خوبی قبل از انقلاب نیست، برمیگردد.
ما با ۲۵۰ دلار در سال از بابت نفت، دیگر یک کشور نفتخیز پولدار نیستیم. یک کشور تقریبا معمولی هستیم. خیلی از کشورها از چیزهای دیگر همینقدر درآمد دارند.
بهترین راه پایین آوردن نابرابری مالیات تصاعدی است؛ ولی وقتی شما نمیتوانید شناسایی کنید، این را از دست دادهاید و نمیتوانید نابرابری را کم کنید.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی رصد تحلیلهای روز