شعار سال: ماجرای تخریب کشتی چوبی کرگانرود تالش همچنان ادامه دارد. این کشتی تاریخی پس از خبرهای منتشر شده درباره تهیه هیزم زغال کباب مسافران و موتورسواری مورد توجه قرار گرفته است. همچنین نامه نگاری با وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و معاونت پیشگیری از جرم دادگستری گیلان و مسوولان تالش سبب شده تا موضوع ساماندهی اولین کشتی در دست ثبت ایران فراموش نشود.
خبرنگار یک رسانه همچنان پیگیر رویدادهای کشتی قدیمی کرگانرود تالش است. میراث فرهنگی گیلان در هفتههای گذشته با یک شرکت خصوصی قرارداد بسته تا بقایای کشتی را حفاظت کند. نصب چند دوربین مدار بسته، نصب کانکس و یک نگهبان آخرین اقدامات انجام شده، ولی ناکافی برای جلوگیری از تخریبهای انسانی است.
اما نصب همین کانکس که به جز محل استراحت نگهبان به دکه فروش بستنی، نوشیدنی و تنقلات مبدل شده مورد انتقاد کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است. همین هم بهانهای میشود تا غروب شنبه ۱۸ تیر و شب عید قربان سری به کشتی بزنیم. چیزی دیده میشود ادامه تخریب در مقابل دیدگان نگهبان و دوربین است. سرنشینان دو خودروی شخصی در کنار کشتی با فاصله حدود یک متری آتش زغال روشن کردهاند و مشغول پخت بلال زغالی هستند.
لامپهای کیوسک نگهبانی اطراف را روشن کرده و فیلمی میگیریم تا خالی از عریضه نباشد.
اطلاع به مسوولان
ساعت ۲۱:۱۳ دقیقه با معاون مدیرکل میراث فرهنگی استان گیلان تماس میگیریم. حسین رفیعیان با اظهار تعجب از این رویداد میگوید: ما در این مکان دوربین و نگهبان داریم. او را پیدا کنید و موضوع را اطلاع دهید. همچنین به پردل امیری نژاد رئیس اداره میراث تالش و مسوول یگان حفاظت میراث زنگ بزنید. من هم تلفنی تماس میگیرم.
تماس با رئیس اداره میراث تالش
نتیجه تماس تلفنی و چند دقیقه گفتگو با رئیس اداره تالش که چند عنوان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را با خود یدک میکشد بسیار جالب توجه است. پردل امیری نژاد پس از اینکه خبر آتش افروزی مسافران را شنیده میگوید: چرا با من تماس میگیرید؟ پس شما در آنجا چه کاره هستید؟ به مسافران تذکر بدهید و آتش را خاموش کنید. من عجب اشتباهی کردم که به تالش آمدم. دیگر به من زنگ نزنید. لابد میخواهید همه گفتههای مرا بنویسید.
به وی تذکر میدهیم که به عنوان متولی مسوول است و باید وظیفه خود را به درستی انجام دهد.
امیری نژاد وقتی باخبر میشود که رفیعیان معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی از موضوع مطلع شده حرف دیگری نمیزند.
همه جا امن و امان است، آسوده بخوابید
پشت کانکس به دنبال نگهبان میگردیم و خبری از یک نگهبان با لباس فرم نیست. سه مرد و یک دختر نوجوان فروشنده دکه در اینجا هستند و یک تراکتور. شخصی با مشخصات ظاهری یک نگهبان دیده نمیشود. داخل دکه دو نوشیدنی لیموناد شیشهای میخریم که تلفن مرد جوان کنار کانکس زنگ میخورد. مردی که پیراهن آستین کوتاه و شلوار راحتی طرح استتار جنگلی به تن دارد و با دمپایی نشسته پس از کمی گفتگو به اطرافش نگاه میکند و با عجله میپرسد: آقا شما زنگ زده بودید؟ چراهای و هوی الکی برپا میکنید؟ اینجا که خبری نیست. خودتان بیایید ببینید.
چند دقیقه طول میکشد تا نگهبان بپذیرد که مسافران در کنار کشتی آتش روشن کردهاند. وی چند دقیقه با آنها صحبت میکند و وقتی آخرین بلال زغالی را پختند بیل تکیه داده به تراکتور پشت کانکس را برمیدارد و ماسه بر روی آتش میریزد.
سرقت از کشتی
نگهبان پس از خاموش سازی آتش بقچه درد و دلش را باز میکند. نام خانوادگی اش سرافراز است و درباره رویدادهای چند شب پیش میگوید: مسافران بومی سلام غیربومی توجهی به تذکر ندارند. ساکنان منطقه میگویند که ما بومی هستیم. چند نفر شبانه میخهای آهنی کشتی را در میآوردند که به پلیس زنگ زدم و دیر آمدند. من با دست خالی نمیتوانم جلوی چند نفر گردن کلفت را بگیرم. دوربینها پلاک ماشین را ثبت کردهاند و در دادگاه پرونده تشکیل شده است.
آقای سرافراز همچنین میگوید که میراث فرهنگی قصد دارد یک سرویس بهداشتی اینجا بسازد، ولی هنوز یک تابلو در کنار کشتی نصب نکرده است.
گفتگو تمام میشود و ماشین را روشن میکنیم و از بقایای کشتی دور میشویم، اما دلمان همانجا میماند. دوست همراهم میگوید: بالاخره کار خودت را کردی و مسافران بلال را ...
چیزی که دیده میشود آزمایش تئوریهای نظری روی کشتی است بجای حفاظت فیزیکی موثر. مسوولان میراث گیلان هنوز هم از ایجاد مانع فیزیکی در اطراف بقایای این اثر خودداری میکنند و مشخص نیست که تا چه زمانی این دور باطل ادامه پیدا میکند.
البته ترکیب دکه نگهبانی، تراکتور و قایق برای حفاظت از کشتی تاریخی ناهمگون است و هنوز تئوری درباره چگونگی استفاده از آنها برای حفاظت از میراث فرهنگی نداریم.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری حکایت گیلان، تاریخ انتشار:۲۰ تیر ۱۴۰۱، کد خبر: ۱۰۸۹۰، www.hekayatgilan.ir