شعارسال: آموزش و پرورش را میتوانی یکی از پنج نهاد تمدن ساز و توسعه دهنده جوامع محسوب کرد (چهار نهاد دیگر: خانواده، اقتصاد، سیاست، دین). کم توجهی به کارامدی و سرآمدی این نهاد و تقلیل وظایف آن به روزمرگی، ضربهای است که ۱۰ تا ۱۵ سال بعد، دردش را، زخمش را و کشندگی اش را خواهیم دید. بر این قاعده، آموزش و پرورش مهمتر از آن است که به وزیر آموزش و پرورش سپرده شود و بدان بی تفاوت باشیم.
راهبری راهبردی وزارت آموزش و پرورش متاسفانه در ۲۵-۳۰ سال اخیر بجای تمرکز یکپارچه بر سیاستگذاری واقع گرای پیشبرنده امور و کاهنده چالشها و تبدیل کننده تهدیدها به فرصتها، به حد درگیری فرسایشی با چالشها، خود فریبی در قالب منظومههای شناختی کلان نظیر طرحهای جامع و سند راهبردی و در نهایت، سلیقه گرایی و ویترین چینی با سواستفاده از عبارت مدیریت جهادی، تقلیل وضعیت شناختی- اجرایی، داده است. خروجی اش هم میشود، تغییر مدیران ناکارامد و خسته، یکی بعد از دیگری (از نوری مداحی طلب گرفته تا صحرایی گیج زننده در منظومه چالشی آموزش و پرورش)، افت تحصیلی شدید دانش آموزان و ترک تحصیل، نارضایتی و کاهش سطح کیفی معلمان، ترویج نارضایتی عمومی و القای ناکارامدیها، افت شدید سطح تخصصها و سرمایه انسانی، رواج و ارزشی شدن عوام گرایی و لاقیدی (در مقابل ارزش مندی تربیت و فرهیختگی و تخصص) و .... یعنی در یک کلام، انهدام نهادی توسعه گرا بنام اموزش و پرورش، بعنوان یکی از پایههای اصلی توسعه کشور.
برای آنکه کلی گویی نکرده باشیم، انتقادات حمل بر سیاه نمایی نشود، توجه علیرضا کاظمی وزیر جدید آموزش و پرورش را به بررسی وضعیت چند سوال جلب میکنیم. از مدیران مدارس دولتی، غیردولتی و غیرانتفاعی کشور بپرسید که معنای تربیت یا همان پرورش چیست و شاخصهای ان کدامند؟ بپرسید که هدف ارایه ۱۲ سال آموزش اجباری در مدارس چیست؟ بپرسید چکار کنیم که وجدانیات (سلسله مراتب وجدان، اخلاق، معنویت، فرهنگ، دین) در دانش اموزان ایجاد شده و ارتقا خودجوش داشته باشد؟ اگر متوسط معدل دانش آمور دبیرستانی ما در حدود ۱۰-۱۱ باشد، متوسط نمره مدیران عملیاتی شما در سطح مدارس به این سه سوال در حد پنج هم نیست. یعنی مردود در مردود. میگویید نه، امتحان کنید و بعد ما را تکفیر نمایید.
جناب آقای علیرضا کاظمی، وزیر محترم و البته فعلا ماه عسلی آموزش و پرورش، این وزارتخانه چالشهایی چند نظیر کمبود معلم، کمبود شدید در شدید بودجه (ضرورت بازتعریف سرفصلهای بودجه ای)، ضعف شدید جایگاه اجتماعی و هویتی معلم، سطح پائین کیفیت معلمان و مداخلات زیاده از حد و بعضا سلیقه گرای گزینش (بعضا اشتباه گیری آموزش و پرورش با پادگان)، درگیریهای ناشی از حوادث عدیده برای دانش آموزان و معلمان، برخوردهای بین معلمان و دانش اموزان و اولیا، کمبود فضای آموزشی و فرسودگی مدارس، ضعف بودجه غیرجاری و عمرانی (نه صرفا در معنای خاص کمبود بودجه زیرساختی برای فعالیتهای عمرانی، بلکه حتی در معنای بودجه تهیه وسایل کمک آموزشی)، ضعف کیفی خروجیهای آموزش و پرورش و ریزشها و ترک تحصیلها، اعتراضات صنفی معلمان، برخی دسته گلهای اخلاقی، چالش تامین کاغذ و کتاب، چالش سرانهها، بحثهای عدالت آموزشی و ... دارد. نکند چالشها شما را به خود مشغول کرده و از رسالتهای اصلی خود که در متن حاضر با اصطلاح سه فرمان مورد تاکید قرار گرفته است، غافل شوید؟
وضعیت این مشکلات با قاعده حل پیچشی مسئله، قابل حل است. مسائل آموزش و پرورش عموما در ابتدا بصورت یک مسئله ساده نمایان میشود، این مسئله ساده روی نقاط ضعف نظام آموزش و پرورش مینشیند و با نوعی اکوگری (انعکاس)، بر پیچیدگی آن افزوده شده و شکل حاد شدگی و خروج از مسئله موردی بخود میگیرد. در انتها با اتصال خود به ضرورتهای تغییر در سطوح کلان مورد نیاز نظام تعلیم و تربیت، خود را بصورت یک دغدغه ملی، نشان میدهد.
به تجربه باید دریافته باشید که ترس یا برخورد چکشی و غیرمشارکتی و تحت تاثیر قرار گرفتن از صداها و فریادها، نه تنها مسئله را حل نمیکند، بلکه بر پیامدهای آن نیز میافزاید.
سه فرمان برای علیرضا کاظمی وزیر دولت چهاردهم در وزارت آموزش و پرورش:
* اولین و مهمترین وظیفه شما، حفظ کمیت و کیفیت آموزش است. خروجی کار شما با توان تفکر، ارتقا دانش پایه برای تداوم کار متخصص پروری در دانشگاه، مهارت آموزی دانش آموزان (اهم از عمومی در قالب مهارت زندگی و یا بشکل خاص در قالب مهارت اولیه حرفهای) سنجیده میشود. هیچ دلیل و توجیهی برای کاهش سطح کمی و کیفی این حوزه پذیرفته نیست.
* دومین اولویت وظیفهای و خروجی کار شما، پرورش است. پرورش را توان بلند شدن و مقابله مستمر با شکستها و حل نقاط ضعف و همچنین ایجاد اراده معطوف به خواست در دانش اموزان تعریف کرده ایم. عقلانیت بدون اراده، ریالی ارزش ندارد و خودساخته شدن، بدون پرورش امکان پذیر نیست. همکاران شما در وزارتخانه، پرورش را تا سرحد برگزاری مسابقات کتابخوانی، اردوی تفریحی و موعظه گری اخلاقی، تقلیل جایگاه داده اند.
* سومین وظیفه شما، درونی کردن دین داری و انقلابی گری بشکلی غیر القایی و الزاما خودجوش، غیر بنیادگرایانه و الزاما دارای عقبه فکری، غیرتقدیرگرایانه و الزاما مشهود و گام به گام است. توان درک و مقابله حساب شده با استبداد و تمایل به مبارزه با استعمار و استثمار داخلی و خارجی، توان معنایابی در زندگی، درک معنای و کارکرد و اهمیت امید، درک و اعتقاد به وجود پشتیبانی بنام خدا با رویکرد توحیدی، احیای وجدانیات (وجدان، اخلاق، معنویت، فرهنگ، دین)، از شاخصهای سنجش موفقیت شما خواهد بود.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال امادگی ارایه مشاورههای مستمر راهبردی بشکلی داوطلبانه به حضرتعالی را دارد.
محفوظ محفوظی رودسری
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال / سشا مرجع آموزش و پرورش