تحریم مردم را محروم کرده است و اولویت اول آنها زندگی روزمره است میلاد ماهان: در ایران چون در حوزه اقتصاد فرهنگ آن طور که انتظار میرود کار نشده، استقبال چندانی برای سرمایهگذاری در این حوزه وجود ندارد محسن رجبپور: نخستین عاملی که باعث میشود مردم انرژی و انگیزهای برای آمدن به سالنهای کنسرت داشته باشند، کسب درآمد بالاتر است.
انگار چند قرن از سالهای رونق فرهنگ گذشته اما همین 10 سال پیش بود که هر صبح جلوی دکههای روزنامهفروشی برای دیدن تیتر روزنامهها و خریدن دو روزنامه از دو جناح سیاسی صف میکشیدیم. اگر یادتان نرفته باشد، صفحه کتاب و نقد کتاب در مطبوعات هم رونقی داشت و مردم به تازههای نشر حساس بودند. همان سالها که خیلیها دستشان به دهانشان میرسید و به اصطلاح کالای فرهنگی هم در سبد خانوارشان جایی داشت، تئاتر و سینما کالایی لوکس نبود. اما تغییر رویکرد دولت پیشین نسبت به فرهنگ از یک سو و تضعیف بنیان اقتصاد خانوار از سوی دیگر، رونق فرهنگی آن سالها را به رؤیایی دور و دراز تبدیل کرد. آیا دوران پساتحریم و تقویت طبقه متوسط اجتماعی بار دیگر چرخهای زنگزده اقتصاد فرهنگ را به حرکت واخواهد داشت؟
علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اقتصاد فرهنگ را حلقه مفقوده وضعیت دشوار فرهنگی سالهای اخیر میداند و امیدوار است در شرایط پساتحریم بار دیگر روزهای رونق کالای فرهنگ از راه برسد: «مشکل حوزه فرهنگ و هنر کشورمان، وضعیت اقتصاد فرهنگ است، حلقه مفقودهای که پدیدآورندگان و مدیران فرهنگی را به دشواری انداخته و کمتر کسی تصور میکند که بتوان حوزه فرهنگ و هنر را به حوزهای با ارزش افزوده و تأثیرگذار در اقتصاد کشور تبدیل کرد. از اینرو هنرمندان ما و حتی بسیاری از صاحبان نام، همواره در تنگنای اقتصادی قرار داشتهاند و هنوز هم با چنین مشکلاتی دست به گریبان هستند.یکی از نخستین اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت یازدهم، آغاز مطالعه و برنامهریزی برای رونق بخشیدن به اقتصاد فرهنگ و هنر بود. این اقدام دولت خوشبختانه با قوت و قدرت پیش میرود و کمکم از فاز مطالعاتی، وارد فاز اجرایی میشود که نویدبخش آیندهای روشن در این بخش است».
* پس از برجام، کتابخوان میشویم؟
در دوران تحریم و آشفتگی مدیریتی صنعت نشر با مشکلات بسیاری مثل تأمین کاغذ و گرانی بیش از حد دستگاههای چاپ روبهرو شد. زمانی که بهای ارز دو نرخی شد، ناشران بیش از پیش به کاغذ دولتی و یارانههای دولتی محتاج شدند. این وضعیت میتوانست به سود برخی و زیان برخی دیگر منجر شود تا جایی که بسیاری از ناشران درجه یک یا ورشکسته شدند یا عملاً چیزی تولید نمیکردند و به امید آینده، امروز خود را به فردا میرساندند. اما خیلی از ناشران تازهکار که به مدد رانت دولتی فعال شده بودند نیز نتوانستند به بازار فرهنگ کمکی کنند و عملاً تبدیل به واسطههایی شدند که میتوانستند کاغذ دولتی را در بازار آزاد بهفروش برسانند. پاییز 91 بحران ارز و رواج دلالی در بازار سبب شد تا بهای هر بند کاغذ حتی به بیش از ۱۰۰ هزار تومان نیز برسد. با این اوضاع و احوال وخیم، ناشران هم مجبور شدند تیراژ کتابها را به نازلترین حد ممکن برسانند تا بیش از آن دچار ضرر و زیان نشوند.
برخی اعتقاد دارند زیانی که مردم از کتابنخوانی و روزنامهنخوانی آن سالها بردند، عمیقتر از زیان ناشران خوب و اسم و رسمدار بود. چراکه مردم دیگر به چنین وضعیتی عادت کردهاند و سخت است که بار دیگر کتاب را به سبد خانوار برگرداند.
امیر حسینزادگان مدیر مسئول نشر ققنوس میگوید: «اساساً مردم ایران کمتر به خواندن کتاب عادت دارند. درست است که در زمان تحریم یکدفعه قیمت هزینههای زندگی چند برابر شد و طبیعی است که آنچه از زندگی مردم در این شرایط خارج میشود همان کالای فرهنگی است، اما کلاً مردم ایران علاقهای به خواندن کتاب ندارند و نیازی هم به آن نمیبینند».
این دیدگاه را الیاس حضرتی، مدیرمسئول روزنانه اعتماد هم دارد: «روزنامه نخواندن زیاد ربطی به تحریم ندارد. مردم گرایشی به مطالعه ندارند. البته نه اینکه تحریم مؤثر نباشد. تحریم و مشکلات اقتصادی بر همه چیز تأثیر میگذارد. اما ما به لحاظ فرهنگی مشکلات بزرگتری داریم. یعنی در کشور ما به کتاب و کتابخوانی و روزنامهخوانی و کسب اطلاعات درست و صحیح از مجرای درست آن کمتر توجه میشود و این ریشه فرهنگی دارد.
از طرفی کسانی هم که نویسنده کتاب و رسانه هستند چون مشکل ممیزی دارند، مقداری خودسانسوری میکنند و مقداری هم با سلیقههای مختلف در حوزه نشر روبهرو هستند و این باعث میشود که خلاقیت لازم را به کار نگیرند. جذابیت و شیرینی متن امروزه در حد یک طنز یا انتقادی تند یا یک جمله زیباست. اول باید یاد بگیریم در تحریم و پسا تحریم صبر و تحمل و فراخ سینه داشته باشیم».
اگر از این نقد بگذریم که ایرانیان اساساً علاقهای به کتاب خواندن و کسب اطلاع از طریق خواندن روزنامه ندارند، آن وقت به دو مؤلفه مهم میرسیم که در یک دهه گذشته فرهنگ و اقتصاد فرهنگ را از ریل خارج کرد؛ آشفتگی و پریشانی مدیریت و تحریم. با این همه میتوان امیدوار بود که در دوره پس از اجرایی شدن برجام ارتباط حوزه نشر ایران با جهان و نیز دسترسی به منابع مطالعاتی دنیا بیشتر شود، بازار رقابتیتر شود، بنیه اقتصادی بنگاههای فرهنگی بیشتر شود و مردم نیز انگیزه بیشتری برای خرید کالاهای فرهنگی داشته باشند.
حسینزادگان درباره اوضاع نشر در وضعیت پسابرجام میگوید: «اوضاع نشر بهتر خواهد شد. حتی شرایط نشر از نظر امکان انتشار امسال خیلی بهتر از سال گذشته است و اصلاً قابل قیاس نیست. دولت قبل جلو چاپ مجدد کتابهای پرفروش را میگرفت و ما که همه سودمان از فروش این کتابها بود، ضرر بسیاری کردیم. در همین اوضاع و احوال بود که سودجویان به قاچاق این کتابها پرداختند. منظورم تنها چاپ کتابهای ممنوع نیست، همان کتابهای پرفروشی که جلوی چاپهای بعدیاش را میگرفتند هم به خاطر نیاز بازار قاچاق میشد.
حتی حالا که اوضاع نشر و مجوز گرفتن بهتر شده، باز هم به خاطر تعداد زیاد قاچاقچیان کتاب سود زیادی نصیب ما نمیشود. قبلاً که پای آنها در میان نبود خیلی از کتابهای دانشگاهی را سالی دو بار چاپ میکردیم اما حالا همانها را هر دو سال یکبار چاپ میکنیم. چون قاچاقچیها این کتابها را به صورت غیرقانونی و بدون پرداخت حق مؤلف به سهولت چاپ میکنند و از همه بدتر کتابفروشیهای بزرگ هم از آنها خرید میکنند چون برایشان بهصرفهتر است. البته برای خریدار هیچ فرقی نمیکند. همان قیمت پشت جلد را باید بپردازد. اینها به اقتصاد حوزه نشر ضرر میزنند. اتحادیه ناشران و کتابفروشان به تنهایی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. دولت هم باید از ما حمایت کند. البته آقای صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته که جلوی این کار را میگیرد و اوضاع نشر ساماندهی میشود».
* باز شدن قفلهای اقتصاد فرهنگ
حسین نوشآبادی، معاون حقوقی و پارلمانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وضعیت اقتصاد فرهنگ در دوران پساتحریم را اینگونه توصیف میکند: «فضای جدید تعاملات اقتصادی و تجاری با دنیا بویژه غرب باز میشود و صنعت نشر کشور از تجهیزات مناسب و بهروز و نوین برخوردار خواهد شد. در حال حاضر فناوریهای جدید در این حوزه با محدودیت روبهروست و از طرفی نیروی انسانی هم برای استفاده از چاپ و نشر و صنعت بستهبندی نداریم. ما باید تلاش کنیم در دوران پساتحریم بخشی از سرمایهگذاریهای خارجی در حوزه چاپ و نشر و سرمایهگذاری در امر ایجاد چاپخانههای مدرن و تجهیزات پیشرفته و فناوریهای جدید استفاده شود تا هم کیفیت چاپ کتاب و نشر مطبوعات افزایش پیدا کند و هم بتوانیم تیراژ کتاب را بالا ببریم و امکانات جدید را در سرعت چاپ و نشر بالا ببریم».
سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صاحبان نشر و چاپ را پشتوانههای اصلی حوزه فرهنگ میداند و در ادامه میگوید: «هرچقدر صنعت چاپ متنوعتر باشد، تأثیرش در حوزه فرهنگ و گسترش چاپ در جامعه بیشتر میشود. بویژه در مناطقی که در حوزه صنعت چاپ و نشر محدودیت داریم مثل برخی استانهای کشور که اصلاً چاپخانه ندارند».
* سینمای ایران آن سوی مرزهای تحریم
در دوران تحریم وضع سینما شاید به یک معنا بهتر از هنرهای دیگر بود؛ در همین دوره بود که سینمای ایران اسکار گرفت و در جشنوارههای بزرگ درخشید. پیام ساده چنین درخششی این بود که تحریم نتوانست هنر و اندیشه را به انزوا بکشاند. سینمای ایران توانست در بخش بینالملل فعالتر از همیشه حرکت کند. اما باز هم در روابط بینالملل محدودیت بسیار بود و سینماگران به سهولت نمیتوانستند از صنعت مدرن و پیشرفته سینمای دنیا بهره ببرند. نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد در این باره معتقد است: «در دوران پس از تحریم ارتباطات بینالمللی در توسعه صنعت سینما اهمیت بسیاری دارد.» او با اشاره به فیلمهای فاخری مثل «محمد(ص) رسول الله» و «رستاخیز» میگوید: «این فیلمها با امکانات و نیروهای مجربی که داشت، بدون استفاده از تجارب و امکانات روز دنیا شاید به این خوبی نمیشد. آنها از دستاندرکاران سینمای دنیا بهره گرفتند. بنابراین پس از تحریمها با استفاده از تجهیزات و فنون روز دنیا قطعاً در سینمای ایران شاهد تحول خواهیم بود.» با این همه وضعیت داخلی سینمای ایران در سالهای تحریم خوب نبود تا جایی که عملاً بسیاری از سینماها بسته شدند. هنوز هم وقتی به سینما میرویم، با صندلیهای خالی زیادی مواجه میشویم.
حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی اولین مشکل تحریمها در بخش سینما را بحث بودجه میداند. او اوضاع سینمای ایران در دوران پساتحریم را خوب ارزیابی میکند و میگوید: «امیدوارم سال آینده بودجه سینما با حل شدن مشکلات اقتصادی، در بودجه کل کشور، رقم قابل قبولی باشد تا بتوانیم در زمینه زیرساختها و اقتصاد سینما آن را به کار بگیریم و سفره سینما گستردهتر شود چرا که معتقدم بزرگترین اتفاق در سینما این است که اقتصاد سینما سرپای خود بایستد.» یکی از فواید برداشته شدن تحریم در حوزه سینما، راحتتر شدن حضور میهمانان خارجی و چهرهها و کارشناسان این حوزه از هنر در ایران است. ایوبی در این باره میگوید: «کشور تحریمی در ذهن مردم معنا دارد و در دنیا برداشتهای عجیبی درباره این کشورها دارند. آنها فکر میکنند وضعیت کشورهای تحریمی خراب است، امکان خرید و فروش هیچ چیزی نیست. رفت و آمد دشوار است. ولی وقتی میبینند ایران تحریم نیست و سفرا و وزرای خارجه کشورهایشان به کشور ما رفت و آمد دارند، حتماً روی سفر هنرمندان و شخصیتهای فرهنگی نیز تأثیرگذار خواهد بود».
به اذعان بعضی از تولیدکنندگان فیلم، اوضاع و احوال سینما در حال بهتر شدن است و امید میرود بار دیگر به دوران اوج خود برسد. یکی از سینماداران که سینمای معروفی هم در خیابان ولیعصر تهران دارد، میگوید به شکلی جدی به روزهای پساتحریم امید بسته است. او که نمیخواهد نام خود و سینمایش درج شود، میگوید: «روزگاری این سینما رونق خاصی داشت اما حالا گاهی برای بعضی فیلمها صندلیها پر میشوند و اکثر مواقع سینما خالی است.» اما بعضیها هم نظر متفاوتتری دارند. بهروز افخمی، تهیهکننده سینما که این روزها از هیچ چیزی برای نقد و حتی تخریب مسئولان سینمایی کشور فروگذار نمی کند در این باره ادعا می کند: «در حال حاضر اغلب فیلمسازان ایرانی انگیزهای برای به دست آوردن موفقیت مردمی ندارند. بخشی از فیلمها با سرمایه دولت ساخته میشود و بقیه به شکلهای مختلف مجبورند سلیقه مدیران سازمان سینمایی را پاسخگو باشند.»او معتقد است: «نیاز فیلمساز به دریافت پروانه ساخت و وحشت او از ریسک سرمایه شخصی باعث میشود که فیلمساز، مسئولان و مدیران سینمایی مملکت را مشتری خود حساب کند و چون مشتری فیلمسازان، مدیران سن و سالدار هستند، مردم از فیلمهایی که برای این مدیران ساخته شده، استقبال نمیکنند. سینمای ایران مرده است چون سالنهای نمایش خالی است. سینمایی که سالنهای نمایش آن سوت و کور است، با تولید هزار فیلم سفارشی در سال هم زنده نمیشود».
اما همایون اسعدیان، تهیهکننده دیگر سینما با چنین اعتقادی مخالف است. او میگوید: «اقتصاد سینما جدای از اقتصاد کلان کشور نیست. طبیعتاً در این اوضاع اقتصادی سینما هم نمیتواند رونق داشته باشد. اما اگر تحریمها برداشته شود و وضعیت اقتصادی کشور بهبود یابد و اگر گشایشی در وضعیت اقتصادی مردم حاصل آید، قطعاً اهالی سینما هم از این مسأله بینصیب نخواهند ماند و طبیعتاً مردم هم حداقل به عنوان سرگرمی به سینما بازخواهند گشت و این باعث رونق سینما و ورود کالای فرهنگی سینما به سبد خانوادهها خواهد شد. بنابراین من برای بهبود وضعیت اقتصادی کل کشور دعا میکنم تا سینماگران هم بتوانند به سهمشان برسند».
* بازار موسیقی پاپ داغ تر از همیشه
هزینه کنسرت موسیقی همیشه از سینما و تئاتر و خرید کتاب بیشتر بوده و هست. حتی آن زمان هم که کالای فرهنگی در سبد خانوار بود، کمتر خانوادهای برای گوش دادن موسیقی به سالن کنسرت میرفت. البته آن موقع خبری از کنسرتهای پاپ پر طرفدار هم نبود اما حالا که جوانها رویکردشان به موسیقی تغییر کرده، سالنهای کنسرت خوانندههای پاپ ایران گرم گرم است. مگر اینکه آن را به هم بزنند و سالن را تعطیل کنند. اگر تحریمها کنار برود و اوضاع اقتصادی مردم بهتر شود، حتماً کار و کاسبی این گروه هم رونق مییابد.
میلاد ماهان، تحلیلگر حوزه موسیقی و تهیهکننده موسیقی و کنسرت درباره وضعیت بازار موسیقی کشور بعد از تحریم میگوید: «در سال 2013 آمارهای جهانی نشان میداد که تقریباً حدود یک درصد از کل گردش مالی جهان یعنی چیزی در حدود 8 هزار میلیارد دلار مربوط به اقتصاد خلاق هنر (سینما، کنسرت، بازیهای رایانهای و...) بوده که نشاندهنده ظرفیت گسترده مالی این حوزه است. یکی از پیامدهای تحریم، نبود ثبات بازار و نداشتن اعتماد به آینده بازار است. بنابراین سرمایهگذار هم به سمت سرمایهگذاری با ریسک کم میرود. اما در ایران چون در حوزه اقتصاد فرهنگ آن طور که انتظار میرود کار نشده، استقبال چندانی برای سرمایهگذاری در این حوزه وجود ندارد. وقتی تحریمها از بین برود دو اتفاق مهم میافتد؛ اعتماد و ثبات بازار برمیگردد و نیز بازار داخلی با باز شدن بازارهای جهانی توسعه مییابد».
مسلماً در حوزه فرهنگ و هنر آنقدر غنی هستیم که خریدار داشته باشیم. اما برای چنین ظرفیتی، چه ساز و کاری اندیشیدهایم یا چه ساز و کاری وجود دارد، موضوع دیگری است. ماهان میگوید: «پساتحریم زمانی برای اهالی فرهنگ و هنر رونق اقتصادی به وجود میآورد که دولت برنامهریزی منسجم و قوی در حوزه سرمایهگذاری فرهنگ و هنر داشته باشد».
محسن رجبپور، تهیهکننده موسیقی و کنسرت خوانندههای پر طرفدار پاپ ایران هم در این زمینه میگوید: «نخستین عاملی که باعث میشود مردم انرژی و انگیزهای برای آمدن به سالنهای کنسرت داشته باشند، کسب درآمد بالاتر است. اینکه مردم وضعیت معیشتی بهتری داشته باشند. دومین عامل هم تنوع بخشیدن به برنامهها و ارتقای سطح کیفی آنهاست. آنچه که برای همه تهیهکنندههای موسیقی مهم است، صرفاً تعداد آدمها و اضافه شدن آنها در کنسرت نیست بلکه اندیشیدن درباره کیفیت پخش کنسرتهاست که این موضوع هم میتواند با اقتصاد و رونق اقتصادی مرتبط باشد. اگر کیفیت برنامه خوب نباشد، مخاطب با یک بار آمدن دلزده میشود.» او به آینده موسیقی و استقبال بیش از پیش مردم از این هنر با عبور از دوران تحریم بسیار امیدوار است و فکر میکند فضای بهتری در عرصه هنر حکمفرما میشود.
* تحریم گلوی تئاتر را هم فشرد
اهالی هنر تئاتر میگویند این هنر خیلی مهجور است اما اگر به مهجوریت تئاتر وضعیت بد اقتصادی این سالها را هم اضافه کنید، شرایط بغرنجتری پیش چشم خواهید داشت. این روزها بزرگان تئاتر برای گذران زندگی به تلویزیون و سینما میروند. از سوی دیگر، برخی گروهها برای کشاندن مردم به سالن تئاتر از چهرههای سینما بهره میگیرند.
پری صابری، نویسنده و کارگردان تئاتر درباره اوضاع و احوال این هنر با عبور از تحریم میگوید: «تئاتر اگر برای مردم جذاب باشد، خود به خود به سالن میآیند و این هنر کالایی نیست که با تبلیغ مردم را جذبش کرد. تئاتر در کشور ما همیشه مهجور بوده و خواهد بود. هنری که برای بازیگران صحنه کاری پرمشقت و دشوار است.» در واقع پری صابری نیز همچون حسینزادگان ابتدا از مهجوریت هنر گلایه میکند و اینکه هنر جذابی برای عموم مردم نیست، همچنان که کتاب راه به سبد خانواده نمییابد. وی میگوید:«البته که تنگنای تحریم گریبانگیر تئاتر هم شد. اما ما مشکلات دیگری هم برای نرفتن به تئاتر داریم از جمله ماندن در ترافیک.» او وضعیت تئاتر ایران را به خاطر محدودیتها خیلی بد ارزیابی میکند. مثل بقیه هنرمندان بازار تئاتریهای کشور هم کساد است. بعضیهایشان حتی شغل دیگری هم برای امرار معاش ندارند. اگر هم بیماری سختی بگیرند برای تأمین هزینههای درمان میمانند. همچنان که خیلی از هنرمندان تئاتر به خاطر نداشتن هزینههای درمان از میان ما رفتند:«تئاتر یک کالای فرهنگی است که باید ذوق مردم را به حرکت درآورد. تحریم مردم را محروم کرده است و اولویت اول آنها زندگی روزمره است و البته همه زندگی من تئاتر است.» سال 79 وقتی تئاتر «شمس پرنده» به کارگردانی پری صابری روی صحنه آمد، از هر گوشه و کنار ایران برای تماشایش به تهران آمدند. آیا اگر امروز دوباره «شمس پرنده» اجرا شود، مردم از شهرهای مختلف برای تماشا خواهند آمد یا تهرانیها گرفتاری ترافیک را بهانه خواهند کرد و در شهرهای دیگر خواهند گفت «به فکر نان باش که خربزه آب است؟».
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 6082 ، پنج شنبه 28 آبان 1394، صفحه 9