شعار سال: وی در پاسخ به سوالی درخصوص وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران و پایین بودن سطح انگیزه و نشاط و ناامیدی از بهبود شرایط به ویژه در میان اقشار جوان گفت: نشانههای مختلف این ناامیدی به شکلهای مختلفی در فضاهای عمومی و خصوصی نظیر شبکههای اجتماعی، خیابان و کوچه و بازار و حتی درون خانوادهها به روشنی دیده میشود. اگر به چهره مردمانی که در جاها و موقعیتهای مختلف با آنها مواجه میشویم نگاه کنیم این احساس به ما دست میدهد که گویا حال مردم در مجموع خوب نیست و به قول حافظ: نمیبینم نشاط عیش در کس/ نه درمان دلی نه درد دینی. یا به تعبیر استاد شفیعی کدکنی: طفلی به نام شادی / دیری است گم شده است. البته در برخی حوزههای خصوصی نظیر روابط دوستانه یا بخشی از خانوادهها درجاتی از شادی یا دلخوشی را میبینیم و مردم در سطح این گروهها و روابط سعی میکنند خود را سرپا نگه دارند.
او افزود: بررسیهای مقایسهای و سنجشهای جهانی هم متاسفانه بیانگر وضعیت نامطلوب میزان شادی و رضایت از زندگی در ایران طی سالهای اخیر است (گویا ایران در ردیف حدود ۱۲۰ در میان حدود ۱۵۰ کشور بررسی شده قرار دارد). به موازات تنزل سطح شادی و نشاط، ما شاهد تشدید سطح بیگانگیها و بی اعتمادیهای اجتماعی و افزایش سطح تنش و پرخاش و خشونت در روابط بینافردی هستیم. همچنین بنا به برخی دادههای آماری و اظهار نظرهای متخصصان و همچنین تجربیات روزمره گویا گونه هائی از بیماریهای روانی نظیر افسردگی و همچنین برخی بیماریهای روان تنی به نحو محسوسی در حال افزایش است. اینها همه بیانگر آن است که ما با نشانگان تشدید نابسامانی و اختلال در درون و روابط میان افراد در گستره و عمقی فزاینده روبرو هستیم. در جنین شرایطی معمولا جامعه شناسان میگویند ما با مسألههای اجتماعی و نه مسالههای فردی مواجهیم. به عبارت دیگر این مسئله اجتماعی و عمومی است و در مقیاس کل کشور باید این بحث را دید و وضعیت نگران کنندهای است.

وی با بیان این که آستانه تحمل و شکیبایی بخش فزایندهای از مردم پایین آمده، اظهار کرد: رفتار و کلام مردم در بسیاری از موارد خیلی سریع به سمت تنش و پرخاش و خشونت میرود. بسیاری از اختلافات روزمره مردم در کوچه و بازار به سرعت به مشاجره و سپس درگیری و در موارد زیادی به خشونت و گاه جنایتهای واکنشی و ناخواسته منجر میشود. تمایل بخش فزایندهای از جوانان و حتی نوجوانان به انواع و اقسام مواد روان گردان و مخدر لایه دیگری از این نابسامانیهای روحی و روانی را نشان میدهد. گسترش پدیده اخیر به ویژه در میان اقشاری نظیر دانشجویان و حتی در فضاهائی نظیر خوابگاههای دانشجوئی طی سالهای اخیر (البته تا قبل از تعطیلی یا خلوتتر شدن این خوابگاهها در دو سال اخیر و در اثر کرونا) نشانه بدخیمتر شدن این نابسامانیها و گسترش و تعمیق آن در میان بخشهای فرهیختهتر جوانان و به عبارت دیگر در میان سرمایههای انسانی آینده کشور است.
دلاوری در ادامه گفت: آثار تشدید کننده بحران کرونا بر این نابسامانی هم محل تأمل است و نیاز به بررسی و رصد بیشتری دارد. در مورد اثرات این عامل بر دانشجویان باید منتظر باشیم دانشگاهها به طور کامل حضوری شوند و خوابگاهها هم به طور کامل راه بیفتند تا ببینیم وضعیت از چه قرار است. با توجه به برخی شواهد محدود و در دسترس، بنده بعید میدانم وضع بهتر شده باشد. به نظر میرسد دوره کرونا و تعطیلات ناشی از آن فشارهای مضاعفی را از نظر معیشتی، روحی و ارتباطی برای بخش وسیعی از جوانان و دانشجویان ایجاد کرده باشد. خود خانه نشینتر شدن این گروهها طی این دوره مسائل خاص خود را ایجاد کرده است. یک جوان دانشجو قبلا روزی چند ساعتی بیرون میآمد و در روابط اجتماعی و محیط دانشگاه قرار میگرفت. تأکید من بر دانشجویان علاوه بر کیفیت این بخش اجتماعی به خاطر کمیت آن هم هست، زیرا در سالهای اخیر جمعیت بزرگی از جوانان ما (حدود ۵ میلیون نفر) در دانشگاهها حضور دارند. بنابر این وضعیت و مسائل آنها بسیار مهم و نیازمند توجه بیشتر است. اتفاقا یکی دیگر از نشانههای نامطلوب بودن حال و حس مردم و به ویژه دانشجویان تشدید تمایل آنها به مهاجرت به خارج از کشور به ویژه بعد از اخذ مدرک کارشناسی است.
شادی باید از درون بجوشد، نه اینکه با ضرب و زور فضا سازیهای مصنوعی و موقتی نمایش داده شود
دلاوری گفت برای یافتن راه حلهای این مسائل و تقویت شادی و نشاط در مردم باید دید چه چیزهایی این شادی و نشاط را از مردم گرفته است؛ به عبارت دیگر راه حل را باید در عوامل سلب کننده شادی پیدا کنیم. او افزود: این که مثلا در برنامههای تلویزیونی و رادیوئی و یا در تابلوها و پوسترهای تبلیغاتی در فضاهای شهری یا اتوبانها و جادهها به مردم گفته شود شاد باشید و یا برنامههای تفریحی و کمدی و ... در رسانهها افزایش یابد و ... البته اگر معنادار و آگاهی بخش هم باشد ناپسند نیست، اما این کارها در وضعیتهای نرمال اجتماعی مطلوب است، اما با توجه به گستره و عمقی که برای ناخوشیهای اجتماعی در ایران امروز بیان شد این گونه برنامهها را نمیتوان راه حل تلقی کرد و گاهی نتایج معکوسی هم دارد. باز هم به قول حضرت حافظ: کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد؟ شادی باید از درون بجوشد، وقتی فردی از درون شاد باشد هیج نیازی به محرک بیرونی ندارد و شادی اش را خود به خود در عرصههای مختلف زندگی فردی و روابط اجتماعیش بیان میکند و نشان میدهد. نه فقط در تفریحات جمعی و عرصههای هیجانی نظیر جشنها و آیینهای جمعی بلکه حتی در خلوت شخصی و یا قدم زدن آرام در یک پارک یا حتی پیاده رو و یا درهنگام کار و تلاش روزمره، مطالعه و ... شناخت عوامل یا موانع شادی و نشاط اجتماعی چندان دشوار نیست. میتوان با کمی تأمل در تجربیات شخصی برخی از راه حلها را شناسائی کرد. مثلا به این سوال بیندیشیم که من یا شما چه زمانی شاد هستیم؟
دکتر دلاوری تصریح کرد: داشتن امنیت نسبی در زمینه جنبههای مادی و معیشتی زندگی اولین عامل تامین کننده آرامش و سپس شادی است. در صورتی که ما نگران تأمین این سطح از نیازهایمان باشیم بعید است که از درونمان شادی بجوشد (مگر در شکل بیمارگونه آن یعنی شیدائی!) کسی که نگران تأمین پایدار سرپناه شب و نان روزانه خود و اهل و عیالش است شاید برای یک لحظه این مشکلاتش را فراموش کند، اما پس از اندک مدتی دوباره این مشکل روح و ذهنش را درگیر خواهد کرد. در یک جامعه که اقتصادش به طور مزمن و برای چندین سال دچار رکود و تورم همزمان است و نرخ فلاکتش (جمع نرخ تورم و بیکاری) به ۷۰ یا ۸۰ درصد رسیده است و بنابراین، تأمین پایدار حداقلی از ملزومات معیشتی به ویژه مسکن برای بخشی روزافزونی از طبقات پایین و حتی متوسطش بسیار دشوار، طاقت فرسا و نگران کننده شده و برای بخش بزرگی از جوانانی که در سن ازدواج و استقلال هستند، این کار تقریبا غیر ممکن شده است چگونه میتوان شاد و با نشاط بود؟

این استاد دانشگاه علامه طباطبائی با تأکید بر این که افراد فاقد کار و درآمد اصلا امیدی به فردای خود ندارند تا چه رسد به این که برای آینده خود برنامه ریزی کنند ادامه داد: امروزه هزینههای برآوردن نیازهای حیاتی و اولیه زندگی در سرتاسر کشور اگر نگوییم یکسان شده، هر روز بیشتر به هم نزدیک میشود. در شمال تهران و جنوب تهران، در شهرهای مرکز کشور و شهرهای حاشیه کشور و حتی شهرها و روستاها؛ بنابراین مشکلِ حل نشدن نیازهای اساسی افراد در مقیاس کشوری مشکل ایجاد کرده است. امروز دیگر بازگشت به مقوله هائی، چون قناعت در قالب الگوهای سنتی و انزواگرایانه زندگی منتفی شده و ممکن نیست. امروز دورانی که افراد فقیر یا قانع میتوانستند یک غار یا کومه برای سرپناه خود پیدا کنند یا بسازند و با یک نان جو یا دو عدد بادام سد جوع کنند، به سر رسیده است. شما اگر بخواهی به یک جنگل یا غاری در کوه پناه ببری سازمان مراتع و جنگلبانی یا سازمانهای امنیتی تو را بیرون میاندازند. اگر در حاشیه یک رودخانه یا یک معبر سرپناهی برای خود درست کنی شهرداری یا فلان نهاد و سازمان که آنجا را قلمرو یا ملک خود میداند تو را بیرون میاندازند و حتی ممکن است کومه ات را بر سر خود و خانواده ات خراب کنند. قیمت مواد غذائی هم که روز به روز بالا میرود و ساندویچ و نان و پنیر را هم برای بخش هائی از جامعه به یک غذای پر هزینه تبدیل کرده است.
دکتر دلاوری ادامه داد: وقتی این نیازها تأمین نمیشوند، شادی نیز وجود نخواهد داشت و تنها احساس ناکامی و استرس و سرخوردگی و عصبانیت وجود دارد. وقتی ناکام میشوید پتانسیل خشونت در شما ایجاد میشود. اگر احساس محرومیت کنید همه را دشمن خود میبینید و فکر میکنید حقتان را خورده اند. یا حتی حسودی میکنید و ناخودآگاه به محیط واکنش نشان میدهید. ما در سالهای اخیر شاهد پدیدههای عجیب و غریبی هستیم. گستردگی انواع سرقتهای نامتعارف و بسیار خطرناک نظیر قطع و سرقت سیمهای شبکههای برق رسانی یا باز کردن و سرقت پیچهای ریلهای راه آهن. همچنین شکلهای عجیبی از واکنشهای رفتاری و روانی به محرومیت و ناکامیهای معیشتی. مثلا همین چندماه پیش بود که یک نفر را در یکی از بزرگراههای تهران دستگیر کردند که گویا در کنار گذرگاه کمین میکرد و به سمت اتومبیلهای در حال عبور سنگهای بزرگ و تخریب کننده پرتاب میکرد. او دلیل این کارش را احساس محرومیت و ناکامی و فقر و نابرابری شدید اعلام کرده بود. این همان پدیدهای است که پژوهشگران مسائل اجتماعی با عنوان وندالیسم (تخریب اموال دیگران به تلافی محرومیت خود) مورد بحث قرار داده اند. در کنار این پدیدههای غیر متعارف معدود، اما در حال گسترش، شاهد پدیدههای بسیارگسترده و عادی شدهای هستیم که البته تا چندی قبل غیر متعارف تلقی میشدند نظیر زباله گردی، انواع تکدی گریهای آشکار و پنهان و ... خلاصه این که در یک نظام اقتصادی درگیر بحران یعنی تورم و رکود مزمن، شرطها و ملزومات اولیه زیست شاد و با نشاط از میان میرود.
شادی یک مسئله فردی نیست بلکه اجتماعی و ارتباطی است/دسته بندیهای اجتماعی خصمانه دشمن شادی عمومی استدلاوری در این گفتگو ادامه داد: صرف تامین نیازهای مادی و معیشتی، لزوما نشاط و شادی ایجاد نمیکند. تحقق شادی و نشاط به شرایط دیگری هم نیاز دارد که مهمترین آنها الگوهای خاصی از روابط اجتماعی است که متضمن سازگاریهای ارزشی و اعتماد اجتماعی باشد. شادی بیش از این که یک وضعیت یا حالت ثابت فردی باشد یک وضعیت متغیر جمعی و ارتباطی است. آدمی پس از تأمین نیازهای حیاتی هنگامی احساس لذت و شادی و نشاط خواهد داشت که اولا نسبت به آینده بدبین نباشد. ثانیا با محیط اجتماعی و دیگران توافق و رفاقت بیشتری احساس کند. امروزه چه در جامعه ما و چه در بسیاری دیگر از جوامع، بخش بزرگ یا قابل ملاحظهای از مردم ممکن است از سطح رفاهی خوبی برخوردار باشند، اما باز هم لزوما شاد نیستند. این وضعیت اولا بر میگردد به حس عدم اطمینانی که نسبت به ریسکها و اسیب پذیریهای آینده دارند و ثانیا به الگوی روابط اجتماعی و احساسی که نسبت به دیگران دارند.
وی گفت: مثلا در ایران امروز ثروتمندان نیز این نگرانی و دغدغه را دارند که هر آن ممکن است دارائی و سرمایه آنها در مخاطرات یک اقتصاد و سیاست بی ثبات در معرض آسیب قرار گیرد. طبعا مسئله این گروهها نیازهای حیاتی و نان شبشان نیست، بلکه روند وضعیت اقتصادی است. به علاوه اگر جامعه طوری دسته بندی شده باشد که در آن مرزبندی، ترس، بی اعتمادی و جناح بندیهای تند و تیز و تخاصمی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی وجود داشته باشد، مردم در آن احساس راحتی و نشاط نخواهند کرد. البته در این میان دستهبندیهای تخاصمی سیاسی نقش مهم تری در آرامش زدائی اجتماعی دارند، چون بقیه دسته بندیها را نیز تقویت میکنند. هنگامی که الگوی سیاست حاکم به گونهای باشد که کلیت جامعه را با انواع تفاوتها و تمایزات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آن بپذیرد طبعا این الگوی کثرت پذیرانه و همزیستی گرایانه به بقیه حیطهها و حوزهها و میان بقیه گروه بندیها هم سرایت میکند و بر عکس، در صورتی که گروه حاکم یا رویهها و الگوهای ارتباط سیاسی حاوی واگرائی و تخاصم و طرد و سرکوب باشد به نوبه خود دیگر عرصههای روابط اجتماعی نیز خصایص و سویههای مشابهی به خود خواهد گرفت.
وی تصریح کرد: به عبارت دیگر اگر یک حکومت همه شهروندانش را به یک اندازه شریک و رفیق خود نداند، آن وقت شهروندان نیز به دوست و دشمن و خودی و بیگانه تقسیم بندی میشوند و ارتباطاتشان هم مشمول این بیگانگی و جداسازی میشود و در کنار هم احساس رفاقت و اعتماد و راحتی نمیکنند و بر نگرانی هایشان نسبت به آینده افزوده میشود و به این ترتیب بسیاری از شرایط و ملزومات شادی و نشاط عمومی هم از میان میرود.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری عطنا، تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۱، کد خبر: ۳۰۳۷۵۳، www.atna.ir