شعارسال: کشور برای اولین بار نیست و نخواهد بود که یک حادثه نامیمون و تاسف بار را تجربه میکند. وجه مشترک در تمامی این حوادث، ضعف اطلاعی رسانی و کم توجهی به مهندسی و جهت دهی افکار عمومی است. موضوعی که فضا را برای سو استفاده حداکثری رسانههای معاند جهت تضعیف منافع ملی فراهم نموده و از طرف دیگر، اثرات نامیمون و جراحاتهای شدیدی را بر روان شهروندان و احساسات انها برجای میگذارد.
***شورای اطلاع رسانی دولت، توان تشریح ابعاد موضوع، تشریح آسیب و چالش ایجاد شده، تشریح اثرات و پیامدهای احتمالی، تشریح راهکارها و بدیلهای خروج از بحران را ندارد. با چندتوجیه ساده نظیر امنیتی بودن موضوع، اطلاع رسانی بعد از کنترل حادثه، پرهیز از سیاه نمایی و. از ایفای وظایف شانه خالی کرده و مثلا سرپوشی بر روی ناتوانیهای حرفهای و ساختاری خود میگذارند.
*** با وجود نقشها و کارکردهای حساس قوه قضاییه در مدیریت این گونه بحران ها، متاسفانه شاهد آن هستیم که با رویکرد غلط ادعای برخورد چکشی با مقصران و تهدید رسانهها (البته عموما رسانههای غیر رسمی)، قصد مدیریت بحران دنباله گیری میشود. در حالی که ورود دادستانها به تبیین سناریوها، درپیش گیری شیوه صحبت دوستانه با شهروندان برای افزایش ضریب مشارکت عمومی و ارتقا همکاریها، درخواست قانونی از دولت برای اطلاع رسانی پیوسته با تاکید بر جامع و مانع بودن گزارشات، از الزامات خواهد بود.
معاونت محترم اجتماعی و پیشگیری از جرم قوه قضاییه هم بهتر است از ارسال پیامکهای خوب، بد، زشت خود اندکی بکاهد و در تعامل واقعیتر با تشکلها نظیر انجمنهای علمی و شورای انجمنهای علمی کشور قرار گیرد. تجارب ناقصی که متاسفانه ارادهای برای دنباله گیری آنها توسط این معاونت محترم دیده نمیشود.
*** سازمان مدیریت بحران کشور هم بجای طراحی و بازگو نمودن نقشه بحران و نوع برخورد با ان، با سامانه پیام کوتاه خود برای خبرنگاران و رسانه ها، گزارش عملکردی میفرستد. هرچند علت این ضعف عملکردی را باید در روسای انتخابی برای این سازمان جستجو کرد. بعنوان نمونه از دوره نجار، نگاهی به عملکرد سازمان بیندازید تا دوره محمدحسن نامی. ما هیچ، والله به خودتان رحم نموده و اینقدر با ندانم کاریها به خودتان و شهروندان ظلم نکنید. فعلا قصد قضاوت درخصوص عملکرد سردار حسین ساجدی نیا را نداریم. بماند برای موقع مناسبتر و بعد از گذشت زمانی بیشتر برای امکان پذیری ارایه قضاوتی عادلانه.
*** وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که جای خاصی در جهت دهی و جلب مشارکت رسانهها در بحران میتواند داشته باشد، متاسفانه تقلیل نقش داده و تبدیل به آقا معلم با خط کش ۵۰ سانتی شده است (البته هر از چندی یک اب نبات دو تا سه میلیون تومانی هم به شاگردان رسانهای خود میدهد. مثلا پایگاه تحلیلی خبری شعار سال با حدود ده سال سابقه فعالیتی حدود ۲۰ میلیون تومان آب نبات بلاعوض گرفته اند و در مقابل، بعضی از رسانههای نزدیکتر به آقا معلم، از شدت پر خوری در حال بالا آوردن هستند).
ارسال پروتکل غیرکلیشهای برای پوشش دادن به ابعاد گوناگون حادثه مبتنی بر توانمندیهای هر رسانه، بهترین کارکرد وزارت فرهنگ و ارساد اسلامی در مدیریت بحران میتوانست قلمداد شود که متاسفانه بنظر میرسد که نه توانمندی این کار را داشته باشند و نه تمایل بدان را.
*** سایر وزارتخانهها، نهادها و دستگاهها هم یادگرفته اند، گزارش عملکردی خودشان و بیان امکاناتی که به میدان آورده اند را با مدیریت بحران اشتباه بگیرند. از هلال احمر پرتلاش گرفته تا شرکت پخش و توزیع فرآوردههای نفتی که در قالب بحران، بشکل نخودوار در هر دیگ آشی حضور دارد (البته انتظار میرود به بالا و بلند این شرکت همیشه مورد نقد پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، بر نخورد. هرچند این شرکت بدلیل نوع کارش در بحث حاملهای انرژی، خواسته یا ناخواسته درگیر میشود. چه میشود کرد، حول تامین منافع ملی، بشدت با شیوه عملکردی، برنامه ریزی، اطلاع رسانی، عدم پاسخگوییها و سکوتهای این شرکت، مشکل داریم).
*** درباره صداسیما هم هیچ حرفی نداریم. این سازمان بسیار حساس و عریض و طویل، هرجور که دلش بخواهد عمل میکند. از زمان انتشار خبر انفجار در اسکلۀ رجایی بندرعباس، در فضای مجازی هر چرت و پرتِ ممکنی در بارۀ علت وقوع این فاجعه منتشر شده است! آیا در تمام دنیا همین طور است یا ما ایرانیان به شایعهپردازی و شایعهپذیری خو گرفته و معتاد شدهایم؟ فاجعهای برای کشور رخ داده است که در درجۀ نخست باید با قربانیان آن همدردی کرد و در درجۀ بعد، جویای علتش به طریقی محققانه شد.
درخواست از رسانههای رسمی کشور برای شبکه سازی منجر به تولید و انتشار محتوای منجر به کاهش بحران:
*** تقاضامندیم از نشان دادن تصاویر بدون فیلتر اجساد، جراحتهای انسانی، پرهیز کنید. با توجه به سطح تاب آوریها، نشان دادن این تصاویر، اثرات بشدت مخرب ناپیدایی بر روان شهروندان میگذارد. هرچند که برخی امدادگران یا شهروندان ممکن است به این مهم کم توجهی نشان دهند، وظیفه رسانه بر پایش تصاویر انعکاسی باید قرار داشته باشد.
*** تقاضامندیم مراقب موج سواری رسانههای معاند باشید. برخی از مطالب هرچند درست، ممکن است قابلیت انتشار رسانهای نداشته باشند. در برخی موارد نیز شاهد هستیم بشکل مرحله به مرحله ورود نموده و یک موضوع تخصصی را تبدیل به موضوعی سیاسی برای مقابله با نظام میکنند. در بحران بندر شهید رجایی، تمرکز بر حوزه نظامی کشور و تخریب آن، پرت کردن حواس از مذاکره موثر به سمت مذاکره با رویکرد تضعیف شدگی و احساس نیاز به رفع درماندگی که توسط رسانههای معاند القا میشود، نمونهای از ورود موثر مقابلهای رسانهها میتواند قلمداد شود.
*** تقاضامندیم با تدبیر و پیش نگریها، اقدام به چاره اندیشی درخصوص پیامدهای بحران نموده و فضای همدلی جای فضای تشویش را بگیرد. بعنوان مثال، مردم سوالات زیادی از اثرگذاری وقفههای ایجاد شده در واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه صنایع روی زندگی روزانه خود دارند.
*** تقاضامندیم، انتقادات از برنامهها، ساختار، عملکرد، مدیریت و. دستگاههای اجرایی با دامنه تعریف شده همراه بوده و از کلی گوییهای منجر به تخریب پرهیز شود. بحران وقت مناسبی برای برخی حسابرسیهای متقابل نیست. عملکرد سازمان بنادر و وزارت راه و شهرسازی، وضعیت HSE، پدافند غیرعامل و نظایر آنها، در کانون نقد حادثه بندر شهید رجایی قرار دارند.
*** تقاضا مندیم با توجه به وظیفه حرفهای رسانه، تنها در انعکاس شوک یا ضربه بحران منجمد نگردیده و بشکلی پویا، پوشش دهی مستمر به بحران در دستور کار قرار گیرد. نوآوریهای صورت گرفته در مدیریت بحران توسط دستگاههای مختلف، عملکردهای شاخص ارایه شده توسط افراد خاص و غیره، باید با تاکیدات ویژه به مخاطب منتقل شود.
*** تقاضامندیم، معتبرترین روایتها بعنوان مبنای کار قرار گرفته و در زمان بحران، اقدام به انعکاس، اما و اگرها نشود. چنانچه در روند انعکاس همان، اما و اگرها با عدم اطمینان شناختی روبرو شویم، بهتر است، از عباراتی نظیر نیازمند راست آزمایی، نیازمند اطلاعات تکمیلی و غیره، برای جهت دهی به خواننده استفاده کنیم.
بحران ایجاد شده در بندر شهید رجایی، احتمالا فرصت تمرینی خوبی برای رسانهها جهت اقدام شبکهای با رویکرد کاهش بحران و مدیریت پیامدها میتواند قلمداد شود.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال